eitaa logo
پژوهشکده فلسفه و کلام
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
84 ویدیو
159 فایل
پایکاه اینترنتی: http://phil.theo.isca.ac.ir صفحه اختصاصی آپارات: http://www.aparat.com/phil.theo ارتباط با مدیر کانال: @Znsadr
مشاهده در ایتا
دانلود
✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
💥نشست علمی «علم کلام؛ آسیب‌ها و بایسته‌ها» دومین پیش نشست همایش ملی فلسفه کلام 🎤 سخنرانان: دکتر محمد تقی سبحانی،‌ دکتر محمد صفر جبرئیلی 📆 زمان: یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷، بعد از نماز مغرب و عشاء 📍مکان: قم، بلوار جمهوری،کوچه دوم، فرعی اول سمت چپ 🔸شرکت برای عموم آزاد است. ✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
آسیب‌ها و کاستی‌های علم کلام (گزارشی از سخنرانی استاد محمد تقی سبحانی در نشست «علم کلام، آسیب‌ها و بایسته‌ها») قسمت اول 1️⃣وضعیت کنونی دانش کلام وضعیت کنونی را در نسبت با گذشته تاریخی دانش کلام باید سنجید و تحلیل کرد. دانش کلام تنها و نخستین دانشی بوده‌است که در طول قرون مختلف اسلامی، بار معرفت عقلانی اسلامی را بر دوش کشیده است. 2️⃣کارویژه‌های دانش کلام علم کلام سه کار‌ ویژه مهم را همواره داشته است: ۱.تنها مرجع برای تبیین مفاهیم بنیادین دینی بوده و به مهم‌ترین پرسش‌های انسان مسلمان، پاسخ معقول داده است ۲.یک تنه در مقابل اندیشه‌های رقیب ایستاده و دفاع کرده است ۳.به نیازهای سایر علوم اسلامی پاسخ داده است این کارویژه‌های علم کلام هیچ بدیل و جایگزینی در بین سایر علوم اسلامی ندارند 3️⃣عوامل افول علم کلام دو عامل اصلی سبب شد که به تدریج جایگاه کلام دچار افت و افول شود، به طوری که در طول دو سده گذشته، شاهد کم‌رنگ شدن نقش کلام و زاویه نشینی آن در مقایسه با دانش‌های دیگر نظیر فقه و فلسفه(هم در جامعه دینی و در حوزه‌های دانشی) بوده‌ایم: ۱.عامل بیرونی: برآمدن رقیبان جدید که مدعیان تامین همان نیازهای معرفتی و تضمین پاسخ به آن پرسش‌ها بوده اند. این رقیبان را در چهار شاخه می توان دسته بندی کرد: أ.فلسفه اسلامی که در دوره‌های پیشین نقش مساعدت و خدمت به دانش کلام را داشت، به تدریج به رقیب جدی دانش کلام تبدیل شد ب. عرفان با ایجاد سامانه‌ای نظری و فلسفی، ادعا کرد که نه تنها به نیازهای معنوی انسان پاسخ می دهد، بلکه پرسش‌های بنیادین او را نیز به صورت معقول پاسخ می دهد ج.فلسفه‌های جدید غربی از دوره دکارت و هیوم و اخیرا فلسفه دین و الهیات جدید مسیحی که برآمده از همان فلسفه‌های جدید و در پاسخ به همان پرسش‌ها و چالش‌ها بود د. علوم جدید که در شاخه طبیعی از زمان نیوتن و کپلر و در حوزه علوم انسانی از زمان آگوست کنت داعیه جانشینی الهیات و فلسفه را در سر می پرورانده‌اند. ۲.عامل درونی: به دلیل فقدان نوسازی دانش کلام، به تدریج این دانش، دچار رنجوری و ناتوانی درونی شد و به جای حضور فعال در صحنه مواجهه‌ با عرصه‌های نوینی که عصر جدید به بارآورده بود، به بازتولید درون‌مایه‌های گذشته و شرح و تعلیقه بر میراث کلامی روی‌آورد. این عوامل را در ضمن آسیب‌ها و کاستی‌های کلام برخواهیم شمرد. 📲 ادامه در قسمت دوم:
