eitaa logo
پژوهشکده فلسفه و کلام
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
84 ویدیو
159 فایل
پایکاه اینترنتی: http://phil.theo.isca.ac.ir صفحه اختصاصی آپارات: http://www.aparat.com/phil.theo ارتباط با مدیر کانال: @Znsadr
مشاهده در ایتا
دانلود
 ادامه👆👆👆 در عرصه علم کلام هم معتقد است این دانش که برای وصول به هدف خود که همانا غلبه بر مخالف خود بود و از منطق و فلسفه یونانی بهره گرفته دانشی است جامد و معرفتی است دگم و اگر به جای منطق و فلسفه یونانی از ابزاری دیگر بهره می‌گرفت نتایج و برون‌داد آن متفاوت بود. این دانش ابزاری در خدمت سیاست حاکم و منافع حکومت بود. شرفی در قاب تحلیلی و تصویری خود با مدد از آموزه‌های اخلاقی قرآن غایت مأموریت انسان را هماهنگی اسلام _که آن را مجموعه‌ای کامل و متکامل می‌داند_ با روزگار و مقتضیات زندگی بشر در بازسازی مفاهیم اصلی می‌داند و استمرار خودآگاهی جدید مسلمانان را در رهایی از دگماتیسم فکری و اوهام و تک‌برداشتی از دین می‌داند. اما ایراد و اشکال اصلی نویسنده نواندیش مسلمان تونسی در این کتاب و عموم آثارش بیشتر تمرکز بر تاریخ اندیشه اسلامی در حوزه مغرب اسلامی است و با حوزه مشرق اسلامی و خصوصا مبانی تشیع و سیر اندیشه دینی شیعه کم آشناست. منحصر بودن نگاه او به چند حوزه معرفتی مثل فقه و اصول، تفسیر، حدیث و کلام و تصوف آن هم فقط در مکتب فکری اهل سنت و نپرداختن به حوزه های دیگر مثل تاریخ، فلسفه و علوم دیگر و نیز نا آشنایی با حوزه فکری تشیع از ایرادها و نقیصه‌های کتاب است. در مجموع عبدالمجيد شرفی پژوهشگری با نبوغ، تحلیل‌گر، مشرف بر میراث و علوم اسلامی و در عین حال پر دغدغه نسبت به عصری سازی اسلام و اخلاقی شدن جوامع مسلمان است. هرچند در اثبات این ضرورت گاهی به خطا می‌افتد. و آنچه باید در خوانش این کتاب به آن توجه کرد دوری نویسنده از نگرش دینی تاریخی مسلمانان در نفی قرائت پذیری است. اندیشه قرائت پذیری دین یا نسبیت گرایی فهم دینی که یادگار رویکرد هرمنوتیکی به متن است در باور تاریخی اغلب مسلمانان جایی ندارد. این رویکرد می‌خواهد فارغ از اصالت دادن به مؤلف، هویت مستقل متن و اصالت مفسر را اثبات کند. در پایان ضمن تأکید مجدد بر نادرستی بعضی از رویکردهای نویسنده، نگرش و روش یا متدولوژی نویسنده را به مثابه یک کارگاه پژوهشی برای دانش پژوهان ایرانی می‌داند. امید است ترجمه قلم این نوع پژوهشگران مسلمان نواندیش شمال آفریقا که زودتر از سایر نقاط جهان اسلام _به علت مستعمره بودن کامل_ ضرورت نوسازی اندیشه را درک کردند فضای ذهنی جدیدی را برای پژوهشگران مسلمان ایرانی باز کند. ✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✍فلسفه و رویارویی دو سنت فلسفی در گفت‌وگو با حمید طالب‌زاده ✳️محسن آزموده: فلسفه در بنیاد خود گفت‌وگوی راست و درست، صریح و بی‌پروا، بدون تعارف و مجامله و در عین حال منطقی و رودارانه بین اندیشمندان و در واقع میان اندیشه‌هاست، درباب وجود یا هستی، حقیقتی که فراچنگ نمی‌آید، بر موجودات