آقا سید مهدی هزاوه ای گفت: چند سال قبل که به مشهد رفته بودم، همواره پس از تشرف به حرم مطهر، بر حسب سابقه ی ارادتی که داشتم در کنار مقبره حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه نیز ساعتی مینشستم و فاتحه قرائت و طلب مغفرتی برای آن مرحوم میکردم. در یکی از روزها شخصی را دیدم که در کنار مقبرة آن مرحوم با توجه خاصی فاتحه میخواند و از فقدان آن عزیز گریان و نالان بود. حال آن مرد در من بسیار اثر کرد، بنحوی که مجبور شدم تا خاتمه کارش در آنجا توقف کنم. هنگامیکه عزم رفتن کرد جلو رفته و سلام کردم و گفتم: گویا سبب این گریه و ناله امر فوق العاده ای است؟ در پاسخ گفت: همین طور است. چند سال قبل عیال من مبتلا به زخم خنازیر شد. صرف نظر از اینکه هر چه داشتم صرف معالجه او کردم، پرستاری چهار بچه و دلداری و پرستاری آن مریضه نیز مرا از کارم بیکار کرد و در نتیجه دچار نهایت عسرت و فقر و زندگی فلاکت باری شدم. روزی یکی از آشنایان مرا خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی رحمة الله علیه راهنمایی کرد. پس از شرفیابی، مفضلا عرض حالا خود را به محضر آن مرد بزرگ معروض داشتم. در آن وقت ایشان چشمها را روی هم گذاشته بودند و به ظاهر چنین مینمود که ابدآ توجهی به عرایض این بنده نفرموده اند. لذا بنده که خود را از این راه مأیوس دیدم قصد مراجعت کردم. در همین موقع ایشان چشم گشودند و فرمودند: روز چهارشنبه آخر سال بیا و قدری خرما هم با خودت بیاور. عرض کردم: تکلیف من تا چهارشنبه آخر سال چیست و در این مدت چکار کنم؟ فرمودند: همان کاری که تاکنون میکرده ای. روز مقرر با مختصر خرمایی شرفیاب شدم. ایشان هفت دانه از خرماها را در مشت گرفته و چیزی خواندند و بر آنها دمیدند و فرمودند: آن مریضه روزی یکدانه از این خرماها را تناول کند و پس از آن تا وقتی زنده است خرما نخورد. سپس بقیه خرماها را به بنده رد کردند و مرخص شدم. به فاصله سه چهار روز هنوز خرماها تمام نشده بود که مریضه شفا یافت و زندگی تازه ای را از سر گرفتیم و بحمد الله و المنه خودم و عائلهام در حال حاضر زندگانی بسیار مرقه و خوبی داریم. سپس گفت: حالا تصدیق خواهید کرد که هر قدر از فقدان این مرد بزرگ بنالم حق دارم.
#هفت_خرما
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
هدایت شده از ✳️انگیزشی صبح زیبا sobheziba ✳️
animation.gif
942.5K
🌸سحر ، کرشمهٔ صبحم
🌾 بـشارتی خـوش داد
🌸 که کس همیشه
🌾 گرفتار غم نخواهد ماند...
#حافظ
🌸ســـلام
🌾یک روز بی نظیر
🌸یک صبح دلنشین
🌾یک لبخند از ته دل
🌸یک خدای همیشه همراه
🌾با هزار آرزوی زیبـا
🌸تقدیم لحظه هاتـون
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━ ⃟⃟ 🌼 ⃟⃟ ━┓
eitaa.com/joinchat/3582132467C4a49277d69
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━Sobheziba━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ زیبا تقدیم به شما و عیدتان مبارک ، بفرست برای اونایی که دوستشان داری.
🌸عید فطر آمد و ماه رمضان گشت تمام
🌺بـر شمـا همسفـران سفـر روزه سلام
🌼روزه هاتان همه در پیش خـداونـد قبول
🌸روزگار خـوشتـان مظهـر تـوفیـق مـدام
به حکایات فرزانگان (نخودکی) بپیوندید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
استیکر جدید عید فطر در بانک استیکرPH
https://eitaa.com/joinchat/3161260357C76ad1f56a3
📝 داستان بادکنک ها!
روزی پروفسور به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک داد و به آنها گفت بادکنک ها را باد کنند و اسم خودشان را روی آن بنویسند و در راهرو بیندازند.
پروفسور تمام بادکنک ها را با هم مخلوط کرد. سپس به دانشجویان گفت ۵ دقیقه فرصت دارید تا بادکنک خودتان را پیدا کنید.
با وجود یک جست و جوی پرتکاپو، هیچکس نتوانست بادکنک خودش را پیدا کند.
در این هنگام، پروفسور به دانشجویان گفت اولین بادکنکی که پیدا می کنند را به کسی که نامش روی آن نوشته شده است بدهند.
قبل از اینکه ۵ دقیقه به پایان برسد، همه دانشجویان بادکنک های خودشان را پیدا کردند.
پروفسور به دانشجویان گفت:
"این بادکنکها مانند خوشحالی است. اگر هر کسی به دنبال خوشحالی خودش باشد، هیچکس آن را پیدا نخواهد کرد. اما اگر ما به خوشحالی دیگران اهمیت بدهیم… خوشحالی خودمان را هم پیدا خواهیم کرد."
.
.
#بيشتر_بدانيم_بهتر_زندگى_كنيم.👇
به حکایات فرزانگان (نخودکی) بپیوندید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
🌹حضرت امام رضا علیه السلام :
در شب فطر بر رسول گرامی اش بسیار #صلوات بفرستید، که در این شب هر کس عمل نیکو انجام داده باشد، پاداش خویش را می ستاند.
📚 بحارالانوار جلد ٩۴
🌺🍃🌺🍃
دل را به حَرَم خانهٔ دلبر بفرست
مانند پرستو و کبوتر بفرست
تا نام تو را نزد پیمبر ببرند
ذکر صلوات بر پیمبر بفرست
📣🔻با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشیم.
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
خدا توفیق دادی این ماه رمضان هم بودم، در هوای ماه زیبایت نفس کشیدم ، و گفتی برای نفس کشیدنم ،حسنه میدی ، حیف که نتوانستم از این فرصت طلایی استفاده کنم ، اما من به تو اطمینان دارم ، میدانم که اینقدر رحیمی و کریمی ،که به بضاعت کم من ،زیاد میبخشی .
خدایا هرچه به خوبانت در این ماه دادی به من هم بده ،به خانواده و دوستانم هم بده ، خدایا من ضعیفم رهایم نکن .
دوست دارم ماه رمضان بعدت رو هم ببینم ، نا امیدم نکن .
یا غفار اگر تا الان منو نبخشیدی تا قبل از سپیده صبح ببخش .
مخلصم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فضائل_امیرالمومنین
📽محبت بیحد و اندازهی #پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآله به #امیرالمؤمنین علیهالسلام
🔊 حجتالاسلام #حامد_کاشانی
💥ببینید و انتشار دهید
به حکایات فرزانگان (نخودکی) بپیوندید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
هدایت شده از ✳️انگیزشی صبح زیبا sobheziba ✳️
28.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مي خواست بهانه اي كه پر نور شويم
از هرچه بدي و غير او دور شويم
يك ماه پر از فرصت برگشتن داد
يك عيد فرستاد كه مغفور شويم
🌼🌼🌼
سلام عیدتان مبارک و صبح قشنگتان بخیر .
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━ ⃟⃟ 🌼 ⃟⃟ ━┓
eitaa.com/joinchat/3582132467C4a49277d69
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━Sobheziba━━━━━┛
🟢اهمیت ذکر بسم الله ... هنگام غذاخوردن
✍رسول خدا صلی الله علیه و آله:هنگامی که سفره پهن میشود، چهار ملک حاضر میشوند و هنگامی که بنده "بسم الله" بگوید ملائکه میگویند: خداوند در غذا به شما برکت بدهد. سپس به شیطان میگویند: ای فاسق! خارج شو، قدرتی بر آن ها نداری. زمانی که اهل سفره در آخر غذا بگویند "الحمد لله" ملائکه میگویند خداوند به آن ها نعمت داد و آن ها شکر را ادا کردند؛ ولی اگر بسم الله نگویند، ملائکه به شیطان میگویند: نزدیک شو ای فاسق و با آن ها بخور و هنگامی که سفره جمع شود و یاد خداوند نکنند، ملائکه میگویند: خداوند به آن ها نعمت داد، ولی آن ها پروردگار خود را فراموش کردند.
📚 المحاسن، ج 2، ص 432
امیرالمومنین علیه السلام:کسی که غذا میخورد، نام خداوند را بر غذا ببرد و اگر فراموش کرد و بعد، خداوند را یاد کرد، شیطان آن چه خورده را برمیگرداند و شخص غذا را به تنهایی میخورد.
📚 المحاسن، ج 2، ص 434
مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله غذا میخورد و تا آخرین لقمه غذا بسم الله نگفت، هنگام خوردن لقمه آخر گفت " بسم الله اوله و آخره ". پیامبر فرمود: شیطان با او غذا میخورد و هنگامی که بسم الله گفت، شیطان آن چه خورد، بالا آورد.
💢 در روایت آمده است:به امام صادق عليه السلام گفتم: چگونه بر خوراک نام خدا برم؟ فرمود:اگر چند ظرف است، بر هر كدام بسم اللّٰه بگو. گفتم: اگر فراموش كردم؟ فرمود: بگو "بسم اللّٰه من اوله الى آخره"
📚 بحارالأنوار، ج 10، ص 168
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
✨﷽✨
* زنده شدن جوان شامی *
جوانى از اهل شام در جلسه امام باقر صلوات اللَّه عليه زياد حاضر مى شد، روزى در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا! من به جهت محبّت به شما در جلسه شما حاضر نمى شوم، بلكه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست كه در اين محفل حاضر مى شوم.
امام عليه السلام تبسّمى نمود و چيزى نفرمود.
چند روزى گذشت و خبرى از جوان نشد، حضرت جوياى حال آن جوان شد.
شخصى گفت: او بيمار است.
در اين حين شخصى وارد شد و گفت: اى فرزند رسول خدا! جوان شامى كه در مجلس شما زياد حاضر مى شد از دنيا رفت. او وصيّت كرده كه شما بر جنازه او نماز بخوانيد.
امام باقر عليه السلام فرمود:
وقتى او را غسل داديد، بگذاريد روى سرير باشد و كفن نكنيد تا من بيايم.
آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد، بعد برخاست و رداى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را بر تن كرد و نعلين بر پا نمود و به سوى او رفت.
وارد خانه شد، آنگاه وارد اتاقى شد كه او را غسل مى دادند. او را غسل داده روى سرير گذاشته بودند، حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود:
اى فلانى!
ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّيك گفت و سر بلند كرد و نشست، حضرت شربت سويقى خواست، و به او خورانيد.
آنگاه پرسيد: چه شده به تو؟
گفت: ترديدى ندارم كه قبض روح شدم، وقتى روح از بدنم خارج شد صداى دلنشينى را شنيدم كه تا حال نيكوتر از آن نشنيدهام كه گفتند:
ردّوا إليه روحه، فإنّ محمّد بن عليّ قد سألناه.
روح او را باز گردانيد، زيرا محمّد بن على او را از ما خواسته است.
منبع: کتاب القطره[بخش مناقب امام پنجم] احمد مسنتبط
@Pharzanegan
💢 مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی:
فرازی از نمـــــــاز📿
✅ یکی از طلبه های این مدرسه گفت:
🌾 روزی برای نماز مغرب به مسجد می رفتم ، نزدیک اذان یکی آمد و نماز ظهر و عصر را تند و بدون طُمَأنینه خواند ، جلو رفتم و به او گفتم :
🚫 آقا نماز شما باطل است
بسیار تند خواندید و هیچ کاری را کامل انجام ندادید ،
🔷 آن شخص گفت :
معلوم است هنوز گرفتار چک و سفته نشده ای.
♦👈🏻 بیچاره نمی داند که اغلب گرفتاری هایش به خاطر همین کم اهمیت دادن به نماز است.
⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ 🌸ـــَـرَج⛅
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مستبصر
📽عدالت علی علیهالسلام مسلمانم کرد...
👈روایت قضاوت #امیرالمؤمنین علیهالسلام بین دو #مسیحی سرآغازی بر آشنایی شفر #آتئیست با اسلام شد...
💥ببینید و انتشار دهید
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا لعنت کند زنی را که برای دیگران دلبری میکند.
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
جناب آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج که از وعاظ محترم طهرانند نقل کردند که یکی از تجار محترم طهران میگفت باغی در شمیران خریدم که از نظر آب در مضیقه بود و لوله کشی آب هم نبود. لذا ناچار شدیم در یکی از نقاط باغ چاه عمیقیحفر کنیم و بوسیله موتور آب در آوریم و باغ را مشروب سازیم. اما هر نقطه باغ را که حفر کردیم به آب نرسیدیم، و با وجود آنکه مبالغ زیادی صرف این کار کردیم، نتیجه ای عاید نشد. تا آنکه در این خلال، به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام، عازم مشهد شدم. در آنجا بعلت سابقه آشنائی که با مرحوم حاج شیخ حسنعلی رحمة الله علیه داشتم، به زیارت آن مرد بزرگ رفتم. ضمن شرفیابی، جریان حفر چاههای متعدد و بی نتیجه ماندن آنها و خسارتهای وارده را عرض و از ایشان استمداد کردم. ایشان فرمودند: من دستوری میدهم اگر طبق آن هر نقطه از باغ را حفر کنید به آب میرسید و هیچگاه هم خشک نمی شود و تمام نیاز شما را کفایت میکند، مشروط بر اینکه شیری هم در خارج باغ بگذارید تا مردم رهگذر و همسایهها نیز از آن آب استفاده کنند. شرط مزبور را پذیرفتم. سپس ایشان قطعه کاغذی برداشتند و چند جمله دعا روی آن نوشتند و به من دادند و فرمودند: هر نقطه را که خواستید حفر کنید ابتدا این کاغذ را در آنجا بگذارید و سپس شروع به حقاری کنید، و هنگامی که به آب رسیدید این کاغذ را در چاه بیندازید. وقتی به تهران مراجعت کردم طبق دستور ایشان عمل کردم و در اولین حفاری به آب رسیدم، و هم اکنون سالها است که از این چاه بهره برداری میکنیم و با وجود آنکه در تابستان گاهی روزانه چند ساعت بوسیله موتور از این چاه آب میکشیم، اما تا کنون هیچگونه نقصانی در میزان آب آن پدید نیامده است. همانطور که دستور فرموده بودند شیری پشت دیوار باغ نصب کرده ایم که عموم مردم از آن استفاده میکنند.
#چاه_آب
#نخودکی
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
ڪی رفتهاے ز دلـ ڪه تمنا ڪنم تـــو را
ڪی بودهاے نهفته ڪه پیدا ڪنم تو را
غیبت نڪردهاے ڪه شوَم طالب حــضور
پنهان نگشتہاے ڪه هویدا ڪنم تــــو را
✍ #فروغے_بسطامے ♡
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿هر صبح پلک هایت
🍀فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند
🌱سطر اول همیشه این است:
🌷”خدا همیشه با ماست..“
🌼پس بخوانش با لبخند😊
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━ ⃟⃟ 🌼 ⃟⃟ ━┓
eitaa.com/joinchat/3582132467C4a49277d69
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━Sobheziba━━━━━┛
فقيرى تصميم گرفت نزد عبيد اللّه بن عباس بيايد، ولى اشتباه كرد و به حضور پيامبر (ص) آمد به خيال اينكه او عبيد اللّه است و گفت:
«به من كمك كن خداوند به تو روزى دهد، من شنيدهام عبيد اللّه بن عبّاس هزار درهم به فقير مى دهد و از او عذر خواهى مى كند».
پيامبر (ص) فرمود:
من كجا و عبيد اللّه كجا؟.
فقير گفت: تو كيستى از نظر حسب يا فراوانى مال و ثروت؟.
پيامبر (ص) فرمود: داراى هر دو جهت هستم.
فقير گفت: حسب و شخصيت انسان به جوانمردى و نيكو كارى او است، وقتى كه چنين بودى داراى حسب خواهى بود.
پيامبر (ص) دو هزار درهم به او داد و عذر خواهى كرد.
فقير گفت: اگر تو عبيد اللّه نباشى، بهتر از او هستى، و اگر عبيد اللّه هستى، امروز تو بهتر از ديروز تو است.
پيامبر (ص) هزار درهم ديگر به او داد.
فقير گفت: اگر تو عبيد اللّه هستى، سخاوتمندترين مردم زمانت مى باشى، فكر مى كنم تو در ميان جمعيتى هستى كه در ميانشان محمد (ص) است، تو را به خدا بگو بدانم
تو خود محمّد (ص) نيستى؟.
پيامبر (ص) فرمود: چرا، من محمد (ص) هستم.
فقير گفت: سوگند به خدا اشتباه نكردم، ولى شك و ترديد مرا فرا گرفت، چرا كه اين جمال درخشان و دل آرا، جز از پيامبر (ص) يا از عترت او نمى باشد.
منبع: سيرت پيامبر اعظم و مهربان، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات ناصر، قم، 1385، صص152-153.
👇 حکایات فرزانگان(نخودکی)👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
موسى ابن عيسى انصارى گفت بعد از نماز عصر با امير المؤ منين (عليه السلام) نشسته بودم. مردى خدمت ايشان رسيد. عرض كرد يا على تقاضائى دارم. مايلم حركت كنيد، پيش كسى كه مورد نظر من است با هم برويم و خواسته مرا برآوريد، فرمود: كار تو چيست؟ گفت من در خانه شخصى همسايه هستم. در آن خانه درخت خرمائى هست كه در موقع وزش باد از خرماى رسيده و نارس مى ريزد و يا پرنده اى از بالاى درخت مى اندازد. من و بچه هايم از آنها مى خوريم بدون اينكه به وسيله چوب يا سنگ آنها را بريزيم . اكنون مى خواهم شما واسطه شويد كه از من بگذرد. موسى بن عيسى مى گويد حضرت به من فرمود حركت كن با هم برويم .
در خدمت ايشان رفتيم ، پيش صاحب درخت كه رسيديم على (عليه السلام) سلام نمود. او جواب داد، احترام كرد و شادمان شد. عرض كرد يا على به چه منظور تشريف آورده ايد. فرمود اين مرد در خانه تو مى نشيند از درخت خرمائى كه دارى با يا پرنده مى ريزد بدون اينكه باد سنگ يا چوب بزنند آمدم درخواست كنم او را حلال كنى .
صاحب باغ امتناع ورزيد. مرتبه دوم حضرت درخواست كرد. باز قبول نكرد. در مرتبه سوم فرمود به خدا قسم از طرف پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) ضامن مى شوم در قبال اين كار خداوند بستانى تو را در بهشت عنايت كند. اين بار هم نپذيرفت . كم كم نزديك شامگاه شد على (عليه السلام ) فرمود :آن خانه را به فلان باغستان مى فروشى ؟ پاسخ داد آرى
حضرت گفت: خداوند و موسى بن عيسى انصارى را به شهادت مى گيرم خرمايش در مقابل آن منزل به تو فروختم آيا راضى هستى؟ صاحب منزل باور نمى كرد على (عليه السلام) اين معامله را بكند. گفت من هم خدا و موسى بن عيسى را گواه مى گيرم كه فروختم خانه را در مقابل آن باغ .
على (عليه السلام) رو كرد به مردى كه در خانه به عنوان همسايگى مى نشست فرمود منزل را به رسم مالكيت تصرف كن خداوند به تو بركت دهد حلال باد بر تو. در اين هنگام صداى اذان بلند شد. همه حركت كردند براى انجام فريضه نماز مغرب و عشاء را با پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) خوانديم. هر كسى به منزل خود رفت . فردا پس از نماز صبح پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مشغول تعقيب بود حالت وحى بر آنجناب عارض گشت . جبرئيل نازل شد. پس از پايان وحى روى به اصحاب كرده فرمود كداميك از شما ديشب عمل نيكى انجام داده ايد خودتان مى گوئيد يا من بگويم. على (عليه السلام) عرض كرد شما بفرمائيد. پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود اينك جبرئيل بر من نازل شد، گفت شب گذشته على بن ابيطالب (عليه السلام) كار پسنديده اى انجام داد. پرسيدم چه كار. گفت اين سوره را بخوان بسم الله الرحمن الرحيم و الليل اذا يغشى و النهار اذا تجلى تا به اين آيه فاما من اعطى و اتقى و صدق بالحسنى فسنيره لليسرى الى آخر سوره .
رو به على كرد فرمود تو تصديق به بهشت كردى و خانه را به آن مرد بخشيدى و بستان خود را دادى ؟ عرض كرد بلى . فرمود اين سوره درباره ات نازل شد. آنگاه حركت كرد پيشانى او را بوسيد و گفت: من برادر تو هستم و تو برادر من .(1)
1- جلد نهم بحارالانوار، ص 516.
منبع: آگاه شویم،حسن امیدوار،جلد چهارم
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
🔎 #کلام_نور
📣امام علی(ع)
✍️ زیاد اندیشیدن و فهمیدن، سودمندتر از زیاد تکرار کردن و خواندن است.
👈 غررالحکم حدیث 6564
👇 حکایات فرزانگان(نخودکی)👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