آسیب‌ها و کاستی‌های علم کلام (گزارشی از سخنرانی استاد محمد تقی سبحانی در نشست «علم کلام، آسیب‌ها و بایسته‌ها») قسمت دوم 4️⃣آسیب‌ها و کاستی‌های علم کلام ۱.فقدان یک دانشِ پایه نظری و عقلانی روزآمد: در گذشته، «لطیف الکلام»معتزلی و «امورعامه» فلسفی به ترتیب به مدد دانش کلام آمدند و از این رو، با نارسائی‌های این دستگاه‌های عقلانی، کلام نیز به ضعف و سستی گرایید. پالایش و نوسازی این گفتمان عقلانی پایه، یک ضرورت انکارناپذیر است. ۲.کم توجهی یا بی‌توجهی به پرسش‌های سهمگین دوران جدید: مادیت و الحاد جدید و یا اومانیسم، عقل گرائی و تجربه گرائی مدرن هر کدام بستری برای اندیشه‌های رقیبِ الهیات دینی بوده اند. ۳.ساختار دانشی و نظام طبقه بندی : ساختار علم کلام، تعبدی و توقیفی نبوده است و امروز به یک کلیشه تبدیل شده و نیازمند نوآوری است. هاضمه ساختار سنتی در کلام برای پذیرش مساله‌ها و محورهای جدید چندان اماده نیست. ۴.روش شناسی کلام به تقلید از فلسفه، کاملا نظری و انتزاعی شد و سایر روش‌های پژوهش را از دست داد. در این جا دو اشکال اصلی وجود دارد: اولا، روش عقلی منحصر در روش برهان فلسفی نیست (نقدهای ما را بر معرفت شناسی فلسفی ببینید) ثانیا، سایر روش‌های علمی همچون روش‌های تجربی، تاریخی، آماری، هرمنوتیک، معناشناختی و ... نادیده گرفته شد [به این ترتیب دانش کلام مزیت نسبی خود را از دست داد] ۵.غلبه رویکرد جدلی و غفلت از درون‌مایه‌های بلند معارف وحیانی [منظور از «جدلی» این نیست که فیلسوفان می گویند که علم کلام به استدلال‌های اقناعی بسنده می کند، بلکه کلام در عقلانی بودن نه تنها دست کمی از فلسفه نداشته، بلکه گاه عقلانی‌تر است. منظور از جدلی بودن کلام این است که کلام اسلامی در نقطه تماس درگیری‌های دینی و فرقه‌ای زاده شد و این رنگ همچنان بر سیرت و صورت کلام و متکلمان ماند و از این رو، علم کلام بیشتر بر «مباحث مرزی» متمرکز شد. این در حالی است که دین برای رشد و تعالی مومنان و جامعه ایمانی آمده است و این مباحث در علم‌کلام کمتر مجال طرح یافت ۶.توجه به نیاز نخبگانی و غفلت از نیازهای فکری جامعه و توده مؤمنان و در نتیجه، رشد زبان نخبگانی در کلام که رفته رفته فاصله متکلمان را با اقشار دیگر جامعه بیشتر کرد ۷.تمرکز بر نیاز ذهنی و عقلی و کم توجهی به نیاز معنوی و قلبی همین ویژگی سبب شده است که کلام همچون فلسفه به یک ادبیات خشک و خالی از روح نشاط و شورانگیزی معنوی تبدیل شود و از همین روی، با خلأ معارف فطری و قلبی در کلام، مخاطبان به سمت گرایش‌های صوفیانه و یا حلقه های عرفانی کاذب سوق پیدا می کنند. ۸.فاصله گیری علم کلام از دانش‌های دیگر این جدائی نه تنها سبب افول کلام و اعتبار آن شد بلکه دانش‌های زیرین (نظیر فقه و اخلاق) را نیز دچار نقص و کمبود ساخت. 5️⃣راهکارهای نوسازی دانش کلام هر چند از محورهای بالا می‌توان به راهکارها نیز راه یافت، اما سه محور در مسیر تحول دانش کلام بیش از سایرین اهمیت دارند: ۱.کلام بر محور «معارف وحیانی» توسعه و‌تکامل یابد و‌ قرآن و روایات اهل بیت(ع) در متن اندیشه‌ورزی‌های کلامی ورود یابد. ۲.پاک‌سازی و نوسازی در چارچوب و‌ روش‌شناسی دانش کلام جدی گرفته شود. این مهم هم در مورد روش‌های گذشته و هم‌در مورد روش‌های جدید پیشنهاد می شود ۳.حوزه ها و نیازهای نو و درگیر به یک اولویت اساسی در علم کلام تبدیل گردد و‌ تلاش در جهت پاسخگوئی تخصصی و حرفه‌ای به معضلات فکری موجود در بین قشر جوان و ورود در آسیب‌های فرهنگی مورد اهتمام اصلی قرار گیرد.
