در رجال کشی در ضمن داستانی نقل کرده:
... فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَا بَا ذَرٍّ إِنَّ سَلْمَانَ لَوْ حَدَّثَکَ بِمَا یَعْلَمُ لَقُلْتَ رَحِمَ اللَّهُ قَاتِلَ سَلْمَانَ یَا بَا ذَرٍّ إِنَّ سَلْمَانَ بَابُ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ مَنْ عَرَفَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ کَافِراً وَ إِنَّ سَلْمَانَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ.
----------
حضرت علی فرمود: ای ابوذر! اگر سلمان تو را به آنچه میداند خبر دهد قطعاً خواهی گفت: خداوند قاتل سلمان را رحمت کند. ای ابوذر! به درستی که سلمان باب خدا در زمین است. هر کس او را بشناسد مؤمن و هر کس او را انکار کند کافر است. به درستی که سلمان از ما اهل بیت است.
از معضلات افکار غیر الهی، این است که #افق ما را کاهش می دهند؛ نمیدانم نسبت به این روایت، چه حسی دارید؟!
سلمان پیامبر نبود
سلمان از خاندان نبوت نبود
سلمان حتی از ابتدا مسلمان هم نبود
زرتشتی بود مسیحی بود اما به جایی رسید که متناسب با بیان این روایت، باید باید گفت:
«ملاک حق و باطل شد»
آیا چنین افقی داریم؟