🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 گاهی اوقات از این که برای تهیه محتواهای کانال فلسفه این همه وقت و زمان و انرژی صرف میکنم ( هیچ کمک و همکاری هم ندارم که من را کمک کند😭) و
🔹 از این که به قول یکی از دوستان فنی خوب خودم، کسی هم عموما طالب این مطالب فلسفی ضدعلمگرایی نیست و
🔹 از همه مهمتر این که متاسفانه هیچ پولی هم از دل این کارها بیرون نمیآید که اقلا آن را انگیزه ی خودم قرار دهم😁،
🔹 دچار ناامیدی میشوم؛ اما
🔹 حقیقتا از این که می بینم "علمگرایی" در حال تبدیل شدن به یک رویه ی فراگیر شده است و
🔹 دانش آموزان و دانشجویان هم بیخبر از پشت پرده های علم، فریب برخی علمگراها را میخورند و باورهای ارزشمند و کاربردی خود را پای این بیخبری از دست می دهند،
🔹 وجدان من آرام نمی گیرد که ساکت بمانم. شرط انسانیت را در این میبینم که باز هم ادامه بدهم.
🔹 پس از ظهور رسانه ها، علمگراها فعال تر شده اند و بازار عرضه های ناسالم، داغ و داغ تر شده است. چاه ها در حال عمیق تر شدن است
🔹 و چو می بینی که نابینا و چاه است، اگر خاموش بنشینی گناه است.
🔹 بنابراین، ولو عوامل ناامیدکننده برای ادامه فعالیت، واقعا بسیار قوی و زیاد است؛ اما وجدانم اجازه نمی دهد که ناامید شوم.
🔹 ما در برابر نسل آینده ای که فقط جذابیت های علم را به آنان گفتیم اما از فلسفه علم و نحوه ی ارتباط علم با واقعیت چیزی به آنها نگفتیم، مسئولیم.
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
record009.mp3
30.22M
🔹 معرفی ایده ی علمگرایان انحصارطلب ( قسمت اول)
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 معیار اصلی و بنیادین چیست؟
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹سلام و درود بر شما. وقت شما هم به خیر و خوشی🌼
🔹انسانها ( تاکید می کنم: همه انسانها بدون هیچ استثنایی) با توجه به این که در کجا متولد شده اند و در چه جغرافیای زمانی و مکانی متولد شده اند و در چه خانواده ای متولد شده اند و اطرافیان شان چه طرز تفکری داشته اند و چه مطالبی را به او القاء کرده اند و چه سبک و روش زندگی را به او تعلیم داده اند، با توجه به تمام این پارامترها، هر کدام در یک شرایط خاص خودشان موقعیت یابی میشوند
🔹بنابراین میتوانیم ادعا کنیم که انسانها بلااستثنا در خصوص مجموعه باورها و اعتقادات و ارزشها و بد دانستنها و خوب دانستنها و به طور کلی هر آن چیزی که در تصمیم سازی های شان در زندگی شان اثرگذار است، مسیر تکامل را از یکجا شروع نمی کنند بلکه هر کدام شان دارای نقاط شروع متفاوت و منحصر به فرد خودشان هستند.
🔹یکی در نقطه A یکی در B یکی در C و ...حتی میتوان پذیرفت که هیچ دو نفری را نمیتوانیم بیابیم که از یک نقطه، شروع کنند.
🔹 اما بر اساس دیدگاهی که دستیابی به واقعیت های نفس الامری را ممکن می داند، ( و من خودم جزء این دسته هستم) اگر هر یک از انسانها به "وظیفه ی معرفتی" خودشان عمل کنند؛ مسیر همه انسانها بلااستثنا به یک نقطه معین ( همان واقعیت نفس الامری ) همگرا می شود.
🔹 وظیفه ی معرفتی چیست؟ فعلا بماند! و از نگاه درون دینی تفسیر " لایکلف الله نفسا الا وسعها" هم فعلا بماند!
🔹 اما اجمالا بر اساس وظیفه معرفتی مبتنی بر قوای ادراکی، هر انسانی موظف است بر اساس عقلانیت همراه با پالایش باورهای غیرواقعی، چشم به هر آنچه عقلانیت نقادانه اش می گوید بدوزد و بدان سو حرکت کند و هر آن چیزی که می یابد ( یافتنی که تلاش میخواهد و احیانا تحمل دشواریها و سختیها ) را بپذیرد و پا روی حق نگذارد و به سوی هدف حرکت کند.
🔹 در قالب مثال میتوانم این جور مثال بزنم که شما هزاران نفر را در یک دریای پهناور در نقاط مختلف قرار بدهید و سپس برجکی با فانوسی روشن در آن میانه تعبیه کنید. تمام آنانی که از نقاط مختلف، مسیر خود را آغاز کرده اند؛ ( اگر و اگر و اگر بخواهند و با دشواریها کنار آیند و تنبلی نکنند و .... در یک جمله، به وظیفه ی ادراکی و معرفتی خود عمل کنند) به یک جا می رسند: واقعیت های نفس الامری
🔹 بنابراین دینِ یک شخص و بسیاری از باورهای دیگر او ( باورهای غیردینی ) در آغاز، متاثر از جغرافیای زمانی و مکانی هست اما نه لزوما در پایان. تفاوت در آغاز، جبر را به همراه نمی آورد. ایده ی جبر جغرافیا ناشی از عدم توجه به قدرت انسان در نیل به واقعیات نفس الامری است.
🔹نادیده گرفتنِ قوای ادراکی انسانها که می تواند بر شرایط القائی جغرافیا غلبه کند، و یا مشاهده ی فراوانی جمعیتِ انسانهایی که به وظیفه ی معرفتی خود عمل نمی کنند، موجب شده است که دین، محصول جبر جغرافیا تلقی شود.
🔹 نظر شخصی خودم را هم اینجا خدمت تون عرض کنم: بدون به رسمیت شناختن دین الهی ( البته دینِ معتبر بر اساس معیارهای عقلانیت نرمال و نقادانه) تمام راه هایی که ادعای نیل به واقعیت ها را دارند ( اعم از فلسفه و عرفان و ساینس و ...) همگی شان به بن بست خواهد خورد. اگر کسی نتواند خدای خالق را بیابد، از هر راه و منبعی که طی مسیر کند، به بن بست خواهد خورد.
🔹موفق باشید🌷
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 واقعیتهای نفس الامری، چونان فانوس دریایی میتوانند بر همه جبرهای توهمی غلبه کنند، در صورتی که انسانهای گمگشته در دریا به وظیفه ی معرفتی خود عمل کنند.🌷
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
سلام
برای این باور شخصی خودم دلیل دارم اما دلیلها لزوما قابل بیان به شکل برهانهای مصطلح نیستند.
صرفا ما می توانیم چیزهایی را به دیگران منتقل کنیم که قابلیت آن را داشته باشند که در قالب های استدلالی بین الاذهانی ریخته شوند و ویژگی کلیت در آنها موجود باشد.
به همین سبب، برخی از باورها ولو برای شخص معین S، موجه و حتی یقینی باشد، اما شخص S نمیتواند این باور خودش را به دیگری منتقل کند. این عدم امکان نه به خاطر ناتوانی S و نه به خاطر نادرست بودن محتوای باور است بلکه صرفا به این خاطر است که محتوای مزبور قابلیت استقرار در برهانهای بین الاذهانی را ندارد.
به عنوان مثال، بعضی از باورهای شخصی و راجع به خودمان را نمیتوانیم در قالبها بریزیم و اگر دیگری بخواهد آن را باور کند، جز این که به صداقت ما اعتماد کند، هیچ راه دیگری ندارد.
همچنین است، دسته ای از باورهاکه متکی بر پس زمینه های غیرقابل ترجمه به قالبهای کلی است. مثال بزنم: شما بر اساس تجربه ی طولانی که از مثلا برادرتون در دست دارید، به این تراز معرفتی شخصی رسیده اید که به صرف این که وی به شما خبری بدهد و بگوید که من فلانی را سر کوچه دیدم، شما حرف او را بلاتردید باور می کنید. این باور کردن، برای شما کاملا موجه و معقول و دلیلمند است و اگر آن را باور نکنید، متهم به ناسلامتی قوای ادراکی تون خواهید شد اگرچه احتمالا هرگز نخواهید توانست برای این باور تون، یک استدلال تهیه کنید زیرا تمام پس زمینه ی چندساله ای که پشتوانه ی این دلیل است را هرگز نمیتوانید به جملات قابل انتقال و بین الاذهانی ترجمه کنید.
به نظر من، ما نباید چیزی را باور کنیم مگر این که برایش دلیل عقلانی نرمال داشته باشیم، اما نکته ی مهم آن است که جنس دلیل عقلانی نرمال، اعم از قالبهای استدلالی پیشنهاد شده توسط فیلسوفان عقلگرای کلاسیک است. ( توضیح مفصل در این باره را در دوره معرفت شناسی ارائه خواهم داد ان شالله)
اما این باور شخصی که در این متن آورده ام، بر دلایل متعددی متکی است که فقط برخی از آنها را میتوان در قالبها جای داد و همه اش را نه.
بنابراین من در خصوص باورها معتقد نیستم که همه دلایل را بتوانیم به صورت قالبهای بین الاذهانی دربیاوریم.
آن چیزی که برای باور کردن های ما لازم است، این است که دلیل موجه و عقلانی نرمال داشته باشیم.
التزام به دلایل بین الاذهانی که توسط برخی از فیلسوفان ( و نه همه شون) توصیه شده است، یک دستور ناکارآمد و ناموفق است زیرا بسیاری از باورهای انسانها اصولا نمیتواند طبق این دستور فرآوری شود و انسانها بدون آن باورها نمی توانند زندگی عقلانی داشته باشند.
البته بعضی از معرفت شناسان جدید که روی باورها کار می کنند، التزام به دلایل بین الاذهانی را برنمی تابند.
باورها باید دلیل داشته باشند و هیچ چیزی را نباید بدون دلیل باور کرد اما دلیلها لزوما قابلیت ترجمه به برهانهای مصطلح را ندارند.
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
record008.mp3
22.61M
🔹 تعمیم در نظریات کیهان شناسی و فرگشت
🔹 آیا این تعمیم ها مجازند؟ بله و خیر😳
🔹 مجاز است اگر آن را ....
🔹 غیرمجاز است اگر آن را ....
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
♦️ جان لاک: علامت شخص خردمند این است که هیچ قضیه ای را با یقینی بیش از یقین برخاسته از براهینی که آن قضیه بر آنها متکی است، نپذیرد.
♦️ بسیاری از پیشفرض های موجود در نظریه های علمی نظیر نظریه فرگشت، نظریه های کیهان شناسی و نظریه های مکانیک کوانتومی، از تعمیم یک گزاره ی تجربی نتیجه گرفته می شوند و هیچ برهانی از آنها پشتیبانی نمی کند.
♦️ آن گزاره تجربی، را میتوان با تجربه به تایید رسانید اما از آنجا که این گزاره به همان شکلی که مقبول و معقول است، به کار نمی آید، دانشمندان مبادرت می کنند به تعمیم آن.
♦️اگر میدانیم که هیچ دلیلی جز اجماع دانشمندان یک عصر و یا هیچ دلیلی جز انتخاب شخص نظریه پرداز و پذیرش آن توسط دانشمندان برای این تعمیم وجود ندارد، به قول جان لاک، شرط خردمندی آن است که آن را بسان فکت به باور خودمان نرسانیم.
♦️ هیچ مشکلی برای علم پیش نمی آید اگر چنین پیشفرضهایی را به عنوان حدس و فرض به کار ببریم و نه به عنوان واقعیت.
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤دخترک تماشاچی تعزیه به شمرِ تعزیه، التماس میکند که امام حسین علیهالسلام را نکشد😭
🔹 ابزارِ دینستیزان در دوران مدرن
🔹 دانش آموز دوره راهنمایی (متوسطه اول) بودم. معلم یکی از درسهایم، آدم خیلی بداخلاق و بد برخوردی بود. دافعه ی این معلم به قدری زیاد بود که نتیجه اش این شد که نه فقط نسبت به خود او، بلکه نسبت به عنوان آن درسی که او تدریس می کرد، هم حس بد درازمدتی در من ایجاد شد. این حس چندین سال همراه من بود و من را نسبت به آن درس، در حالت دافعه قرار میداد و کار من را سخت می کرد.😭
🔹 حس دافعه ی شدید و تنفرآمیز، به قدری میتواند انسان را تحت تاثیر قرار دهد که راه را بر عقلانیت و منطق و عقل و دلیل هم میتواند ببندد. یعنی هر چه به خودت بگویی: چه ربطی دارد این درس به آن معلم! باز هم آن احساس تنفر قوی، کار خودش را می کند.
🔹 برای این که بچه ها را از یک درسی، فیزیک، ریاضیات، هندسه، ادبیات فارسی، زبان انگلیسی... زده کنید به طوری که تا آخر عمرش، با این درسها نتواند ارتباط برقرار کند؛ یک معلم بسیار بداخلاق برای همان درس برایش انتخاب کنید. به احتمال قوی، احساس تنفری که در این بچه نسبت به آن معلم ایجاد می شود، دامن آن درس را هم خواهد گرفت.
🔹 در چنین مواردی، تیغ عقلانیت و دلیل هم کُند می شود زیرا هر چه قدر به این بچه، بگویید: بداخلاقی معلم ریاضی تو چه ربطی به درس ریاضی تو دارد؛ فایده ای ندارد. او نه تنها از ریاضی بدش آمده است، بلکه از رنگ لباس و طرز صحبت کردن و هرچیزی که آن معلم را در ناخودآگاهش تداعی کند، هم بدش می آید و ولو اینها به هم ربطی ندارند، اما آن حس تنفر شدید کار خودش را روی این بچه انجام داده است: ولو در ناآگاه او.
🔹کسانی که ادعای دینداری دارند ولی بویی از اخلاق انسانی نبرده اند و یا آنانی که دینداری شان به صورت جزیره ای است و صرفا به بخشی از دین عمل می کنند و بخشِ مهم مربوط به دستورات اخلاقی دینی را عمل نمیکنند؛ بسان آن معلم بداخلاقی هستند که باعث نشر احساسات شدید تنفرآمیز میشود.
🔹هنگامی که به برخی کانالهای تلگرامی و صفحات مجازی سرمی زنیم و نوشته های بعضی از بچه ها را میخوانیم، میبینیم که دین گریزی بسیاری از آنها صرفا مستند به تنفر و خشم است و نه چیز دیگر.
🔹 از این بچه ها نباید و نمیتوانیم توقعِ رویکرد خردمندانه داشته باشیم زیرا موضعگیریهای منبعث از تنفر و خشم، ارتباطی با موضعگیریهای خردمندانه ندارد. کسی که از چیزی عصبانی است، چیزهایی که هیچ ربطی به موضوع ندارد را به همدیگر ربط می دهد تا بتواند خشم و تنفرش را ساکت کند ولو نتیجه ی این تخلیه ی خشم، نابودی دنیا و ابدیتش باشد.
🔹 دین ستیزان قدیمی و کلاسیک عموما تلاش میکردند تا با ارائه ی دلیل و منطق، مردم را از خدا و دین دور کنند، لذا همواره به بن بست میخوردند زیرا دلیل و منطق همواره به نفع خدا بوده و هست و خواهد بود، اما دین ستیزان جدید از راهکارهای اشباع شده از احساسات بهره میبرند.
🔹 روشی که این دین ستیزان دنبال میکنند، این است که افراد تنفرانگیزی را به عنوان نماد دین و خدا معرفی میکنند، آنگاه به پشتوانه ی تنفرهای منشرشده در بین مردم، عملکرد افراد مذکور را به خدا و دین نسبت می دهند.
🔹 در نتیجه ی این روش آمیخته با احساس تنفر، جمعیت بزرگی از آنانی که قدرت کشف عدم ارتباط میان عملکرد آن افراد و دین را ندارند، با کمترین هزینه ای از دین و خدا و امام حسین دور میشوند و دیگر اصلا نیازی نیست برای آنان از دلیل و برهان و منطق حرف بزنید.
🔹 همچنان که گفته شد: احساس تنفر شدید عموما مانع از منطقشنوی افراد میشود، خصوصا اگر فردِ مخاطب شما، نوجوانان و جوانان احساساتی و هیجان زده ای باشد که معمولا درک درستی هم از استدلال و مغالطه و خلط بحث و این جور چیزها ندارند و اصلا حوصله ی شنیدنش را هم ندارند.
🔹 هنگامی که از این زاویه به مسئله مینگریم، اهمیت اخلاق را بیش از پیش درک میکنیم.
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی
🔹 آدرس کانال:
@philosophyofscienceforstudents
🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید.
@Reza_zia_tohidi