علم کلام، آسیب_ها و بایسته_ها..mp3
7.76M
💽 صوت نشست علمی «علم کلام؛ آسیب‌ها و بایسته‌ها» دومین پیش نشست همایش ملی فلسفه کلام 1️⃣وضعیت کنونی دانش کلام 2️⃣کارویژه‌های دانش کلام 3️⃣عوامل افول علم کلام 4️⃣آسیب‌ها و کاستی‌های علم کلام 5️⃣راهکارهای نوسازی دانش کلام 🎤 سخنرانان: دکتر محمد تقی سبحانی،‌ دکتر محمد صفر جبرئیلی : ۲۷ آبان ۱۳۹۷
🔵 از کلاس‌های حوزه تا دینداری خیابان. ✍ مهراب صادق‌نیا ✅ همیشه به سودمندی "علم کلام"(بویژه کلام عقلی) بدگمان بوده‌ام. به این که آیا این علم در وضعیّت‌های مختلف دین‌داری، می‌تواند دانشِ معناداری باشد؟ آیا این علم، آن‌گونه که ادّعا می‌کند، می‌توان باورداشت‌های مذهبی را تبیین، توجیه، و یا از آن‌ها دفاع کند؟ ✅ شاید بتوان برخی دیگر از دانش‌های دین را نیز با این پرسش روبرو کرد. برای نمونه از مفسران قرآن کریم پرسید آیا تلاش آنان در نهایت، توانسته است دین‌داران را به فهم قطعی متن مقدس برساند؟ آیا دین‌داران تفسیر آنان از این متن را می‌پذیرند؟ و آیا تفسیر آنان کمک معناداری به دین‌داری عمومی می‌کند؟ ✅ این سال‌ها وضعیّتِ فعلی دین‌داری توده‌ی مردم در جامعه‌ی ما، این پرسش‌ها را جدی‌تر کرده است. دین‌داری مناسکی، فصلی، مناسبتی، و خیابانیِ مردم به اندازه‌ای سِلف‌سرویسی شده است که با آن‌چه در مباحثه‌های کلامی می‌گذرد بیگانه است. چالش‌هایی که در ذهن و ضمیر این توده‌ی دین‌دار می‌گذرد با آموخته‌های کلامی توجیه نمی‌شود. من نه قصد تخطئه‌ی این دین‌داری را دارم و نه به حاشیه راندنش را، تنها می‌خواهم به فاصله‌ی میان آنچه در کلاس‌های معلمان دین می‌گذرد با واقعیّت اجتماع اشاره کنم. این فاصله، در نهایت، مرجعیّت دینی را با ابهام کارکردی روبرو خواهد کرد. به راستی چهل شب مراسم "عُمرکشان" که در حال برگزاری است، ریشه در کدام تعلیم کلامی و مذهبی دارد؟ آیا مجریان و مشارکت‌کنندگان این آئین برای این نمایش (به گمان خود) مذهبی، خود را نیازمند پرسش از حوزه و عالمان دین دیده‌اند؟ آیا این دیگرستیزیِ مذهبی که به بهانه‌ی تبرّی انجام می‌شود، خود را نیازمند موجّه‌سازی کلامی و یا فقهی می‌داند؟ ۹۷/۸/۲۸ @sadeghniamehrab
✨همایش ملی «جایگاه عقل در کلام و فلسفه» 🎤سخنرانان: استاد محمد تقی سبحانی و دیگر اساتید حوزه و دانشگاه 💎موضوع سخنرانی استاد سبحانی: نقد عقل نظری در فلسفه اسلامی؛ علم حصولی، علم حضوری، یقین فلسفی (چهارشنبه ۳۰ آبان ساعت ۱۲ تا ۱۴) 🏢برگزار کننده: دانشگاه فردوسی و رضوی ⏱زمان: ۲۶ آبان تا ۱ آذر ۱۳۹۷
کتابی خواندنی و تأمل برانگیز از دکتر عبدالمجید شرفی، نواندیش دینی تونسی
📖 اسلام میان حقیقت و تجلی تاریخی؛ عبدالمجید شرفی؛ ترجمه عبدالله ناصری ✍ مقدمه مترجم ...در واقع ارکون و دیگر نواندیشان و نومعتزلیان شمال آفریقا مثل عبدالمجيد شرفی معتقدند حقیقت نهفته در وحی و پیام محمد -قرآن- که با زبان مجاز سخن می‌گوید متفاوت است با آنچه از سوی تئولوگ‌ها و عالمان دین ارائه می‌شود و ملازمت و پیوستگی عالمان و فقیهان (فقیهان اهل سنت و جماعت) با قدرت‌های سیاسی حاکم اصولا مانع اندیشیدن در حوزه‌ای فراتر از حوزه اسلام تاریخی شده است. این اسلام به تعبیر شرفی همان اسلام نصی است متمرکز بر قرآن و سنت که از درونش سلفی گری ظاهر شد و فاصله عمیقی با سطوح دیگر اسلام _سطح تأویلی کثرت گرا و سطح ایمان فردی که بر هر تحديد و حصري عصیان می کند_ دارد. تلاش اصلی نویسنده بر عصری سازی دین به معنای قدرت ابداع دین برای عبور از فهم دیگران با تکیه بر دو اصول بنیادی نص مقدس یعنی آزادی ذاتی بشر و مسئولیت فردی انسان متمرکز است. او معتقد است یکی از مشکلات امروز جوامع مسلمان تمرکز بر منظومه فکری گذشتگان است که عموما توسط فقیهان سامان یافته است و چون هر فقیه در عصری متفاوت می‌زیسته الزاما حكم او کارآمد نیست. زیرا فقیه یا عالم دینی خود را درون متن یا «نص چندوجهی» محصور کرده و فقط براساس یک وجه حکم و رأی صادر می کند. شرفی معتقد است استنباط و درک فقیه، متکلم و مفسر در طول تاریخ تبدیل به نصوص ثانوی شده که گویی نص مقدس را فقط از طریق آن‌ها می‌توان فهمید. نویسنده این کتاب که در آستانه هفتادسالگی است از نواندیشان مسلمان تونس، استاد اندیشه و تمدن اسلامی در دانشکده ادبیات دانشگاه تونس است که آثار متعددی از او به چاپ رسیده و بعضی از آنها به زبان‌های دیگر نیز برگردان شده است. عبدالمجید شرفی به همراه چند تن از نواندیشان و عصری اندیشان مسلمان عرب و شمال آفریقا مثل عزیز عظمه، جرج طرابیشی، نصر حامد ابوزید، سید محمود القمني، محمد حداد، خانم رجاء بن سلامه "رابطه العقلانيين العرب" را در سال ۲۰۰۷ در پاریس تأسیس کردند تا با رویکرد عقل گرایی شبه معتزلی ضد سلفی به بازخوانی تفسیر فقه، کلام و تاریخ اسلام بپردازند. آنها معتقدند در روند نمایش تعصب و جمود و ناکارآمدی دین اسلام در عصر مدرن شیخ یوسف قرضاوی و بن لادن یکسان مقصرند. نخستین فعالیت علمی این اتحادیه علمی انتشار ۲۰جلدی مجموعه «الاسلام واحدا و متعددا» زیر نظر عبدالمجید شرفی است که چند جلد آن به فارسی ترجمه شده است. پیام این پژوهش پلوراليسم اسلامی و قرائت‌های متعدد از اسلام است. این اتحادیه عقل گرا در جهان اسلام و خصوصا شمال آفریقا با مخالفت بعضی از سنت گرایان مثل دکتر محمد طالبی استاد شرفی روبرو شد. دکتر محمد طالبی این جریان فکری را «انسلاخسلامیه» نامید. یعنی کسانی که از هویت اسلامی خود بریده اند. محمد طالبی درباره شاگرد خود شرفی _البته به اغراق_ معتقد است او می‌خواهد قداست قرآن را بگیرد و اسلام را فقط هویت تاریخی می‌داند و می‌خواهد نیچه عرب شده و بر این اساس طالبی در همان سال تأسیس این جمعیت (۲۰۰۷م) کتاب جدید خود را در نقد این نگاه با عنوان «ليطمئن قلبی» نوشت و آنها را لائیک خواند. عبدالمجيد شرفی خود در کتاب «مستقبل الاسلام في الغرب والشرق» این اتهام را رد می کند و می نویسد: «لا نعتبر أنفسنا من الداعين إلى علمنة المجتمعات الاسلاميه، اذ نحن واعون كل الوعى أن العلمانية لاينبغي أن تكون ايديولوجية، ولا سيما حين تنقلب الى ايديولوجية معادية للدين». دکتر شرفی در کتاب «الاسلام بين الرسالة و التاريخ» با تأکید بر عدم تعارض علم و دین و تنوع و تکثر قرائت های اسلامی معتقد است هرچند دست کشیدن از آن‌چه معمول و رایج بوده و بازگرداندن مردم از آنچه بدان اعتقاد دارند دشوار است اما باید برای نمایش و اثبات همخوانی اسلامی با دنیای مدرن خوانش جدیدی از کلام وحی ارائه داد و با رویکردی انتقادی به بررسی امهات علوم اسلامی مثل حدیث، تفسير، فقه، اصول فقه و کلام پرداخت. ادامه👇👇👇
ادامه👆👆👆 مثلا در مورد قرآن و نزول آن معتقد است که کلام وحی یک گفتمان است که بر پیامبر نازل شده و برخلاف باور عموم مسلمانان که نزول لفظ و معنا را از خدا می‌دانند، تابع نزول معناست و لفظ را از آن پیامبر می‌داند. نویسنده در روند نگاه مفسران و فقیهان به لفظ و معنا در قرآن و نقد آن چهار رویکرد سنت گرایان، اسلام گرایان، نواصولگرایان و اصلاح گرایان را اشاره کرده و هر چهار نگرش را به دلیل تاریخ نگری غیر دینامیکی آنها نقد می‌کند و معتقد است هریک بخشی از قرآن را گرفته و لذا در تأویل و تفسیر عصری جامع قرآن ناکارآمدند. عبدالمجيد شرفی بر این باور است برای آشتی دادن مسلمان امروز با دین باید به جنبه تشریعی قرآن توجه کرد و از نظر او معنای شریعت نه «قانون الهی» بلکه «شیوه» و «طریقت» است و وظیفه شریعت تشخیص راهی است که فرد مؤمن در آن گام بر می‌دارد و انسان مسلمان که مخاطب آیات قرآن است برای درک دعوت قرآن علاوه بر لفظ، باید معنا و محتوا و هدف نهفته در آیات را توجه کند. مثلا او از بی توجهی به پدیده بزرگ و ارزشمند زکات در جوامع مسلمان امروزی رنج می‌برد و معتقد است توجه به ظاهر احکام فقهی باعث شده تا اصل انسانی و فقهی جامعه‌ساز زکات با نگاه صرف به اموالی که در ایام پیامبر بوده و اهتمام به نیازمندان و مستمندان که فلسفه اصلی آن است فراموش شده است. خلاصه آن که دعوای میان عمومیت لفظ و خصوصیت سبب در آیات الهی که یکی از چالش برانگیز ترین مباحث اصلی و اصولی در حوزه احکام فقهی است دغدغه ذهنی اوست. شرفی معتقد است عالمان دینی نتوانستند در حوزه فقه یک قانون جامع را ارائه دهند بلکه تمام اهتمام آنها نهادینه کردن رفتار خاص، رفتاری هم‌راستا با نظر امپراتوران و حاکمان مسلمان بوده است. و این علت عمده اختلاف در آرای ائمه فقه است. شرفی بر این باور است که دامنه اختلاف گاهی به حدی است که به صحت یا عدم صحت عمل منجر می شود و هر فقیهی آن را حكم الله می داند. او در این کتاب نمونه هایی از اختلاف عمیق فقها را از کتاب «رحمة الامة في اختلاف الائمة» دمشقی شافعی فقیه قرن هشتم هجری نقل می‌کند و نتیجه گیری می‌کند این روند پر اختلاف چند ویژگی و اثر دارد: ۱. توجه بیشتر به ظاهر عبادات و رفتارهای اجتماعی تا انگیزه‌های درونی جهت دهنده به سوی خیر و نیکی ۲. عمل مسلمانی براساس مقتضای جامعه نه مسئولیت حقیقی ٣. تلاش فقيهان برای پیگیری سنت پیشینیان ۴. دور شدن مسلمانان از تعامل مستقیم با نص مقدس ۵. شبه عصمت ائمه مذاهب فقهی و عدم جواز نقد آرای آن‌ها او همین اشکالاتی را که در حوزه دانش فقه و حدیث می‌داند در اصول فقه، تفسير و کلام هم بر می‌شمرد و معتقد است در حوزه اصول فقه باید مبانی کلی را که فقه به علت پرداختن به فروع از آن غافل شده در نظر گرفت و تمام دغدغه اصولیون تولید و توجیه ابزارهای استنباط حکم برای دفاع از احکام پیشینیان نباشد بلکه اهتمام آنها شکل گیری فقهی نوین با مأموریت جمع میان عدالت و نظم اجتماعی باشد. بزرگترین اشتباه عالمان اصول فقه جداکردن آیات از یکدیگر و بی توجهی به ارتباط آیه با آیات دیگر سوره و تمام قرآن است. او در این راستا به نقد دو اصل اجماع و قیاس که موجب شده فقیهان همیشه به گذشته چشم داشته باشند نه حال و آینده پرداخته است. در حوزه تفسير هم مفسر بیشتر به علت ایجاد هماهنگی میان عقاید کلامی و فقهی مذهبی که به آن منسوب است با تأویل های آیات بدان علم روی آورده و در تفسیر آیات قصص انبیا و امت‌های گذشته هم بیش از آنچه به پیام اخلاقی برای آیات توجه شود به ظاهر داستان بسنده شده است. ادامه👇👇👇
 ادامه👆👆👆 در عرصه علم کلام هم معتقد است این دانش که برای وصول به هدف خود که همانا غلبه بر مخالف خود بود و از منطق و فلسفه یونانی بهره گرفته دانشی است جامد و معرفتی است دگم و اگر به جای منطق و فلسفه یونانی از ابزاری دیگر بهره می‌گرفت نتایج و برون‌داد آن متفاوت بود. این دانش ابزاری در خدمت سیاست حاکم و منافع حکومت بود. شرفی در قاب تحلیلی و تصویری خود با مدد از آموزه‌های اخلاقی قرآن غایت مأموریت انسان را هماهنگی اسلام _که آن را مجموعه‌ای کامل و متکامل می‌داند_ با روزگار و مقتضیات زندگی بشر در بازسازی مفاهیم اصلی می‌داند و استمرار خودآگاهی جدید مسلمانان را در رهایی از دگماتیسم فکری و اوهام و تک‌برداشتی از دین می‌داند. اما ایراد و اشکال اصلی نویسنده نواندیش مسلمان تونسی در این کتاب و عموم آثارش بیشتر تمرکز بر تاریخ اندیشه اسلامی در حوزه مغرب اسلامی است و با حوزه مشرق اسلامی و خصوصا مبانی تشیع و سیر اندیشه دینی شیعه کم آشناست. منحصر بودن نگاه او به چند حوزه معرفتی مثل فقه و اصول، تفسیر، حدیث و کلام و تصوف آن هم فقط در مکتب فکری اهل سنت و نپرداختن به حوزه های دیگر مثل تاریخ، فلسفه و علوم دیگر و نیز نا آشنایی با حوزه فکری تشیع از ایرادها و نقیصه‌های کتاب است. در مجموع عبدالمجيد شرفی پژوهشگری با نبوغ، تحلیل‌گر، مشرف بر میراث و علوم اسلامی و در عین حال پر دغدغه نسبت به عصری سازی اسلام و اخلاقی شدن جوامع مسلمان است. هرچند در اثبات این ضرورت گاهی به خطا می‌افتد. و آنچه باید در خوانش این کتاب به آن توجه کرد دوری نویسنده از نگرش دینی تاریخی مسلمانان در نفی قرائت پذیری است. اندیشه قرائت پذیری دین یا نسبیت گرایی فهم دینی که یادگار رویکرد هرمنوتیکی به متن است در باور تاریخی اغلب مسلمانان جایی ندارد. این رویکرد می‌خواهد فارغ از اصالت دادن به مؤلف، هویت مستقل متن و اصالت مفسر را اثبات کند. در پایان ضمن تأکید مجدد بر نادرستی بعضی از رویکردهای نویسنده، نگرش و روش یا متدولوژی نویسنده را به مثابه یک کارگاه پژوهشی برای دانش پژوهان ایرانی می‌داند. امید است ترجمه قلم این نوع پژوهشگران مسلمان نواندیش شمال آفریقا که زودتر از سایر نقاط جهان اسلام _به علت مستعمره بودن کامل_ ضرورت نوسازی اندیشه را درک کردند فضای ذهنی جدیدی را برای پژوهشگران مسلمان ایرانی باز کند. ✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo