eitaa logo
فلسفه فیزیک& فلسفه ریاضیات& معرفت‌شناسی
490 دنبال‌کننده
214 عکس
95 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
record004.mp3
25.92M
🔹 آیا واقعیتها لزوما باید در مقالات علمی خود را آشکار کنند؟ 🔹 محدودیتهای ساینس را جدی نگیریم، در قضاوتهای مان دچار خطای اساسی می شویم. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
این را هم ضمیمه کنم که بسیاری از این نظریاتی که افرادی مانند کارول و سیگن و تایسون و کراوس میگویند هم قابلیت حضور در مقالات را ندارد و جایگاه آن، میزگردهای تلویزیونی و سخنرانی های یوتیوبی است. اختلافات مطروحه بین علمگراها و خداباوران در برداشتهایی است که این افراد از علم می کنند. علمگرایی و تعابیر مستخرج از ساینس و نسبت دادن آن به واقعیتهای خارج از ذهن آنهم به نحو قطعی و بلاتردید، یک چیز است و علم یک چیز دیگر. علم اساسا با قطعی صحبت کردن مخالف است و سخن من هم دقیقا این است که بین تعابیر و برداشتهای علمگراهایی مثل کارول و کراوس و داوکینز با خود علم باید تفاوت بگذاریم. اگر آنان این حق را دارند که با اتکا به رویکرد فلسفی فیزیکالیستی خودشان دست به تعبیر بزنند، باید این حق را به دیگران هم بدهیم که این کار را بکنند اما این را هم بدانیم که نه این یکی، لزوما ساینتیفیک است و نه آن یکی. ساینس یک چیز است و برداشتهای برخاسته از ساینس یک چیز دیگر. این رویه یک رویه غیرمنصفانه است که این حق را به تایسون بدهیم که تعابیر خودش از نظریه های علمی را به عنوان واقعیت ( برای مخاطبانی که عموما دیدگاه فلسفی شان از جنس واقعگرایی خام است) به مخاطبانش بدهد اما یه افرادی که دیدگاه های فلسفی متضادی با تایسون دارند این حق را ندهیم. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 پاسخ دوست تلگرامی پس از شنیدن ویس👆 🔹 و جواب من👇
❤️ سلام و صبح بخیر 🔹 نکته ای که من خدمت تون گفتم، این بود که بپذیریم همه ی اجزاء ساختار یک نظریه علمی، از لحاظ اعتبار و عقلانیت در یک تراز نیستند. در نظریه ها هم اجزاء قابل تایید تجربی وجود دارد و هم اجزاء غیرقابل تایید تجربی. 🔹به اجزاء غیرقابل تایید تجربی میگوییم: اجزاء متافیزیکی نظریه و یا اجزاء فراتجربی. 🔹اجزاء فراتجربی خودشون به دو بخش تقسیم می شوند. بعضیهاشون وابسته اند و بعضی وابسته نیستند و یا وابستگیشون مبهم است و در مظان تردید. 🔹منی که میخواهم با نگاه فلسفی به محتواها نگاه کنم، نباید این ها را در یک رده قرار دهم. 🔹 شاخص اجزاء فراتجربی غیروابسته این است که میتوانیم آنها را برداریم و به جای آن جزء دیگری که ادعای هستی‌شناسانه کاملا متفاوتی دارد را قرار دهیم، بدون این که کل نظریه و خروجی های محاسباتی آن به هم بخورد و انسجام نظریه نیز به هم بخورد. 🔹 معتبر بودنِ خروجیهای محاسباتی و تبیینی ( بهترین تبیین معقول) مربوط به یک نظریه علمی را نباید به معنای واقعی بودن همه اجزاء فراتجربی موجود در آن نظریه بگیریم. 🔹 اگر چنین خبطی را مرتکب شویم، آن گاه در قضاوت میان نظریه ای که از وجود اجزاء فراتجربی غیروابسته خبر می دهد و ادعاهای مطرح شده در منابع معرفت بخش دیگری ( مثلا در دین معتبر و به خوبی فهمیده شده) دچار خطای اساسی میشویم. 🔹 حکم را به نفع آن جزء فراتجربی می دهیم و حال آن که آن جزء صرفا یک انتخاب در بین چندین آلترناتیو مختلفی بوده است که آن زمان به ذهن نظریه پرداز رسیده است. 🔹 چرا من باید انتخاب شخصی داروین و یا نیوتن و یا کانتور را به عنوان فکت و واقعیت باور کنم؟ و حال آن که هیچ دلیلی، آنها را پشتیبانی نمی کند. 🔹 من هم صد در صد مثل شما، معتقدم که ما نباید استاندارد دوگانه در پذیرش حق داشته باشیم. 🔹و اما در خصوص نظریه های علمی، این را بدانیم که یک استاندارد مشخص و معین و کالیبره درباره نظریه های علمی وجود ندارد. 🔹 نگاه پوزیتیویسیتی و بعد نگاه پوپری و بعد نگاه های ترمیمی همه و همه در تلاش بوده اند که یک استاندارد کالیبره ای را برای علم مطرح کنند اما بعدا مشخص شد که دانشمندان هرگز با این استانداردها کار نکرده و نمی کنند و تاریخ علم نشان می دهد که کالیبره کردن روش علمی، شدنی نیست. 🔹 استانداردی که برای شناخت واقعیت وجود دارد، استانداردی است که ما انسانها در زندگی روزمره، در تحقیقات کارآگاهان جنائی، در عیب یابیهای لوله کش های ساختمان و ... از آن بهره می بریم البته در مواقعی که تلاش میکنیم تا عقلانی عمل کنیم. 🔹 بنابراین هرجایی که عقلانیت ( این عقلانیت، توضیح مفصلی دارد و با استدلال عقلی فلسفی خیلی فرق دارد اما من فعلا کاری به آن ندارم) به کار رفته باشد، علم هم به هدف نزدیک شده است و البته در بسیاری جاها که از روی ناچاری و یا کمبود اطلاعات و مانند آن، کارها با حدسها و توهمات غیرعقلانی پیش رفته است، همین علم با مشکل و بن بست مواجه شده است. بن بست ها در علم واقعا زیادند!! 🔹 بنابراین توصیه ی من این است که ابطال پذیری پوپری را جدی نگیرید😁😁🙏 🔹 آن چیزی که مهمتر از ایده ی پوپر است، معیار عقلانیت است. معیار پوپری جوری است که عملا فیزیکدانان جدید، اعتنایی به آن ندارند زیرا با جدی گرفتن این ایده، حرکت علم متوقف میشود. 🔹 من شخصا فقط به معیار عقلانیت و هر آن معیار دیگری که عقلانیت برای آن اعتبار قائل شود، اعتبار قائل هستم و معتقدم که باورهای اساسی دینی را میتوان به خوبی با عقلانیت پذیرفت. 🔹 عقلانیت با معقول بودنی که در نوشته های فلسفی رایج به کار می رود، تفاوت دارد. این بحث، بحثی بسیار درازدامن است و فعلا واردش نمی شوم. 🔹 و در آخر، من معتقدم گاهی ما اطلاعات کافی درباره ی یک چیزی را در اختیار نداریم ولو منابع معرفتی مختلفی مثل دین را هم در اختیار داشته باشیم. در این موارد، اظهارنظر کردن ها صرفا حدسی است و هیچگاه نباید حدس، جای واقعیت را پر کند. 🔹 حدسها باید حدس بمانند تا احیانا پس از پیشرفت علمی بشر و بعد از کامل شدن اطلاعات، همین حدسهای واقعیت انگاشته شده، مانعی برای پذیرش واقعیت ها نشوند. 🔹 ان شالله دوره حضوری معرفت شناسی نظریه های علمی را از ابتدای مرداد آغاز خواهم کرد. در این دوره، عقلانیت واکاوی خواهد شد و نشان داده خواهد شد که رابط ریاضیات و واقعیت، چیزی نیست جز عقلانیت و نیز مشخص خواهد شد که این معیار در مورد نظریه های علمی چگونه نتیجه می دهد. 🔹 با توجه به این که شما ظاهرا مشهد نیستید، اگر مایل باشد بعدا ویسهای این جلسات را خدمت تون خواهم فرستاد. 🔹 موفق باشید و سلامت. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 ساسکیند: بحث در مورد این که چه چیزی علم است و چه چیزی نیست؛ توسط پوپرازی " طرفداران ایده پوپر" ...چنان سرسام آور شده است که احساس میکنم باید به آن بپردازم. نظر من در مورد ارزش قوانین سرسخت فیلسوفانه همان نظر فاینمن است که می گوید: فلاسفه مقدار زیادی در مورد این که چه چیزی مطلقا برای علم لازم است، سخن گفته اند.. اما میتوان دید که "این ایده ها" نسبتا ساده لوحانه و احتمالا نادرست است. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
⭕️ یک نکته ای را برای دانش آموزان و دانشجویان ارجمندی که مخاطب کانال من هستند، عرض کنم و انتظارم این نیست که حرف من را بدون تحقیق بپذیرند بلکه صرفا میخواهم دوستان گرامی را در جریان بگذارم که خودشان بروند و ته و توی این داستان را دربیاورند. ⭕️ آن چیزهایی که در کتابهای دبیرستانی در مورد روش علمی گفته می شود، و به همان صورت هم تدریس می شود و در ذهن ها القاء می شود، عملا و از نظر فلسفه های جدید، یک نظریه ی منسوخ شده است و فقط ارزش تاریخی دارد. ⭕️ چیزی به اسم روش علمی کاملا کالیبره و مرتب و منسجم وجود ندارد. آن چیزی که به اسم روش علمی گفته می شود، پیشنهادات چند تا فیلسوف علمی قرن بیستم و نوزدهم و هجدهم بوده است و تقریبا هیچ دانشمندی این روش را جدی نگرفته و نمی گیرد. ⭕️ البته من منکر مفید بودن راهنمایی های فیلسوفانی مانند پوپر و ... نیستم اما سخن در این است که آن چیزی که آنان به عنوان روش علمی تجویز کرده اند را تقریبا هیچ دانشمندی رعایت نمی کند. چرا؟ چون با آن روش، علم متوقف می شود و تمام😁 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 بخشی از پاورپوینت دوره معرفت شناسی نظریه های علمی 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 گاهی اوقات از این که برای تهیه محتواهای کانال فلسفه این همه وقت و زمان و انرژی صرف میکنم ( هیچ کمک و همکاری هم ندارم که من را کمک کند😭) و 🔹 از این که به قول یکی از دوستان فنی خوب خودم، کسی هم عموما طالب این مطالب فلسفی ضدعلمگرایی نیست و 🔹 از همه مهمتر این که متاسفانه هیچ پولی هم از دل این کارها بیرون نمی‌آید که اقلا آن را انگیزه ی خودم قرار دهم😁، 🔹 دچار ناامیدی میشوم؛ اما 🔹 حقیقتا از این که می بینم "علمگرایی" در حال تبدیل شدن به یک رویه ی فراگیر شده است و 🔹 دانش آموزان و دانشجویان هم بیخبر از پشت پرده های علم، فریب برخی علمگراها را میخورند و باورهای ارزشمند و کاربردی خود را پای این بیخبری از دست می دهند، 🔹 وجدان من آرام نمی گیرد که ساکت بمانم. شرط انسانیت را در این میبینم که باز هم ادامه بدهم. 🔹 پس از ظهور رسانه ها، علمگراها فعال تر شده اند و بازار عرضه های ناسالم، داغ و داغ تر شده است. چاه ها در حال عمیق تر شدن است 🔹 و چو می بینی که نابینا و چاه است، اگر خاموش بنشینی گناه است. 🔹 بنابراین، ولو عوامل ناامیدکننده برای ادامه فعالیت، واقعا بسیار قوی و زیاد است؛ اما وجدانم اجازه نمی دهد که ناامید شوم. 🔹 ما در برابر نسل آینده ای که فقط جذابیت های علم را به آنان گفتیم اما از فلسفه علم و نحوه ی ارتباط علم با واقعیت چیزی به آنها نگفتیم، مسئولیم. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
record009.mp3
30.22M
🔹 معرفی ایده ی علمگرایان انحصارطلب ( قسمت اول) 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 معیار اصلی و بنیادین چیست؟ 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 پرسش یکی از همراهان تلگرامی ام 🔹 و پاسخ نسبتا مفصل من👇
🔹سلام و درود بر شما. وقت شما هم به خیر و خوشی🌼 🔹انسانها ( تاکید می کنم: همه انسانها بدون هیچ استثنایی) با توجه به این که در کجا متولد شده اند و در چه جغرافیای زمانی و مکانی متولد شده اند و در چه خانواده ای متولد شده اند و اطرافیان شان چه طرز تفکری داشته اند و چه مطالبی را به او القاء کرده اند و چه سبک و روش زندگی را به او تعلیم داده اند، با توجه به تمام این پارامترها، هر کدام در یک شرایط خاص خودشان موقعیت یابی میشوند 🔹بنابراین میتوانیم ادعا کنیم که انسانها بلااستثنا در خصوص مجموعه باورها و اعتقادات و ارزشها و بد دانستنها و خوب دانستنها و به طور کلی هر آن چیزی که در تصمیم سازی های شان در زندگی شان اثرگذار است، مسیر تکامل را از یکجا شروع نمی کنند بلکه هر کدام شان دارای نقاط شروع متفاوت و منحصر به فرد خودشان هستند. 🔹یکی در نقطه A یکی در B یکی در C و ...حتی میتوان پذیرفت که هیچ دو نفری را نمیتوانیم بیابیم که از یک نقطه، شروع کنند. 🔹 اما بر اساس دیدگاهی که دستیابی به واقعیت های نفس الامری را ممکن می داند، ( و من خودم جزء این دسته هستم) اگر هر یک از انسانها به "وظیفه ی معرفتی" خودشان عمل کنند؛ مسیر همه انسانها بلااستثنا به یک نقطه معین ( همان واقعیت نفس الامری ) همگرا می شود. 🔹 وظیفه ی معرفتی چیست؟ فعلا بماند! و از نگاه درون دینی تفسیر " لایکلف الله نفسا الا وسعها" هم فعلا بماند! 🔹 اما اجمالا بر اساس وظیفه معرفتی مبتنی بر قوای ادراکی، هر انسانی موظف است بر اساس عقلانیت همراه با پالایش باورهای غیرواقعی، چشم به هر آنچه عقلانیت نقادانه اش می گوید بدوزد و بدان سو حرکت کند و هر آن چیزی که می یابد ( یافتنی که تلاش میخواهد و احیانا تحمل دشواریها و سختیها ) را بپذیرد و پا روی حق نگذارد و به سوی هدف حرکت کند. 🔹 در قالب مثال میتوانم این جور مثال بزنم که شما هزاران نفر را در یک دریای پهناور در نقاط مختلف قرار بدهید و سپس برجکی با فانوسی روشن در آن میانه تعبیه کنید. تمام آنانی که از نقاط مختلف، مسیر خود را آغاز کرده اند؛ ( اگر و اگر و اگر بخواهند و با دشواریها کنار آیند و تنبلی نکنند و .... در یک جمله، به وظیفه ی ادراکی و معرفتی خود عمل کنند) به یک جا می رسند: واقعیت های نفس الامری 🔹 بنابراین دینِ یک شخص و بسیاری از باورهای دیگر او ( باورهای غیردینی ) در آغاز، متاثر از جغرافیای زمانی و مکانی هست اما نه لزوما در پایان. تفاوت در آغاز، جبر را به همراه نمی آورد. ایده ی جبر جغرافیا ناشی از عدم توجه به قدرت انسان در نیل به واقعیات نفس الامری است. 🔹نادیده گرفتنِ قوای ادراکی انسانها که می تواند بر شرایط القائی جغرافیا غلبه کند، و یا مشاهده ی فراوانی جمعیتِ انسانهایی که به وظیفه ی معرفتی خود عمل نمی کنند، موجب شده است که دین، محصول جبر جغرافیا تلقی شود. 🔹 نظر شخصی خودم را هم اینجا خدمت تون عرض کنم: بدون به رسمیت شناختن دین الهی ( البته دینِ معتبر بر اساس معیارهای عقلانیت نرمال و نقادانه) تمام راه هایی که ادعای نیل به واقعیت ها را دارند ( اعم از فلسفه و عرفان و ساینس و ...) همگی شان به بن بست خواهد خورد. اگر کسی نتواند خدای خالق را بیابد، از هر راه و منبعی که طی مسیر کند، به بن بست خواهد خورد. 🔹موفق باشید🌷 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔹 واقعیتهای نفس الامری، چونان فانوس دریایی میتوانند بر همه جبرهای توهمی غلبه کنند، در صورتی که انسانهای گمگشته در دریا به وظیفه ی معرفتی خود عمل کنند.🌷 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
سوال یکی از دوستان کانال تلگرام و پاسخ من👇
سلام برای این باور شخصی خودم دلیل دارم اما دلیلها لزوما قابل بیان به شکل برهانهای مصطلح نیستند. صرفا ما می توانیم چیزهایی را به دیگران منتقل کنیم که قابلیت آن را داشته باشند که در قالب های استدلالی بین الاذهانی ریخته شوند و ویژگی کلیت در آنها موجود باشد. به همین سبب، برخی از باورها ولو برای شخص معین S، موجه و حتی یقینی باشد، اما شخص S نمیتواند این باور خودش را به دیگری منتقل کند. این عدم امکان نه به خاطر ناتوانی S و نه به خاطر نادرست بودن محتوای باور است بلکه صرفا به این خاطر است که محتوای مزبور قابلیت استقرار در برهانهای بین الاذهانی را ندارد. به عنوان مثال، بعضی از باورهای شخصی و راجع به خودمان را نمیتوانیم در قالبها بریزیم و اگر دیگری بخواهد آن را باور کند، جز این که به صداقت ما اعتماد کند، هیچ راه دیگری ندارد. همچنین است، دسته ای از باورهاکه متکی بر پس زمینه های غیرقابل ترجمه به قالبهای کلی است. مثال بزنم: شما بر اساس تجربه ی طولانی که از مثلا برادرتون در دست دارید، به این تراز معرفتی شخصی رسیده اید که به صرف این که وی به شما خبری بدهد و بگوید که من فلانی را سر کوچه دیدم، شما حرف او را بلاتردید باور می کنید. این باور کردن، برای شما کاملا موجه و معقول و دلیلمند است و اگر آن را باور نکنید، متهم به ناسلامتی قوای ادراکی تون خواهید شد اگرچه احتمالا هرگز نخواهید توانست برای این باور تون، یک استدلال تهیه کنید زیرا تمام پس زمینه ی چندساله ای که پشتوانه ی این دلیل است را هرگز نمیتوانید به جملات قابل انتقال و بین الاذهانی ترجمه کنید. به نظر من، ما نباید چیزی را باور کنیم مگر این که برایش دلیل عقلانی نرمال داشته باشیم، اما نکته ی مهم آن است که جنس دلیل عقلانی نرمال، اعم از قالبهای استدلالی پیشنهاد شده توسط فیلسوفان عقلگرای کلاسیک است. ( توضیح مفصل در این باره را در دوره معرفت شناسی ارائه خواهم داد ان شالله) اما این باور شخصی که در این متن آورده ام، بر دلایل متعددی متکی است که فقط برخی از آنها را میتوان در قالبها جای داد و همه اش را نه. بنابراین من در خصوص باورها معتقد نیستم که همه دلایل را بتوانیم به صورت قالبهای بین الاذهانی دربیاوریم. آن چیزی که برای باور کردن های ما لازم است، این است که دلیل موجه و عقلانی نرمال داشته باشیم. التزام به دلایل بین الاذهانی که توسط برخی از فیلسوفان ( و نه همه شون) توصیه شده است، یک دستور ناکارآمد و ناموفق است زیرا بسیاری از باورهای انسانها اصولا نمیتواند طبق این دستور فرآوری شود و انسانها بدون آن باورها نمی توانند زندگی عقلانی داشته باشند. البته بعضی از معرفت شناسان جدید که روی باورها کار می کنند، التزام به دلایل بین الاذهانی را برنمی تابند. باورها باید دلیل داشته باشند و هیچ چیزی را نباید بدون دلیل باور کرد اما دلیلها لزوما قابلیت ترجمه به برهانهای مصطلح را ندارند. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
record008.mp3
22.61M
🔹 تعمیم در نظریات کیهان شناسی و فرگشت 🔹 آیا این تعمیم ها مجازند؟ بله و خیر😳 🔹 مجاز است اگر آن را .... 🔹 غیرمجاز است اگر آن را .... 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
♦️ جان لاک: علامت شخص خردمند این است که هیچ قضیه ای را با یقینی بیش از یقین برخاسته از براهینی که آن قضیه بر آنها متکی است، نپذیرد. ♦️ بسیاری از پیشفرض های موجود در نظریه های علمی نظیر نظریه فرگشت، نظریه های کیهان شناسی و نظریه های مکانیک کوانتومی، از تعمیم یک گزاره ی تجربی نتیجه گرفته می شوند و هیچ برهانی از آنها پشتیبانی نمی کند. ♦️ آن گزاره تجربی، را میتوان با تجربه به تایید رسانید اما از آنجا که این گزاره به همان شکلی که مقبول و معقول است، به کار نمی آید، دانشمندان مبادرت می کنند به تعمیم آن. ♦️اگر میدانیم که هیچ دلیلی جز اجماع دانشمندان یک عصر و یا هیچ دلیلی جز انتخاب شخص نظریه پرداز و پذیرش آن توسط دانشمندان برای این تعمیم وجود ندارد، به قول جان لاک، شرط خردمندی آن است که آن را بسان فکت به باور خودمان نرسانیم. ♦️ هیچ مشکلی برای علم پیش نمی آید اگر چنین پیشفرضهایی را به عنوان حدس و فرض به کار ببریم و نه به عنوان واقعیت. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi