eitaa logo
✳️حکایات فرزانگان✳️
978 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
517 ویدیو
13 فایل
حکایات جالب ،پنداموز و شیرین از ائمه اطهار علیهم السلام ، بزرگان و فرزانگان @pharzanegan شالیزار سبز @shalizar_sabz ویراستی @azims برای ارتباط و ارسال پستهای مناسب این کانال ،از لینک زیر استفاده کنید. https://eitaa.com/a_sanavandi
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 و ✍روزی زنی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه می‌آورد، زیرا دکتر‌های لبنان او را جواب کرده بودند. زن با دختر مریضش نزدیک حرم با عظمت حضرت رقیه (س) منزل می‌گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به دکتر سوریه مراجعه کند تا اینکه روز عاشورا فرا می‌رسد و او می‌بیند مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (س) است، می‌روند. 🔸از مردم شام می‌پرسد اینجا چه خبر است؟‌ می‌گویند اینجا حرم دختر امام حسین است. او نیز دختر مریضش را در منزل تنها گذاشته درب اتاق را می‌بندد و به طرف حرم حضرت رقیه (س) روانه می‌شود و گریه می‌کند. به حدی که غش می‌کند و بیهوش می‌افتد. در آن حال کسی به او می‌گوید بلند شو برو منزل ... حرکت می‌کند و می‌رود درب منزل را می‌زند، می‌بیند دخترش دارد بازی می‌کند! 🔹وقتی مادر جویای وضع دخترش می‌شود و احوال او را می‌پرسد، دختر در جواب مادر می‌گوید وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شد و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم. آن دختر به من گفت، بگو بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم تا بتوانی بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم. دیدم تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می‌کرد که شما درب را زدید 🔸گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (س) مسلمان شد. 📚منبع: کتاب کرامات حضرت رقیه (س) |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