محیط است و انسان پرسشگر در مواجهه با آن دچار حیرت می‌شود و این سرآغاز فلسفه است. فیلسوفان در طول تاریخ از پیشاسقراطیان و افلاطون و ارسطو تا فارابی و ابن سینا، از ملاصدرا تا هگل، از هایدگر تا علامه طباطبایی کوشیده‌اند، از این تجربه وجودی حیرت‌انگیز پا پیش بگذارند و با دست‌مایه‌های مفهومی و نظری پیشینیان فلسفه‌ورزی کنند، با آنها وارد گفت‌وگو شوند تا در نهایت بتوانند از صرف تجربه حیرت‌انگیز وجود، فراتر روند و درکی عقلانی از هستی ارایه دهند، فهمی متناسب با نحوه انکشاف وجود بر آنها در زمان که همان معاصرت آنهاست و حوالت تاریخی آنها را رقم می‌زند. سیدحمید طالب‌زاده معتقد است از این حیث تفاوتی اساسی و بنیادین میان فیلسوفان در غرب و شرق عالم نیست و فیلسوفان جدید غربی به همان اندازه اهل مابعدالطبیعه‌اند که اصحاب حکمت متعالیه. با این نگاه او کوشیده در کتاب درخشان «گفت‌وگوی میان هگل و فیلسوفان اسلامی: صیرورت، دیالکتیک و ایده‌آلیسم» با تاکید بر تمایز میان دو سنت فلسفه اسلامی و فلسفه جدید، مجلس «تخاطبی» بیاراید. او معتقد است «در این گفت‌وگو معلوم می‌شود که سنت فلسفی چه مساهمتی در اندیشه روزگار حاضر تواند کرد و در خود چه تجدید نظرهایی باید بکند». بی تردید این کتاب، یکی از بهترین نمونه‌های گفت‌وگوی فلسفی ناب میان دو سنت فلسفی متفاوت با خاستگاه‌های یکسان است، به ویژه که این رویارویی از سوی محققی صورت می‌گیرد که از اندیشه‌های دو سوی مباحثه، آگاهی‌های ژرف و عمیق دارد. برای آشنایی بیشتر با این کتاب و به مناسبت روز جهانی فلسفه، گفت‌وگویی با این استاد تمام فلسفه دانشگاه تهران صورت دادیم که از نظر می‌گذرد:
صفحه 7 اندیشه روزنامه اعتماد 27 آبان 97 گفتگو با حمید طالب زاده بخش اول.pdf
944.7K
فایل pdf گفت‌وگو با حمید طالب‌زاده بخش اول فلسفه و رویارویی دو سنت فلسفی در گفت‌وگو با حمید طالب‌زاده مصاحبه شونده: حمید طالب‌زاده، استاد فلسفه دانشگاه تهران مصاحبه کننده: محسن آزموده منتشر شده برای اولین بار در صفحه ۷ اندیشه روزنامه اعتماد ۲۷ آبان ۹۷
صفحه 7 اندیشه روزنامه اعتماد 27 آبان 97 گفتگو با حمید طالب زاده بخش دوم.pdf
5.5M
فایل pdf گفت‌وگو با حمید طالب‌زاده بخش دوم فلسفه و رویارویی دو سنت فلسفی در گفت‌وگو با حمید طالب‌زاده مصاحبه شونده: حمید طالب‌زاده، استاد فلسفه دانشگاه تهران مصاحبه کننده: محسن آزموده منتشر شده برای اولین بار در صفحه ۷ اندیشه روزنامه اعتماد ۲۷ آبان ۹۷
2016-min-486x259.jpg
35.1K
فلسفه و رویارویی دو سنت فلسفی در گفت‌وگو با حمید طالب‌زاده مصاحبه شونده: حمید طالب‌زاده، استاد فلسفه دانشگاه تهران مصاحبه کننده: محسن آزموده منتشر شده برای اولین بار در صفحه ۷ اندیشه روزنامه اعتماد ۲۷ آبان ۹۷
همه انسان‌ها دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند و در راستای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. با این حال، تعریف‌های بسیار متفاوتی از «زندگی خوب» وجود دارد؛ افراد متفاوت خواسته‌های متفاوتی را مشخصه زندگی خوب می‌دانند. ولی برخی بعد از رسیدن به خواسته‌های خود احساس نمی‌کنند که زندگی خوبی دارند. تولستوی در نوشته‌های غیرداستانی خود همچون در رساله «گام نخست» به یکی از موضوع‌هایی که پرداخته «زندگی خوب» است. تولستوی بر این باور است که بسیاری گام‌های نخست زندگی خوب را برنمی‌دارند و با تلاش برای رسیدن به گام‌های بعدی که برای خود تعریف می‌کنند امکان دسترسی به زندگی خوب را از بین می‌برند. تولستوی گام اول را آموختن «خویشتنداری» معرفی می‌کند. تولستوی در مقابل افرادی قرار می‌گیرد که زندگی خوب را زندگی پر از تجمل و تن‌پروری و پرخوری می‌دانند. این افراد با وجود تجمل، تن‌پروری و پرخوری به دنبال آرمان‌هایی مانند «عدالت» و «آزادی» هستند؛ چرا که باور دارند زندگی خوب در سایه‌ رسیدن به این آرمان‌ها تعریف می‌شود. ولی تولستوی بر این باور است که از آنجایی که گام اول را که «خویشتنداری» است طی نکرده‌اند، رسیدن به این آرمان‌ها که گام‌های بعدی هستند، ممکن نخواهد بود. منتقدان تولستوی بر این باورند که انسان نباید خود را از چیزی محروم کند و باید به همه خواسته‌هایش برسد. او در جواب این گروه می‌گوید که در چنین زندگیای انسان احساس بی‌معنایی خواهد داشت و افراد مجبور می‌شوند با «خدمت به هنر و علم» خود را سرگرم کنند، هرچند احساس رضایت از زندگی نخواهند داشت. تولستوی معتقد است این رضایت نداشتن، بواسطه نداشتن کنترل بر نفس است در حالی که این افراد، رضایت نداشتن خود از زندگی را به «تراژدی اجتناب‌ناپذیر شرایط انسانی» تعبیر می‌کنند. برای داشتن «زندگی خوب» باید اطمینان حاصل کرد که نوع زندگی ما به زشتی و پلیدی نمی‌انجامد و این مهم با «زندگی اخلاق‌مدار» میسر است. زندگی خوب نمی‌تواند با بی‌اخلاقی و زشتی گره بخورد. تولستوی با نقد تصور رایج از زندگی خوب که همان «زندگی اشرافی» است خاطرنشان می‌کند که این نوع زندگی با رفاه و شکم‌پرستی گره خورده و ظلمی ناروا بر دیگر انسان‌ها و حیوانات اعمال می‌شود. تولستوی در واقع، دیدگاهی را به نقد می‌کشد که «زندگی خوب» را با «رفاه اشرافی» یکسان می‌پندارد. این افراد رسیدن به «زندگی خوب» و «پیروی از امیال» را در تنافر نمی‌بینند و در نگاه آنان زندگی خوب زندگی‌ای است که در آن هیچگونه سختی وجود نداشته باشد. در صورتی که این تعریف از زندگی خوب مستلزم این است که تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها کار کنند تا این شخص اشرافی بتواند به این سطح از تجمل و زندگی خوب برسد. مخالفان تولستوی در نقد دیدگاهش می‌گویند چرا نباید از تجملاتی که دیگران بهره می‌برند، برخوردار بود. این تلاش برای «متفاوت بودن» نوعی تظاهر است. برخی دیگر هم می‌گویند اگر ما از این امکانات استفاده نکنیم دیگران استفاده خواهند کرد. تولستوی «میل به شکم‌پرستی» را مهمترین میلی می‌داند که برای رسیدن به زندگی خوب باید کنترل شود؛ میلی که در همه افراد کم و بیش وجود دارد و می‌بایست آن را مهار کرد. او تأکید می‌کند که شکم‌پرستی از جمله امیالی است که اگر کنترل