#داستانهایبحارالانوار
دعای پیغمبر صلیاللهعلیهوآله
رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده ای از بیابان عبور میکردند. در اثنای راه به شترچرانی رسیدند. حضرت کسی را فرستادند تا مقداری شیر از او بگیرد.
شترچران گفت: شیری که در پستان شتران است برای صبحانه قبیله است و آنچه در ظرف دوشیدهام برای شام آنهاست.
با این بهانه به حضرت شیر نداد.
پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله او را دعا کردند و فرمودند:
" خدایا! مال و فرزندان او را زیاد کن! "
سپس از آن محل گذشتند و به گوسفند چرانی رسیدند.
پیامبر کسی را فرستادند تا از او شیر بخواهد. چوپان گوسفندها را دوشید و با آن شیری که در آن ظرف حاضر داشت همه را در ظرف فرستاده پیامبر صلی الله علیه و آله ریخت و یک گوسفند نیز برای حضرت فرستاد و عرض کرد:
- فعلا همین مقدار آماده است، اگر اجازه دهید بیش از این تهیه و تقدیم کنم؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره او نیز دعا کردند، و فرمودند:
"خدایا! به اندازه نیاز او روزی عنایت فرما!"
یکی از اصحاب عرض کرد:
- یا رسول الله! آن کس که به شما شیر نداد درباره او دعایی نمودید که همه ما آن دعا را دوست داریم و درباره کسی که به شما شیر داد دعایی فرمودید که هیچ یک از ما آن دعا را دوست نداریم!
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
"مال کمی که نیاز زندگی را برطرف میسازد، بهتر از ثروت بسیاری است که آدمی را غافل نماید."
سپس آن حضرت این دعا را نیز کردند:
- "خدایا به محمد و اولاد او به اندازه کافی روزی لطف فرما!"
📚 بحار: ج ۷۲، ص ۱۱
🇯🇴🇮🇳👇
@PHarzanegan
@SobheZiba
@Sticher_PH
📘#داستانهایبحارالانوار
💠ما درون را بنگریم و حال را
🔹امام باقر (علیه السلام) میفرمایند:
«دو مرد وارد مسجد شدند، یکی از آنها عابد و دیگری فاسق و گنهکار بود.
هنگامی که از مسجد بیرون آمدند، مرد گنهکار مؤمن واقعی ولی مرد عابد، فاسق خارج شد، چون هنگامی که عابد وارد مسجد شد به عبادت میبالید و در درونش به خود مغرور بود، اما گنهکار در اندیشه ندامت پشیمانی از گناه و طلب آمرزش از خداوند بود.»
📚 بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۱۱.
#حکایات_فرزانگان |عضو شوید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━┛
📘#داستانهایبحارالانوار
💠برکت مال حلال
🔹روزی امیرالمومنین علیه السلام میثم تمار را در پی کارى فرستاد و تا بازگشت او، خود، در مغازه میثم ماند.
یک مشترى براى خریدن خرما مراجعه کرد.
حضرت فرمود: پول را بگذار و خرما بردار!...
وقتى میثم برگشت و از این معامله با خبر شد، دید که پولهاى آن شخص، تقلبى است و به حضرت قضیه را گفت.
🔹 امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: «آنان هم خرما را تلخ خواهند یافت.»
در همین گفتگو بودند که آن مشترى، خرماها را باز آورد و گفت: این خرما تلخ است...
📚بحارالانوار، ج۴۱، ص۲۶۸
━ ⃟ ⃟ ━ @PHarzanegan ━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟
در #حکایات_فرزانگان عضو شوید👆