eitaa logo
فلسفه ذهن
932 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ما بلحاظ عرفی با معیاری رفتارگرایانه، حالات پدیداری را به یکدیگر نسبت می‌دهیم. مثلا من می‌بینم که صورت کامران سرخ شده و به خود می‌پیچد و ناله می‌کند. از این مشخصه‌های رفتاری کامران نتیجه می‌گیرم که او "درد" دارد. ولی هیچ قطعیتی وجود ندارد که احساس کامران از حالتی که در آن قرار دارد، مشابه احساس من از حالت درد باشد. 🔹در واقع درد - یا هر p - دارای یک منظر اول‌شخص و سابجکتیو برای فاعل آن (s) است، و ارجاع به نمودهای رفتاری آن که از منظر سوم‌شخص و آبجکتیو در دسترس دیگران قرار دارد، راه مطمئنی برای درک p و سنجش یکسانی‌اش با تجربیات دیگران نیست. 🔸 البته در استدلال ، الزام به یک معیار عمومی و مشاهده‌پذیر برای را نتیجه گرفته بود و همین معیارهای رفتاری را بعنوان شرط لازم و کافی برای تعیین درستی یا نادرستی هر گزارشی درباره معرفی کرده بود. 🔹ولی مشکل اینجاست که ممکن است فردی معیار عمومی درد را برآورده سازد، بدون آن‌که واقعا احساس درد داشته؛ بلکه بخوبی تمارض کرده باشد. همچنین مرتاضان یا سربازان میدان جنگ گاه بدلایل مختلف احساس درد را بدون هیچ بروز رفتاری تجربه می‌کنند. پس از معیار رفتارگرایانه - حتی اگر در حد یک راهنمای معرفتی هم لحاظ شود - نمی‌توان بود یا نبود حالات پدیداری و مشابهت آن‌ها در افراد مختلف را نتیجه گرفت. 🔸برخی معنای واژگان ذهنی را از طریق رفتار بالقوه (dispositional) تحلیل می‌کنند؛ مثلا "تمایل" کامران برای سیگار کشیدن به این صورت تحلیل می‌شود که کامران این بالقوه‌گی و آمادگی را دارد که رفتار سیگار کشیدن را از خود بروز دهد. در نتیجه آمادگی و بالقوه‌گی برای یک رفتار خاص، مواردی مانند تظاهرکردن یا مرتاضان را از دایره خارج می‌سازد. 🔹اما در اینجا هم ممکن است کامران تمایل به نوشیدن آب داشته باشد، ولی لیوان آبی که جلوی او می‌گذاریم را نمی‌نوشد. چون ممکن است باور نداشته باشد که آبی در آن لیوان است. بنابراین رفتارگرایان ناچار از بازسازی معیار خود بدین‌ترتیب شده‌اند که: کامران تمایل دارد آب بنوشد = کامران آمادگی و بالقوه‌گی نوشیدن چیزی را دارد که باور دارد آب است. 🔸می‌بینیم که گزاره اخیر با غرض اولیه در تعارض است. این گزاره حالت ذهنی "تمایل" را از طریق حالت ذهنی "باور" تحلیل کرده و باز معیاری ذهنی برای تشخیص یک حالت ذهنی بدست داده است. تلاش‌ها برای تحلیل باور در گزاره فوق نیز مجددا به استفاده از واژگان و حالات ذهنی منجر شده و این روند بی‌پایان است. 🔹استفاده از معیارهای رفتارگرایانه در طراحی و ساخت نیز مادام که صرفا برای مقاصد کاربردی و تسهیل زندگی بشر انجام می‌گیرد، کاملا راهگشا و مفید به نظر می‌رسد. اما آن‌جا که از این معیار رفتارگرایانه (acting humanly یا acting rationally) برای انتساب حالات ذهنی به روبات‌ها و مقاصد روان‌شناختی و متافیزیکی استفاده می‌شود، به شدت مخدوش و ناامیدکننده جلوه می‌نماید. @PhilMind