نشود به امیال دیگری هم دامن می‌زند، از این رو، باید با امساک در خوردن و کم‌خوری این غریزه را تحت اختیار بگیریم. تصور بر این است که افرادی که رفاه مالی دارند و غذا براحتی در دسترس آنها است به غذا فکر نمیکنند و بیش از آنکه در مورد غذا صحبت کنند در حال سخن گفتن درباره علم، هنر و فلسفه هستند. اما تولستوی فکر نمی‌کند که این افراد از دغدغه غذا رها شده باشند بلکه سخن نگفتن آنها در مورد غذا را به این دلیل می‌داند که بین صبحانه تا ناهار سیر هستند و احساس گرسنگی نمی‌کنند. در صورتی که هدف اصلی برای بسیاری از آنها شکم‌پرستی است. او برای تبیین این نظر خود این‌گونه مثال می‌آورد؛ افراد برای کنفرانس‌های علمی، جشن‌ها یا عزاداری‌ها دور هم جمع می‌شوند و اساس این مراسم اغلب سرو غذا است. افراد در این‌گونه مراسم معمولاً پرخوری می‌کنند. اگر غذایی که سرو می‌شود غذای اعیانی باشد مشکلی نخواهد بود، ولی کافی است غذایی ساده یا غیراعیانی سرو شود، آنگاه علاقه‌مندان به عالم شعر و ادب و فرهنگ و علم از بهم ریختن برنامه شکم‌پرستی‌شان گلایه‌مند خواهند شد. چون شکم‌پرستی در فرهنگ امروز ما به یک هنجار بدل شده است. در نگاه تولستوی شکم‌پرستی باعث می‌شود «اخلاق» اهمیت خود را از دست بدهد. بنابراین، زندگی خوب از نظر تولستوی تنها در صورتی میسر است که امیال ما تحت اختیارمان باشد، تا اگر پیگیری امیال، به نتایج غیراخلاقی ختم شد، بتوانیم مانع فربه شدن این میل شویم. پیشنهاد تولستوی برای «زندگی خوب» خویشتنداری یا رفاه اشرافی منبع: روزنامه ایران، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ – «خویشتنداری یا رفاه اشرافی» نویسنده: زهیر باقری نوع پرست
✍استاد حسن انصاری در کانال تلگرامیش نوشت: مکتب شیخیه، بازسازی منظومه فکری غلات مفوضی شیعه (قسمت اول) شیخ احمد احسایی تحصیلات فلسفی نداشته است. آشنایی او با فلسفه تنها برخاسته از مطالعات شخصی و بیشتر بر اساس آثار دست دوم در فلسفه و عرفان ابن عربی بوده. در فقه و اصول هم معلوم نیست میزان تحصیلات او در نجف چندان جدی بوده باشد. گواهی هایی که برای او از سوی علمای نجف صادر شد اجازات روایی است . البته در زمان شیخ احمد هنوز ظاهرا اجازات اجتهاد معمول نبوده است. منتهی از بررسی احوال و آثار فقهی و فقیهان آن دوره روشن است که شیخ احمد به عنوان فقیه در میان مکتب اصولی عتبات شناخته نبوده است. در نوشته های فقهی او که تعدادی از آنها منتشر شده برجستگی خاصی در فقه دیده نمی شود. مشی او در عقاید طبعا اخباری است. منتهی با تتبع در آثار او معلوم است که احسایی به تعداد محدودی از آثار حدیثی دسترسی مستقیم داشته است. پربسامدترین استنادات او شماری محدود حدیث است که دائما در آثارش به آنها استناد می کند که برخی از آنها از منابعی مانند هدایه خصیبی (البته با واسطه) و یا خطب ساختگی منسوب به حضرت امیر مانند خطبه بیان و یا مأثوراتی منتسب به غلات شیعه اقتباس شده است. اما شیخ احسایی تنها در نقل حدیث متأثر از غلات شیعه نبود. قسمت دوم از لینک زیر مطالعه کنید https://eitaa.com/philtheo/1575 ✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
☪مکتب شیخیه، بازسازی منظومه فکری غلات مفوضی شیعه (قسمت دوم) او در دو جهت مشخص در پی بازسازی اندیشه غلات مفوضی بود: ۱- نخست اینکه شیخ احسایی تحت تأثیر بحث های حکمت ملا صدرا آمیخته با بحث های عرفانی ابن عربی که در آثار ملا محسن فیض به خصوص جلوه می کرد و همچنین تحت تأثیر آثار قطب الدین نیریزی و صوفیه شیعه مباحثی در خصوص ولایت تکوینی و مقامات وجودی اهل بیت را مطرح کرد و آن مباحث را در پیوند با منظومه فکری خود در خصوص مباحث توحیدی و کلامی قرار داد. در واقع الهیات او الهیات ولایی و با محوریت امامان شیعه به مثابه مظاهر اسماء و صفات الهی است. خدای او خدای ناشناخته ای است که تنها در آینه مقامات وجودی و ولایی امامان شناخته می شود، از این منظر الهیات او در واقع الهیاتی سلبی است. در این دستگاه فکری اندیشه تفویض در خلقت ارائه شده از سوی غلات مفوضی در چارچوب منظومه جدیدی که او آن را حکمت می خواند بازسازی می شود. ۲- با وجود تأثیر پذیری از شماری از احادیث منابع غلات مانند هدایه خصیبی و یا مأثوراتی منقول از کتاب مشارق رجب برسی که ریشه در مأثورات نصیریه و غلات شیعه دارد اما مطالعه آثار شیخ احسایی نشان نمی دهد او اطلاع چندانی از عقاید غلات شیعه در شکل منظومه واری داشته است. طبعا او به منابع اصلی آنان دسترسی نداشته و معلوم نیست مطالعاتش در منابع ملل و نحلی به قدری بوده باشد که به درستی از منظومه های فکری آنان مطلع باشد. با این وصف از طریق چند متن معین که نصیریه روایت می کرده اند و احتمالا بر اثر مطالعه قسمت هایی از متن رجال کشی که ناقل عقاید غلات شیعه است او با پاره هایی از تفکرات غلات قدیم آشنایی یافته باشد. هرچه هست خواننده آثار احسایی تردید نمی کند که او به شکل هوشمندانه ای عناصر فکری غلات قدیم را به درستی فهمیده و به درونمایه تفکر آنان دست یافته بوده است. از آن جمله اندیشه مربوط به نحوه وجودی و حضوری امام غائب در عصر غیبت و همچنین اندیشه مربوط به مراتب معنوی و وجودی حدود امامان، یعنی سلسله ای از مراتب مختلف ابواب ائمه. چیزی که بعدا در اندیشه رکن رابع خود را نشان داد و سید علی محمد باب هم تحت تأثیر همان افکار خود را باب امام زمان و تجلی قائمیت دانست (در این زمینه به تفصیل به تدریج بحث های مطرح خواهد شد). این دیدگاه ها در نوشته ها و ادبیات نصیریه و اسحاقیه و حتی مرده ریگ اندیشه های غلات در آثار اسماعیلیه و قرامطه و دروز هم به اشکال مختلف دیده می شود. ریشه همه آنها هم به اعتقاد به نظامی باطنی در وجود و معرفت باز می گردد که بر نوعی ثنوی اندیشی گنوسیستی هم متکی است. در این منظومه فکری دین جنبه باطنی دارد و معرفت بدان برای همگان میسر نیست. حدود این معرفت را حدود وجودی در مراتب پیامبر و امام و انواع و مراتب ابواب تعیین می کند. این دیدگاه تشیع را مذهب راز و شناخت آن را مرهون مراتبی در معرفتی می داند که به اصطلاح احسایی حکمت نبوی امامان را