اگر صحنهای برای ما دردناک یا ترسناک باشد، صورت خود را از آن برمیگردانیم تا آن را نبینیم.
تحملِ روبرو شدن با آن روزی که شرّی گسترده داشته باشد نیز، برای ما سخت است. پس تا بتوانیم، سعی میکنیم نه حرفی از آن روز بشنویم و نه نگاهمان به آن شر، بیفتد.
و شاید همین رفتار، آرام آرام، گوش و چشم ما را، نسبت به آن حقیقت، کر و کور میکند. پس دیگر نه ترسی داریم و نه مراقبتی و نه سمع و بصری!
اما ابرار، کسانی بودند که شاکر نعمت گوش و چشم هستند و با حقیقت روبرو میشوند هرچند تلخ و ترسناک باشد. پس پیوسته در خوف از شرّ روزی عبوس و سخت، قرار دارند.
ماندن در چنین شرایطی، یعنی #صبر !
و خداوند نیز، به سبب این صبر، و به کمک این صبر، پاداشی خاص به ابرار میدهد.
خداوند در برابر هرآنچه تلخی و ترس که برش صبر کردند، بهشتی بزرگ و پوششی از حریر، به ابرار خواهد داد...
دیروز، دربارهی آیهی ۲۵ صحبت شد، اما باز احساس کردم که باید به آیهی ۲۴ بازگشت.
آیهی ۲۴، شوخی نیست... نکتهی سختی را متذکر میشود.😢😔
به نظر نمیرسد که پیامبر، «اطاعت» به معنی «فرمانبرداری یک کارمند از اربابش» را داشته باشد. به خصوص نسبت به اهل إثم و کفر.
پس منظور از آیهی ۲۴ چیست؟ 👇
🔸 فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا.
🔸پس برای فرمان ربت صبر کن، و از هیچ گنهكار یا كافری از اینها، اطاعت مكن.
حدس من این است که بسیاری از همین رفتارهای روزمره نیز، اطاعت باشد.
🔘 همین که من با تو در کاری همکاری میکنم.
🔘 همین که نظر تو را بر نظرات دیگر، ترجیح میدهم.
🔘 همین که گاهی اوقات دربرابر تو کوتاه میآیم که کار پیش رود.
🔘 همین که قانون ادارهی تو را میپذیرم.
🔘 همین که عرف زندگی مردم را میپذیرم.
🔘 همین که رسوم زندگی تو را قبول میکنم.
بله! مخالفت با نظر و رسم و فکر و عادت و ... دیگران، لزوما پسندیده نیست! چراکه در اکثر اوقات، دلیل مخالفت من با تو، هوای نفس من، یا تکبر من، یا نظر شخصی من یا فکر و عادت و رسمِ من است! اما در سورهای مثل سورهی انسان، سخن دربارهی ابرار و عبادالله است، که دیگر از خود گذشتهاند! دیگر به هوای نفس و نظر و فکر و رسم و عادت و ...ی خود، بها نمیدهند! اصلا عادت و رسمی برای خود، ندارند!
سخن از ابراری است که آنچه را که خودشان دوست دارند و به آن نیاز دارند را، به دیگران میدهند.
حال، این ابرار، در این راهِ سخت و عجیب، با این روحیهی بخشنده، در معرض یک خطر بزرگ هستند که ما اصلا به فکرمان هم خطور نمیکند!
آن هم
⛔️«گذشتِ بیش از حد»
است!
راستش را بگویم! میترسیدم این آیه را توضیح دهم! چون نه من از ابرار هستم و نه تو! پس ما در واقع، اصلا این چنین گذشتهایی را نمیفهمیم! و روحیات و شرایط آنها را درک نمیکنیم! و همین ممکن است خطری برای ما داشته باشد! یعنی وقتی این آیه را بخوانیم، به اشتباه👇
⛔️ همین اندک گذشتی را هم که داریم، از دست بدهیم!
پس بدان که من تذکر لازم را دادم، و اگر این توضیحات، باعث گمراهی تو شد، تقصیر من نیست!
بازگردیم به آیه!
اما ابرار!
ابرار که در اوج گذشت هستند، شاید در این مسیر، گاهی در این خطر قرار بگیرند که به نظر مومنِ گناهکاری که هنوز کاملا بینا نشده، احترام بگذارند! کوتاه بیایند تا کار پیش برود! و همین باعث شود که حکمی از پروردگار، در حجاب رود! یا پیش از آمدن حکمی از سوی خدا، تصمیمی بگیرند.
این آیه تذکر میدهد که از اهل إثم و کفر، اطاعت نکن! و فقط مُخلصِ حکم خدا باش! صبر کن برای حکم خدا!
ما فکر میکنیم که این کار، مثل آب خوردن است! چون راحت با دیگران درگیر میشویم و دعوا میکنیم و یا دیگران را دور میزنیم یا ...
ولی
ابرار
دلِ رحیمی دارند که نگو و نپرس...
آیات ۷ تا ۱۰ این سوره را دوباره مرور کن!
بسیار رحیم و بسیار بخشنده... آن هم بیمزد و منت!
پس به راحتی، مورد هجمه و حملهی دیگران قرار میگیرند...
و متأسفانه حتی توسط مومنانی که اهل إثم هستند هم، درک نمیشوند!
تو کسی را که در اوج گرسنگی، غذای شبش را به اسیری بدهد و خود و فرزندانش را گرسنه بخواباند، درک میکنی؟ اجازه میدهید که یکی از فرزندانت، یا همسرت، چنین زندگی کند؟
نه!
با او مخالفت میکنی!
و حدس میزنم که این روحیهی لطیف، سخت میرنجد! نه از این که با او مخالفت کردی! او با گذشتتر از این حرفهاست! بلکه از این که «با تو چه کند؟»
😔 تویی که نه میبینی راه درست او را!
😔 نه درک میکنی شرایط و رفتار او را!
😔 و نه راحتش میگذاری!
😔 و نه قصد اصلاح خود را داری!
😔 و نه میتوانی از آنچه دوستش داری، بگذری!
و او باید با محبت و آرامش و لطافت و نرمی و رفق، تو را تحمل کند و نظر تو را کنار بگذارد و حکم خدا را که تو غلط میپنداری، اجرا کند! یا منتظر حکم خدا بماند.
پس خداوند به پیامبرش دستور #صبر میدهد:
🔸 فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا...