لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش شیوه ایجاد پروفایل پژوهشی
مدرس: دکتر مریم صراف زاده
پروفایل های پژوهشگران سامانه هایی برای دانشگاهیان، پژوهشگران و نویسندگان و از ابزارهای ارتباط علمی در دنیای امروز هستند. این پروفایل ها حاوی اطلاعات شخصی این افراد مانند نام و نام خانوادگی، وابستگی سازمانی و … و نیز فهرست آثار علمی آن ها می باشند و به منزله یک کارنامه یا رزومه علمی هستند. علاوه بر آن برخی از این سامانه ها به هر نویسنده، یک کد منحصر به فرد اختصاص می دهند که باعث تمایز وی از دیگر اشخاص با نام های مشابه می شود. برخی از این سامانه ها شاخص های علم سنجی نویسندگان (مانند اچ ایندکس) را نیز ارائه می دهند. این آموزش در قالب یک همکاری پژوهشی، میان دانشگاه تهران و فرادرس، تهیه و ارائه شده است
هم اکنون نشست علمی بررسی مفهوم شناختی نظریه علم اسلامی آیت الله جوادی آملی
ادامه نقد دکتر شریعتمداری: 3⃣
(مصیبة ما أعظم رزّیتها علی الاسلام و أشهد أنك من دعائم الدين و أركان المسلمين)، مثل امت واحده، مثل توحید و نبوت مثل کیان مسلمین، وحدت هم می تواند یکی از این حقائق باشد؛
۷. اصل تقیه را که شامل تقیه مداراتی و بلکه عام تر از خوفی و مداراتی است به درستی پذیرفته اید؛
۸. اصل حرمت مسلمان(بلکه انسان) درچارچوب حقوق شهروندی را هم به شایستگی پذیرفته اید؛
۹. تحمل و تعامل اخلاقی و مشارکت بر محور مشترکات هم اصول مهمی هستند که پذیرفته اید؛
۱۰. و نهایتا تشکر که الگوی عملی تقریب به معنای همفکری را باز گذاشته اید!
@sadeghniamehrab
🔵 نقدِ نقد تقریب. 1⃣
✅ روز چهارشنبه، ۱۱/ ۱۰/ ۹۷ در دانشگاه ادیان و مذاهب، جلسهای با عنوان " الگوی مطلوب تقریب؛ از نظریه تا تطبیق" برگزار شد. در این جلسه حجةالاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی و حجةالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری سخن گفتند. چکیدهی سخن جناب دکتر سبحانی را میتوان اینگونه ارائه کرد:
1⃣ نخست باید نظریهی عام در تبیین وحدت اسلامی ارائه کرد. اصول حاکم بر نظریه وحدت اسلامی
🔹۱. وحدت در منطق عقل و وحی، ارزش ذاتی ندارد؛ بدین معنا که وحدت با دیگران به خودی خود یک اصل ارزشمند و ارزشآفرین نیست. به بیان دیگر، وحدت در معنای مورد نظر ما، یک «مقوله بُرداری» است و بدون توجه به نقطه مبدأ و جهت، قابل تحقق نیست.
🔹 ۲. وحدت یک «مقوله مشکک» نیز هست و متناسب با سه عنصر : اهداف، کنشگران و مخاطبان، سطوح مختلف و گونههای گوناگون می پذیرد.
🔹۳. وحدت در میان جوامع انسانی، یک موضوع بسیار پیچیده و معلول مجموعهای از شرایط معرفتی، سیاسی و تاریخی است.
🔹۴. از مهمترین ارزشهای ذاتی در حیات انسانی، «حقیقتجوئی» و «حقپوئی» است. وحدت نباید به معنای انصراف از حقجویی باشد.
🔹 ۵. حمایت از حقیقت و مخالفت با اندیشه و عمل ناصواب، یک قاعده عقلی و فطری است و در واقع، امتداد و پیامد همان اصل حقگرائی است. «تولی و تبری»
🔹۶.تقیه به معنای «تامین اهداف با کمترین هزینه» یکی از احکام عقلی و شرعی است که از همان آغاز در دستور کار اهل بیت(ع) و پیروان آنها قرار داشته است.
🔹۷. حرمت خون، مال و عرض مسلمان از معارف مسلم اسلامی است که در آیات شریفه و روایات متواتر نزد شیعه و سنی بر آن تاکید شده و پایه اساسی همزیستی اسلامی است. اجرای عدالت مدنی و رعایت حق شهروندی برای آحاد مسلمانان، یکی از وجوه این اصل اساسی است.
🔹۸. یکی از دستورات قرآن و توصیههای اکید نبی اکرم(ص) و اهل بیت مکرم(ع)، خوشرفتاری با مسلمانان و همدلی و همدردی با آنان در زندگی فردی و اجتماعی است.
🔹۹.خِرَد و تجربه تاریخی بشر به ما میآموزد که انسان برای دستیابی به اغراض خویش نیازمند همکاری با همنوعان است و تا جائی که ارزشهای اساسی را خدشه دار نسازد، باید بر پایه مشترکات اخلاقی و فکری رفتار کرد.
🔹۱۰. این واقعیت را باید پذیرفت که اختلاف در جامعه اسلامی همواره وجود داشته و خواهد داشت و علی رغم تلاش بایسته برای کم کردن اختلافات، باز هم نمیتوان به از بین بردن اختلافها امید داشت.
2️⃣ نظریه عمومی وحدت اسلامی.
نظریه عام تقریب را با مولفههای زیر می توان معرفی کرد:
۱.پیشبرد همزمان پروژه وحدت اسلامی در دو جبهه عملی و فکری ضروری است.
۲.جداساختن سه حوزه همکاری، همزیستی و همفکری در پروژه وحدت، ضروری است.
۳.حوزه «همکاریهای جهان اسلامی» از منطق مدیریت سیاسی تبعیت می کند.
۴.حوزه «همزیستی اجتماعی مسلمین» از اساس یک مقوله اجتماعی است و از منطق تعایش و تعامل میان گروههای اجتماعی و سیاسی پیروی می کند.
۵.حوزه «همفکری میان علمای مسلمین» به منظور بحث بر سر موارد اختلاف و یا موضوعات مورد ابتلاء است. این بخش که شایسته نام تقریب بین مذاهب است، جزء جدائیناپذیر پروژه وحدت اسلامی است.
متن کامل را در آدرس زیر بخوانید:
t.me/mtsobhani/340
@sadeghniamehrab
✅ نقد اینجانب 4⃣
به گمانم برای آنکه جناب استاد سبحانی بتوانند نظریهی سنجیدهتری در بارهی تقریب ارائه دهند، پسندیده آن است که به مواردی توجه داشته باشند:
🔸۱. اصول برشمرده شده به وسیلهی ایشان انسجام درونی ندارند. برای نمونه چگونه میتوان اصل دهم که اختلاف را طبیعی و گریزناپذیر میداند را با اصل پنجم که تولّی و تبرّی را الزام میدارد کنار هم نشاند. اگر اختلاف امری طبیعی است، اموری چون سبّ و لعن و ... چه معنایی خواهند داشت.
🔸۲. باور به این که وحدت به خودی خود "بیارزش" است(اصل نخست) کاری دشوار است. اصل بقاء هر جامعهای با انسجام درونیِ آن درپیوند است، چگونه میتوان تصوّر کرد چیزی که پایایی یک جامعه به آن بند است، از ارزش فارغ باشد.
🔸۳. برای ارائهی الگویی برای تقریب باید بدانیم که قرار است به چه چالشی پاسخ دهیم. به گمان من الگوی تقریب قرار نیست به یک چالش کلامی پاسخ دهد. تقریب، وحدت، اختلاف، و شکاف واقعیّتهایی اجتماعی هستند که باید جامعهشناختی بررسی شوند. آنچه از عالمانی چون ایشان انتظار میرود این است که با استفاده از متون دینی امکانی را فراهم آورند که تقریب شدنیتر باشد و کمک کنند که مشاجرات کلامی این پروژه را عقیم نسازد.
🔸 ۴. از آنجا که تقریب یک امر اجتماعی است، لازم است توجّه شود که پروژهی تقریب در چه جامعهای دنبال میشود. بر خلاف جوامع سنتی، در جوامع سازمانیافتهی امروزی مشابهت ایمانی کنشگران چندان ضروری نیست. از قضا در این جوامع پذیرش اختلاف اصل اولیّه است. جوامع سازمانیافته بر اساس میزان کِششی که برای افراد و کُنشگران خود دارند پایدار میمانند.
🔸۵. برای نقد تقریب نباید صرفاً به خُردهگیری از کنشگران تقریب و یا برنامههای آنان پرداخت. گاهی باید به نابازیگرانی هم اشاره کرد که امکان وحدت را کاهش میدهند. نابازیگران سودجویی که از دشمنی مسلمانان سود میبرند و نیز خودیهایی که به هر دلیل، تقریب را تهدیدی برای اصالت باورداشتهای خود میدانند، شانس موفقیّت دنبالکنندگان تقریب را کاهش میدهند. در طرح پیشنهادی لازم است به امور توجّه داشت.
🔸۶. برای نقد پروژهی تقریب نباید جوری سخن گفت که گویی قرار است زمین بازی را عوض کنیم. هیچ کدام از آنانی که تقریب را دنبال میکنند، وضعیّت عملیاتی آن را بیعیب نمیدانند؛ بهتر است جناب استاد سبحانی در موقعیّت نقد این پروژه به این نکته توجّه داشته باشند که نقدشان از پروژهی تقریب به نقد اصل تقریب ترجمه نشود.
برای جناب ایشان آرزوی توفیق و سربلندی دارم.
مهراب صادقنیا
۹۷/۱۰/ ۱۴
@sadeghniamehrab
✅ نقد دکتر شریعتمداری 2⃣
۱. تقریب جناب سبحانی واقع بینانه و مصلحت اندیشانه و تا حدی مدافعانه و محافظه کارانه است. یک پروا و پرهیزی در آن به چشم می خورد که البته قابل احترام است. درهرحال، این نگاه تا حد زیادی پیش رفته و امیدوار کننده است.
۲. آنچه گفته شد تقریب میانه روانه(و نه جسارت آمیز و حداکثری) است که البته اگر همین هم عملیاتی شود خدا را سپاسگزار خواهیم بود. اما عملی شدن همین در گرو موفقیت در آزمون ذیل و برون رفت از تنگناهای ذیل است.
به نظر ما، در هر برنامه تقریبی ای باید چند نکته لحاظ، و تکلیف چند چیز معلوم گردد(بنیادهای نظری اش معلوم شود/در حقیقت،برای رفع موانع تقریب چاره اندیشی بشود):
۱/۱. لعن بالتسمیه(و آیین های نهم ربیع، هفته برائت، کتاب یاسر الحبیب، شبکه اللهیاری)؛
۱/۲. نداشتن مرزبندی مذهبی در حمایت از مظلومان مسلمان در دنیا در برابر دشمنان اسلام؛
۱/۳. گفت وگو و رفت و آمد برای تقارب و تفاهم است یا برای جلب آنها به تشیع و اساسا موضع ما در قبال دعوت مذهبی و تغییر مذهب دیگری چیست؟
۱/۴. موضع ما در قبال میراث شیعی در باب تکفیر(اقلیت مهمی از شیعه که مخالفان مذهبی را کافر و نجس می دانند، مثل صاحب حدائق /و اساسا بحث اسلام، ایمان و کفر، و بحث اصول و فروع دین و جایگاه اعتقادی امامت) و میراث تاریخی مان در برخی ادوار تاریخی در خشونت علیه اهل سنت چیست؟ (تجربه صفویان بنابه نقل سید نعمة الله جزائری در جواهر الغوالی)؛
۱/۵. موضع درقبال غلو و غالیان به عنوان سدی دربرابر تقارب اسلامی چیست؟
۱/۶. موضع در قبال اصل و کلیت مذاهب اسلامی چیست: آیا شکل گیری و نیز بقای آنها را موجه یا اجتناب ناپذیر می دانید؟ تبیین ما از اختلاف مذاهب چیست؟
۱/۷. یک چهره تقریبی در چارچوب مورد نظرتان را که در جلب نظر مخالفان مذهبی توفیقاتی داشته است نام ببرید. اساسا نظرتان در خصوص تقریب گرایانی چون آل کاشف الغطاء، امام شرف الدین، امام موسی صدر، امام خمینی و مقام معظم رهبری چیست؟
۱/۸. نظرتان در قبال میراث شیعی که به نمازخواندن در پشت سر اهل سنت، تشییع جنائز، و عیادت مرضای آنها فرا می خواند چیست؟
۲. خیلی از اقدامات تقریبی و تنظیرهای تقریبی در همین چارچوب نظری و برنامه عملی قابل اندراج هستند. ابداع این تقریر و تطبیق در انسجام و جامعیت آن است. بله، برخی دیگر
از اقدامات و نظریه پردازی ها یا به تعبیر دقیق تر، برخی نقطه نظرات در باب اختصاصات شیعه یا اختلافات شیعه و سنی در این چارچوب نمی گنجد؛
۳. اما:
۳/۱. آیا اینکه وحدت ارزش ذاتی ندارد، یعنی اصالت هم ندارد(اقتضای حُسن هم ندارد) و مثلا اصل در اختلاف است و برای وحدت باید دستاویزی از عقل یا شرع بیابیم؟ اگر اصالت را قبول داریم، پس فارغ از موضوع یا هدفش باید بنا را بر وحدت بگذاریم و برای اختلاف در پی دستاویز باشیم.
در هرحال،پذیرش حسن و ضرورت وحدت فی الجمله هم می تواند پایه خوبی برای پیش بردن این بحث باشد؛
۳/۲. ذو مراتب بودن و فرآیندبودن وحدت جای اما واگر ندارد؛
۴. اما اصل حق محوری حرف درستی است. جای دیگر هم فرموده اید که فروپوشی حقیقت(یا پرده پوشی بر واقعیت) آسیب و آفت وحدت است.
این هم درست است،اما آیا حقیقت منحصرا یعنی حقائق مذهبی؟ آیا حقائق برتر به عنوان حقائق دینی نداریم؟ آیا آنچه به عنوان حقیقت مذهبی می شناسیم قابل بازنگری یا بازخوانی نیست؟ آیا حقائق مذهبی آنچنان وضوح و تصلبی دارند که نمی توانند قابل گفت وگو باشند؟ آیا بدیل و رقیب فروپوشی حقیقت دگماتیزم و جزم اندیشی است؟
از اینجا منتقل می شوم به حوزه سوم(از سه حوزه همکاری، همزیستی و همفکری) که به نظر صائب شما قلمرو تقریب است(و من می افزایم که در حد توان و مسئولیت ما به عنوان حوزوی هم همین است).
در این قلمرو، دو هدف را ذکر کرده اید:
1. بررسی معضِلات و مشکلات علمی و عملی جهان اسلام؛
2. روشنگری و رفع ابهامات و اختلافات و کم کردن اختلافات.
در امتداد این هدف دوم چرا نیفزاییم:
شناخت بهتر دیگران و اینکه حقائق دیگری هم هست و دیگران هم فهم، تفسیر، تبیین و راه حل هایی دارند که می تواند برای ما هم راهگشا باشد؟
۵. از اصول ارجمند شما پذیرش اختلاف است؛ آیا نمی شود در چارچوب همین پذیرش، اختلافات بینامذهبی را همچون اختلافات درون مذهبی که گاه کلان اختلاف است بدانیم و اختلافات را به اجتهادات برگردانیم و اختلاف مذاهب را اینقدر بزرگ نکنیم و هاضمه خود را کمی توسعه دهیم؟
۶. تولی و تبری را هم به درستی عدول ناپذیر دانسته اید و البته به فرض تزاحم و لزوم اجرای قاعده اهم و مهم هم اشاره کرده اید، یعنی گویا قبول کرده اید که می تواند موضوعاتی مهم تر از این دو هم مطرح شود؛
باز می افزاییم که: آیا تولی و تبری محدود به متعلقات مذهبی است یا فراتر از آنها هم موضوعات و اعیانی برای تولی و تبری هستند؟ مثل اسلام که امام حسین که خودش يک حقیقت بزرگ است، فدای اسلام می شود که حقیقت بزرگ تری است.
جلسه علمي از زبان ديني تا زبان سکولار.mp3
22.15M
پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام
http://phil.theo.isca.ac.ir/
کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
پیش نشست نقد مفهوم شناختی علم اسلامی در نظریه آیت الله جوادی آملی .mp3
29.33M
پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام
http://phil.theo.isca.ac.ir/
کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
✅کرسی ترویجی نقد مفهوم شناختی «علم اسلامی» در نظریه آیت الله جوادی آملی که توسط جناب حجت الاسلام و مسلمین دکتر محمد علمی مبینی ارائه و توسط جناب حجت الاسلام و مسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی و جناب حجت الاسلام و مسلمین دکتر محمد رضا مصطفیپور به بوته نقد گذاشته شد در روز پنج شنبه 13 دی در تالار شیخ طوسی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات برگزار گردید.
🔽پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید و سخن مقدماتی دبیر علمی جلسه، جناب دکتر مبینی مطالب خود را ارائه کردند. ایشان دو نقد مفهومی اساسی بر نظریۀ علم اسلامی آیت الله جوادی وارد کردند. یکی تعمیمهای مفهومی نامناسب در مورد دین و علم که موجب عبور از فهم متعارف، خروج از مسئلۀ مورد بحث و نادیده گرفتن حکمتهای لحاظ شده در مفهومسازی «دین» و «علم» شده است. و دیگری عدم تحفظ بر مفاهیم برگزیده شده و لغزش از یک مفهوم به مفهومی دیگر که به تناقضنمایی در دیدگاه ایشان منجر گردیده است.
ابشان افزودند: این در حالی است که برای دینی نشان دادن علوم نیازی به چنین تعمیمهای مفهومی دیده نمیشود و انتظار مخالفین علم دینی هم این نیست که ما علوم را به گونهای دینی نشان دهیم که بیان کنندۀ دین و گزارههای دینی باشند. بلکه همین که بتوان نسبتی مثبت میان دین و علم برقرار کرد و به گونهای نقش دین را در سرنوشت علوم مؤثر نشان داد کفایت میکند. حتی انتظار این نیست که برای دینی ساختن یک علم، تک تک گزارههای آن را دینی کرد، بلکه همینکه دین نقشی مؤثر در مجموعۀ علم داشته باشد کفایت میکند، هرچند در بسیاری از گزارههای آن تغییری ایجاد نکند و نتوان دینی بودنشان را نشان داد. این مثل آن میماند که ما برخی تفاسیر قرآن را تفسیر شیعی میدانیم. معنای این سخن این نیست که تفسیر تک تک آیات قرآن رنگ و بوی شیعی دارد و با تفسیر غیر شیعی تفاوت دارد. بلکه مراد آن است که در مجموع نگاه شیعی در تفسیر قرآن رعایت شده و در تفسیر برخی آیات آن تأثیر گذاشته است. در مورد علم دینی هم نیازی نیست که تبیینی ارائه دهیم که بر اساس آن همۀ گزارههای روشمند و صادق آن، دینی شمرده شوند، بلکه همین که در مجموع، دین تأثیرگذار باشد کفایت میکند.
ایشان با بیان اینکه اگر ما مجوعه ای از پالایشها را در این نظریه اعمال کنیم که پاسخی باشد به سوال مطرح در این نظریه آنوقت این پرسش پیش میآید که در این صورت تفاوت این نظریه با دیگر نظریهها چه خواهد بود و اساسا چه نوآوری در آن وجود خواهد داشت.
پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام
http://phil.theo.isca.ac.ir/
کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
🖊سپس جناب دکتر جوادی آملی در پاسخ به انتقادات دکتر مبینی مباحث خود را مطرح کردند. ایشان فرمودند: در اینکه این نظریه همه توسعه معنایی دارد هم توسعه مصداقی و هم توسعه مصداقی شکی در آن نیست. به عنوان نمونه اینکه نظام طبیعت را با نگرش الحادی به نظام خلقت تغییر دادیم بسیاری از امور تغییر میکند. دیگر جهان مانند یک لاشه بی ابتدا و انتها نیست و مبدا و معادی دارد. اما به نظر میرسد در سخنان دکتر مبینی میان دین و دینی خلط صورت گرفته است. برای درک بهتر این نظریه باید میان سه مقوله دین، علم به دین و علم دینی تفکیک قائل شد. دین همانطور که به آن اشاره شد عبارت است از مجموعه عقائد، اخلاق، حقوق، حکم و احکامی که از جانب پروردگار عالم در قالب کتاب و سنت بیان شده است. آیت الله جوادی هرگز از این فضا خارج نشده اند و معنای دیگری از دین اراده نکرده اند. البته شاید کلامی از ایشان در جایی باشد که متشابه باشد و نیاز به تبیین داشته باشد. علم به در جایی است که ما به این آموزه ها معرفت پیدا میکنیم. فقیه که استنباط حکم شرعی میکند علم او علم به دین است. اما دینی الزاما در کتاب و سنت نیست مانند حکمی در مورد آب اما این حکم از آن جهت که مخلوق است و مخلوق شناسی همواره مرتبط با خالق است بنابراین اگر شناختی داریم آن شناخت، دینی است. بنابراین علم دینی است این عالم است که سکولار بودن خود را بر علم تحمیل میکند. تفکیک میان علم عالم و معلوم نیز به درک مسئله کمک میکند. معلوم الهی است به استناد آیه ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی عالم هم الهی است چون هر درک حقیقی که برای انسان حاصل شود خدا عالم آن را برای انسان قرار میدهد.
✅در ادامه دکتر مصطفیپور مطالب خود را ارائه دادند. ایشان فرمودند: آنچه که باید مد نظر داشت و حضرت استاد بر آن بسیار تاکید میکنند این است که باید میان بعد هستی شناختی و معرفت شناختی دین تفکیک قائل شد. در بعد هستی شناختی دین باید ببینیم منشاء هستی چیست؟ حال آن منشاء تشریعی باشد که همان قول خداست و یا تکوینی باشد که همان فعل خداست. خداوند هم که در قرآن میفرمایند و له اسلم من فی السماوات و من فی الارض به بعد هستی شناختی اسلام اشاره دارد. بنابر این به استناد قرآن اسلام میتواند یک معنای عام داشته باشد و یک معنای خاص به معنای ما انزل الله علی قلب النبی داشته باشد.
اما دین بعد دیگری دارد که بعد معرفت شناختی دین است که ما دو راه برای کشف آن داریم یا نقل که در کتاب و سنت آمده و یا عقل با همه انحاء خودش یعنی عقل تجربی علم تجریدی، عقل نیمه تجریدی، و عقل ناب. این دو راه کاشفند و چراغی هستند برای کشف دین. از این رو تهافتی به اینکه ایشان گاهی همه علوم را دینی میدانند و گاهی تصریح میکنند که این عالم است که سکولار بودن خودش را به علم تحمیل میکند، در کلام حضرت ایت الله جوادی آملی وجود ندارد.
پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام
http://phil.theo.isca.ac.ir/
کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
گزارشی از صحبت های جناب آقای دکتر مبینی
https://eitaa.com/philtheo/1920
گزارشی از پاسخ جناب آقای دکتر مرتضی جوادی آملی
https://eitaa.com/philtheo/1921
گزارشی از صحیت های آقای دکتر مصطفی پور
https://eitaa.com/philtheo/1921
پايگاه اطلاع رساني پژوهشکده فلسفه و کلام
http://phil.theo.isca.ac.ir/
کانال رسمي پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
4_529972241039884393.pdf
1.05M
📚در امدی بر خداشناسی فلسفی
✍دکتر محسن جوادی
#معرفت_الله
#کتاب
4_5996780149247311907.mp3
18.42M
🎙 تحلیل فلسفی عشق
دکتر عبدالرسول کشفی
دانشکده الهیات دانشگاه تهران
#سخنرانی