شکل می دهد، حکمتی که علوم آن را تنها از رهگذر ابواب که به علم جمعی جملی امامان دسترسی مقول به مراتب یافته اند می توان دریافت کرد (در واقع خواص تنها به درک این معرفت می رسند و باطن دین در دسترسی همگان قرار ندارد). بنابراین در این دیدگاه تشیع هم مذهب راز است و هم مذهب باطن گرایی و هم مذهب معرفت گنوسی که معرفت و نجات تنها از طریق سلسله ای از مراتب به دست می آید. حدیث امامان هم صعب است و هم مستصعب که هر کس را تاب تحمل و دریافت آن نیست. کلید دریافت قرآن و حدیث هم تنها معرفت باطنی و تأویلی است و در این میان شیخ احسایی به راهنمایی حضرت حجت به کلید این معرفت دسترسی یافته و باب معرفت امام زمان و معارف او برای دیگران شده است. قسمت اول از لینک زیر مطالعه کنید. https://eitaa.com/philtheo/1572 ✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
در همایش تخصصی «ابن‌سینا و فلسفه یونان» مطرح شد (قسمت اول) قسمت دوم را از این جا مطالعه کنید https://eitaa.com/philtheo/1591 ✏️شهرام پازوکی: یونان ارسطویی در تاریخ فلسفه اسلامی غلبه نیافت شهرام پازوکی با بیان اینکه تفکر اصیل یونانی مربوط به دوره پیشا سقراطی است، گفت: در تاریخ فلسفه اسلامی از فارابی و ابن سینا تا ملاصدرا هیچگاه یونان ارسطویی مغربی غلبه نیافت. همایش تخصصی «ابن‌سینا و فلسفه یونان» در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد. در ابتدای این همایش شهرام پازوکی در سخنانی با موضوع ابن‌سینا و حکمت یونانی اظهار کرد: باید دید مراد از این یونانی بودن به چه معناست و این مفهوم نزد مسلمین چگونه فهمیده شده و چه تأثیری در تاریخ فلسفه اسلامی و کل تفکر در عالم اسلام داشته است. وی اظهار داشت: به‌محض اینکه بخواهیم به سیر تفکر فلسفه اسلامی بیندیشیم، خودبه‌خود یونانی بودن و فلسفه یونان در ذهن می‌آید. حتی نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه غرب همیشه مطرح بوده است. در دوره‌ای، یونانی بودن مشابه آن چیزی بوده که امروز به آن غربی می‌گوییم و ازاین‌جهت مسئله یونانت در تفکر اسلام یک مسئله صرفاً فلسفی نیست، یعنی این‌طور نیست که تعریف آن در فلسفه ابن‌سینا چیست. اگر بخواهیم به اهمیت آن پی ببریم مانند مسئله غربی بودن در اکنون است و بی‌جهت نیست که این دو قرینه یکدیگرند. غربی بودن درواقع همان یونانی بودن است و پرسش من این است که حکمت یونانی چیست و ابن‌سینا چه نسبتی با آن دارد. آیا مراد از یونان و یونانی، یک سرزمین است یا مراد از یونان اندیشه‌ای است که در میان قومی یعنی یونانیان آغاز شده است. این مسئله را می‌توان در مورد ایران هم به کار برد. ایران در محدوده جغرافیایی به یک معناست، اما تفکر ایرانشهری، حاکی از یک تفکر و فرهنگ است که پیش از اسلام در این سرزمین وجود داشته است. تفکر اصیل یونانی مربوط به دوره پیشا سقراطی است این پژوهشگر فلسفه خاطرنشان کرد: معمولاً مورخان از سه دوره عصر روشنگری نام می‌برند؛ عصر فلسفه یونان را عصر معجزه یونانی می‌نامند و از آن به‌عنوان عصر طلایی تفکر بشر یاد می‌کنند. دوره دوم، قرون‌وسطی است که عصر ظلمت نامیده می‌شود و در دوره سوم فلسفه مبدل به ابزاری در دست علمای دینی قرار گرفته است. برحسب اینکه این سه دوره کدام عقلانی‌تر بوده این تقسیم‌بندی انجام شده است. در تاریخ فلسفه دوره یونان از سقراط و افلاطون و ارسطو تعریف می‌کنند، چراکه آنان فیلسوفانی اهل تفکر عقلی بوده‌اند، اما درواقع تفکر اصیل یونانی مربوط به همین دوره پیشا سقراطی است که در تراژدی‌های یونان آثاری مثل هومر و آشیل آمده است. تفکر اولیه یونانیان باستان، تفکر شاعرانه و تراژیک بوده است وی تأکید کرد: فلسفه با حفظ عنوان یونانی خود در یونان متوقف نماند و نسبتی را با ادیان ابراهیمی همچون یهودی، مسیحی و اسلامی برقرار کرد، به‌نحوی‌که اکنون فلسفه یهودی، مسیحی و اسلامی را می‌بینیم و می‌دانیم فلسفه اسلامی را فارابی تأسیس و ابن‌سینا آن را بسط و گسترش داد. حال باید دید آیا فیلسوفان موسس یونان، آن را همچنان که بود می‌فهمیدند و اصولاً می‌خواستند که آن را بفهمند و شرح و تفصیل کنند. تفکر اولیه یونانیان باستان، تفکر شاعرانه و تراژیک بوده است و به شعر به‌عنوان یک تفکر فلسفی نگاه می‌شده است. سهروردی، آغاز مغرب را ارسطو می‌داند پازوکی بابیان اینکه ابن‌سینا فلسفه یونانی را بر اساس ارسطو می‌فهمید، تصریح کرد: در اینجا فلسفی بودن به معنای ارسطویی بودن شناخته می‌شد. سهروردی آغاز مغرب را ارسطو می‌داند و افلاطون را کمال مشرق. به این معنا حکمت یونان باستان شرقی است و مغرب از ارسطو آغاز می‌شود؛ بنابراین فارابی و ابن‌سینا مغربی هستند چون فیلسوفی ارسطویی و لذا یونانی هستند ولی همان آن‌ها اگر وارث حکمای یونان باستان و افلاطون می‌شدند، مشرقی محسوب می‌شدند. با این وصف ابن رشد ارسطویی هم تفکرش مغربی است و در مغرب جغرافیای عالم اسلام بسر می‌برده است، ولی فارابی و ابن‌سینا مغربی هستند، بااینکه در مشرق جغرافیای عالم اسلامی زندگی می‌کردند. | پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✏️در همایش تخصصی «ابن‌سینا و فلسفه یونان» مطرح شد (قسمت دوم) قسمت اول را از این جا مطالعه کنید https://eitaa.com/philtheo/1590 ✅این استاد فلسفه در ادامه افزود: می‌توان ابن‌سینا و فارابی را به تعبیر سهروردی، فیلسوفی ذوقی و نه بحثی دانست و یا در مسیر رو به مشرق بودن در نظر گرفت. ابن‌سینا با قرون‌وسطی، ارسطوی یونانی را چنان عرضه کرد که ابتدا این ارسطو مسلمان شد و سپس در الهیات مسیحی، مسیحی شد. ابن‌سینا بر فلسفه نبوی خویش توانست این مشکل را حل کند که اگر مسلمانان بخواهند اعتقادات مذهبی خود را حفظ کنند، چگونه می‌توانند مانند ارسطو بیندیشند و اینک این نکته مهم را مسیحیان از وی آموختند. از حیث تاریخی، ارسطو وقتی در قرون‌وسطی موردتوجه قرار گرفت، قبلاً برخی آثار منطقی‌اش به زبان لاتین ترجمه شده بود. وقتی هم آثار فلسفی‌اش از یونانی به عربی و از عربی به لاتین ترجمه شد، این ارسطو بود که در فلسفه فارابی و ابن‌سینا مسلمان و دین‌دار شده بود. شهرام پازوکی گفت: بابیان اینکه با پیدایش عالم مدرن، مغرب زمین متوجه غربی بودن خود شد و غیر از خود را مشرقی خواند، ادامه داد: در دوره مدرن، غربی بودن معنای خاصی یافت. اقتضای دوره مدرن چنان است که مغربی بودن ارزش می‌یابد و با پیدا شدن تمدن، مغربی خود را متمدن و غیرخود را مشرقی یعنی بربر می‌خواند. بدین معنا مدرن بودن یعنی غربی بودن و یعنی یونانی بودن. وی در پایان سخنان خود گفت: هایدگر معتقد است غرب از یونان آغاز می‌شود، نه از مشرق حکمت یونان، بلکه آنچه از انتها به آن رسیده بود. اندیشمندان دوره رنسانس دیگر نمی‌توانستند یونان متأخر و متقدم را درک کنند. در تاریخ فلسفه اسلامی از فارابی و ابن‌سینا تا ملاصدرا هیچ‌گاه یونان ارسطویی مغربی غلبه نیافت. تنها نمونه فیلسوف ارسطویی محض یعنی ابن رشد هم شارح یا مفسر است. او نمی‌توانست موسس یک نظام فلسفی باشد و در حد یک شارح ارسطویی باقی ماند. پس از ملاصدرا هم آنچه تاکنون گسترش یافته شرح و تفسیر ملاصدرا است. لذا یونانیت در عالم اسلامی برخلاف اروپا به تأسیس مدرنیته و تفکر مدرن نرسید که بتواند عصر مدرن را تأسیس کند، اما اینکه این حسن آن محسوب می‌شود یا عیب، مسئله‌ای است که ملاک آن لازمه مقدماتی دیگر است که باید بررسی شود. | پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✏️نوآوری در گرو گفت‌وگو با فلسفه غرب است ✅عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به ارائه راه‌کارهایی برای شکل‌گیری نوآوری در فلسفه اسلامی پرداخت و بیان کرد: نوآروی با برقرار کردن دیالوگ با فلسفه غرب که از آسمان هفتم تنزل کرده و این جهانی شده است حاصل می‌شود، کاری که علامه طباطبایی نقطه عطف آن بود اما پس از آن متوقف شد. یکی از علومی که از دیرباز موردتوجه بوده، فلسفه است که حتی از این علم به مادر علوم نیز تعبیر می‌شود، فلاسفه بزرگی در غرب و شرق عالم به فلسفه پرداخته‌اند و هر یک نیز با شیوه خود با مسائل مواجه شده‌اند، اخیراً نیز شاهد هستیم که فلسفه به‌ویژه در غرب کارکرد دیگری پیداکرده و به‌نوعی در پی حل مشکلات بشر برآمده است. از طرفی در عالم اسلام نیز میراث گران‌بهایی وجود دارد که هم‌اکنون در اختیار فلاسفه مسلمان است و شروح فراوانی نیز بر آن‌ها نگاشته شده است. امروزه تحولاتی درزمینهٔ مدرنیته و پیشرفت تکنولوژی در غرب به وجود آمده و برخی معتقدند که ریشه این تحولات فلسفی است و همین مسئله ما را بر آن داشت تا این موضوع را پیگیری کنیم و به این مسائل بپردازیم که اساساً فلسفه و اهداف آن کدام است، این علم چه نقشی در به وجود آمدن مدرنیته داشته و وضعیت کنونی فلسفه اسلامی به چه ترتیب است و نیازمند چه مواجهه‌ای است. ازاین‌روی با حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیرضا قائمی‌نیا، عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن ازنظر می‌گذرد؛ ادامه این مصاحبه علمی را از پایگاه اینترنتی پژوهشکده فلسفه و کلام مطالعه کنید. http://yon.ir/mNoXo پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo