📰یکی از مهمترین انتقادات به برگزاری همایش «تصوف؛ شاخصهها و نقدها» توسط رسول جعفریان انجام شد. نقدی که البته بیپاسخ نماند و با واکنش تند محمدتقی سبحانی همراه شد. جعفریان در یادداشتی کوتاه نسبت به نقش دفتر تبلیغات اسلامی قم در برگزاری چنین همایشی انتقاد داشت، درباره آن نوشت: «اینکه پژوهشی درباره تصوف یا هر مسأله دیگری بشود، تحقیقاتی صورت گیرد، آثاری از میراث آن، موافق و مخالف منتشر شود، مطلبی از جدای از این است که یک نهاد تبلیغی که کارش نهادینه کردن اخلاق دینی در جامعه است، به موضوعی بپردازد که بوی تفرقه و تشتت میدهد.» جعفریان در ادامه با اشاره به تجربهای تاریخی در دوره صفویه تاکید میکند: «یادمان باشد که در اواخر دولت صفویه، با احساس تکلیف شماری از علما برای استوار کردن حق! دامنه منازعات مذهبی بالا گرفت و کار دست این دولت داد. در اوج فضاحت اقتصادی که دولت صفوی داشت، و هیچ طلا و نقره ای در کار نبود تا حقوقها پرداخت شود، و آنچه بود با عیار پایین و قلابی بود، علما ـ که هیچ وقت تشویق به کار اقتصادی نمی کنند و فقط به فکر ساختن تمدنی برای پایه احادیث بودند ـ به بهانه تصوف و فلسفه و... به جان یکدیگر افتادند، و دعوای شیعه و سنی، و صوفی و غیر صوفی، و فیلسوف و اخباریها را جدی گرفتند و کردند آنچه کردند.» این استاد دانشگاه تذکر دیگری هم میدهد: «این را بدانیم که ادبیات عرفانی و تصوف دست کم در زبان فارسی و در عمق جان ایرانی فراگیر بوده و هست، و وقتی شما به جان آن میافتید و با یک نهاد تبلیغی علم مخالفت با آن بر افراشته و علیه آن مقاومت میکنید، شمار زیادی را از خود میرانید.» اما قرار نبود نگاه جعفریان بیپاسخ بماند و اتفاقا رئیس همایش تصوف به شدیدترین شکل ممکن این پاسخ را ابراز کرد: «قبل از هرچیز باید به جناب جعفریان یادآور شوم که شما با ارجاع تاریخی به دولت صفوی و مشابهسازیِ شرایط کنونی با اواخر دوره صفویه، دقیقا دچار همان خطائی شدید که خود بارها در باب تحلیل های تاریخیِ سیاستپیشگان تذکر دادهاید.» سبحانی مدعی میشود که که جعفریان از وضعیت فرقه های صوفیه در ایران امروز، آگاهی چندانی ندارد و مینویسد: «بفرمایید که اگر کسانی امروز همچون عالمان گذشته، تصوف را یک مخاطره جدی برای فرهنگ شیعه بدانند، با چه روش و زبانی باید مطالب خویش را به جامعه علمی عرضه کنند تا امثال جنابعالی -که بسیار نگران واگرائی و تفرقه در جامعه هستید و همواره در عمل هم این روحیه خود را نشان داده اید! - نگران و دلواپس نشوند؟!» 🗞
🖍سجاد صداقت
🔖 2400 کلمه
⏰زمان مطالعه: 15 دقيقه
📌 متن کامل را در صفحه 10 روزنامه سازندگی مورخ 28 مهر 1397 مطالعه کنيد
💠 پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/philtheo
📝 شعله ای در خِرمن؛ تأملی در زیست جنسی برخی حوزویان
✍️ جواد شریفی
مقدمات سه گانه بحث:
1️⃣ این نوشته که تلاش شده توصیفی-تحلیلی و تهی از قضاوت های ارزشی باشد، بخشی از واقعیت را باز می تاباند نه همه آن را. پژوهش های بیشتر ممکن است به نتایج دیگری جز این برسند.
2️⃣ برای ورود در این بحث دو تفکیک ضروری می نماید. تفکیک نخست، میان طلابی که در مدارس علمیه شبانه روزی می زیند و نوعا در سطوح مقدماتی هستند از طلابی که دیگر در این گونه مدارس زیست نمی کنند و نوعا در سطوح بالاتر هستند و تفکیک دوم میان دوره زمانیِ پیش از گسترش شبکه های اجتماعی از دوره پس از آن.
3️⃣ این جستار از سه مفهوم "سوژه شدگی" (Subjectivation) نزد فوکو، "فراخوانی" (Interpellation) نزد آلتوسر و "نهادهای تام" (Total institution) نزد گافمن بهره میگیرد. این مفاهیم به طور کاربردی در خود جستار توضیح داده می شوند و برای آشنایی دقیق تر بر خواننده فرهیخته لازم است به کتب تخصصی این مباحث رجوع کند.
بسیاری از طلاب تحصیل خود در حوزه علمیه را در مدارس شبانه روزی آغاز می کنند. مدارس علمیه شبانه روزی دو کارکرد اساسی دارند:
1️⃣ فرد در مدرسه علمیه به پذیرش هویت و تعریف جدیدی برای خودش فراخوانده می شود. همچون "طلبه"، "سرباز امام زمان"، "مبلغ دین"، "وارث پیامبران" و جز این ها. این "فراخوانی" بدان منظور است که طلبه به اقتضای این هویت جدیدش، در برابر نرم های هنجاری حوزه علمیه انقیاد کامل نشان دهد و نیاز به کنترل های سخت بیرونی کاهش یابد.
2️⃣ زیست طلبه در مدرسه شبانه روزی که گونه ای از "نهادهای تام" به شمار می رود، امکانی است تا بیشتر یا تمام ساحت های وجودی وی با تعالیم دینی شکل داده شوند؛ طلبه "بازجامعه پذیر" شود؛ نظام ارزشی و هنجاری پیشینش در هم شکند و نظام ارزشی و هنجاری جدیدی که مبتنی بر تعالیم دین انگاشته می شود، در وجودش نهادینه شود.
از ویژگی های زیست در مدرسه علمیه شبانه روزی، دعوت به مبارزه با تمایلات فطری جنسی، تحت عنوان زهد و پارسایی، از طریق اولا تمرکز بر عبادت و تحصیل و دوما تشویق به ورزش و روزه داری و پرهیزهای غذایی خاص است. طلبه در این فضا نوعا حتی از سطحی ترین مواجهه با جنس مخالف محرومست که این امر تاثیرش را در نوع خاص آداب معاشرت حوزویان با جنس مخالف خود در مراحل بعدی زندگی نشان می دهد. البته این امر بسته به شهر محل تحصیل طلبه، خاستگاه اجتماعی طلبه (روستایی یا شهری بودن) و مقطعی که طلبه از آن وارد حوزه شده (سیکل، دیپلم، لیسانس) متفاوت است. نیازهای عاطفی و جنسی که در شکل طبیعی آن باید از طریق جنس مخالف تامین شوند و در این شیوه زیست سرکوب می شوند، زمینه ساز مشکلات دیگری در طلبه می شود؛ از مشکلات روحی گرفته تا بعضی تخلفات جنسی که شرعا حرام تعریف شده اند تا حتی بروز بعضی اشکال زن ستیزی و زن گریزی در مورد مردان و بالعکس در مورد زنان.
اما با گذر به سطوح تحصیلی بالاتر و کاهش الزام به حضور حداکثری در مدرسه شبانه روزی یا آموختن شیوه دورزدن کنترل های بیرونی، این دست نیازهای طلبه به شکل طبیعی تری می توانند تامین شوند مانند متعه یا... که گرچه شرعا حلالند اما به لحاظ اجتماعی دست کم مثبت تلقی نمی شوند.
پیش از گسترش شبکه های اجتماعی، ارتباط با جنس مخالف بیشتر در فضاهای فیزیکی امکان تحقق داشت. اما برای طلبه حوزه علمیه بخاطر حجم زیاد فعالیت تحصیلی، پوشش و هیئت ظاهری خاص و حضور روزانه طولانی در مدرسه چنین امکانی بسیار کمتر بوده و هست. ولی موج گسترش شبکه های اجتماعیِ مبتنی بر گوشی های هوشمند که حوزه علمیه را نیز درنوردید، این وضعیت را تغییر داد. برخی طلاب از طریق این شبکه های اجتماعی امکان بیشتری برای مراوده و ارتباط با جنس مخالف یافتند و توانستند دست کم به صورت مجازی بخشی از "نیاز ارتباطی" خود با جنس مخالف را تامین کنند و روشن است که نیاز ارتباطی الزاما با نیاز عاطفی و جنسی یکی نیست. اما برای برخی نیز فرصتی برای تجربه لذت عاطفی و جنسی فراهم آمد تا جایی که حتی در اثر افراط برخی، اشکال مرضی و آسیب زایی نیز پدیدار شدند.
ادامه👇👇👇
ادامه👆👆👆
به نظر من سه تأثیر مهم شبکه های اجتماعی بر حوزویان را می توان این سه دانست:
1️⃣ نیازهای عاطفی و جنسی آن دسته از طلابی که دستورالعمل هایی نظیر "عبادت و تحصیل و ورزش و روزه داری و پرهیزهای غذایی" به حالشان کارگر نیفتاده، به شکل طبیعی تری تأمین می شوند و اشکال مرضی و غیر طبیعی تا حد زیادی کاهش می یابند.
2️⃣ روابط مردان روحانی متأهل با خانم هایی جز همسران شان(ولو در صورت های شرعی) تا حدی افزایش یافته است.
3️⃣ تمایل برخی طلاب به ازدواج در سال های نخست جوانی کمتر شده و بر مطالعه و تحصیل تا سنین بالاتر از معمول متمرکز شده اند.
تناقض این ماجرا این است که در حوزه علمیه به هدف تمرکز بر تحصیل، از ازدواج زودهنگام نهی می شود و به هدف حفظ عفت جنسی، به آن تشویق. از سوی دیگر متعه نیز که در چارچوب های فکر دینی حوزویان حلال است، بخاطر نگرش منفی جامعه و ترس بی آبرویی فردی_صنفی و زیاد بودن هزینه مالی این کار، چندان میسر نیست. شیوه عمدتاً پذیرفته شدۀ اجتماعی، یعنی نهاد boy/girl friend نیز در چارچوب تعالیم حوزوی مشروع قلمداد نمی شود. این واقعیت نیز در خور توجه است که برخی از طلاب که تحت فشار نیازهای طبیعی در آغازین سال های جوانی ازدواج کردند و دغدغه معیشت آن ها را از پیشرفت علمی بازداشت، در حال حاضر از ازدواج خود نارضایتی و احساس شکست دارند. نتیجه این وضعیت پیچیده در تخلف رو به افزایش برخی حوزویان از نرم های دینی کنش جنسی در حال بروز است.
"حوزه های علمیه زنان"
تقریباً همه آنچه تاکنون گفته شد درباره طلاب خانم نیز وجود دارد اما نکته مهم و شگرف در این خصوص این است که تنوع خواهی جنسی ای که در طبیعت انسان است و شریعت تأمینش را برای مرد متأهل از طریق متعه هموار کرده و برای زن متأهل نه، در حال ایجاد رگه های خفیفی از فمینیسم اسلامی درون حوزه علمیه زنان است که تلاش دارد در گفتمانی درون دینی، کامگیری یک زن متأهل از چند مرد را مشروعیت فقهی ببخشد. به نظر میرسد افراط مردان مذهب در متعه النساء و تشویق و تأکید بر این امر، سرانجام دارد پیامد هایش را در این گونه واکنش های برخی زنان تحصیل کرده در علوم دینی، نشان میدهد.
سخن نهایی این که ریشه یابی این وضعیت به نظر من در نوع نگاه سازمان دین به انسان است. سازمان دین بر اساس ایده آل های خود، به تعبیر فوکو به دنبال خلق سوژه انسانی است. حال آن که "انسان" را نه باید ساخت که باید به رسمیت شناخت. همه آن هنجارهایی که به سودای رسیدن به سراب انسان کامل بر انسان های گوشت و پوست و خون دارِ زمینی تحمیل می شوند، در هنگام تعارض با طبیعت و فطرت او هر اندازه هم تاب آورند، در نهایت در هم خواهند شکست و عاملیت انسانی بر این ساختارها پیروز خواهد آمد.
◀️ نقدهای خوانندگان ارجمند را پیشاپیش سپاس میگزارم. باشد که از خلال گفتگو و نقد به تقریر بهتری از واقعیت برسیم.
#جامعه_شناسی_روحانیت
#جامعه_شناسی_دین
https://eitaa.com/philtheo
پژوهشکده فلسفه و کلام
📝 شعله ای در خِرمن؛ تأملی در زیست جنسی برخی حوزویان ✍️ جواد شریفی مقدمات سه گانه بحث: 1️⃣ این
✔️یادداشت یک بانوی طلبه از زیست جنسی برخی زنان حوزوی (در نقد یادداشت جواد شریفی، پیرامون زیست جنسی حوزویان)🔻
نوشته: ا.خ
🔹این یادداشت با استناد بر دادههای مشاهدهای، به توصیفی از زیست جنسی بانوان طلبه می پردازد.
🔹بانوان طلبه در حوزههای علمیه خواهران، در سطوح مختلف حوزوی تحصیل میکنند. اولین تجربه زیسته جنسی آنها با ازدواج دائم گره خورده است؛ ازدواجگزینی این بانوان، اولین تجربه زیست جنسی در کنار شریک زندگی است.
🔹زیست جنسی این زنان بعد از ازدواج، با فرزند آوری همراه است. این بانوان عموماً به علت تأکید بر رعایت عفت جنسی، با فقدان اطلاع کافی از نحوه زیست جنسی، وارد زندگی زناشویی میشوند.
🔹نبود اطلاع کافی از روابط جنسی و در برخی موارد غالب شدن خویشتنداری جنسی و حیا، بر زندگی زناشویی این زنان، سایه افکنده و در بسیاری از موارد سردی روابط زناشویی را رقم زده است و شاید نقطه اختلاف زیست طلبگی در بین این دسته از بانوان از همینجا آغاز میشود.
🔹 در این دسته از افراد، عدم تفکیک خویشتنداری جنسی در حوزه خصوصی با خویشتنداری جنسی در حوزه عمومی، و عدم مهارت رابطه معاشقه آمیز با همسران، موجب عدم رضایت طرفین از رابطه جنسی است. شاید بتوان گفت که عدم مهارت در رابطه، زمینه دوری گزینی بستری، عاطفی و عاشقی از همسران و یا رضایت یکطرفه در رابطه زناشویی (رضایت مرد) را سبب گشته و همین امر عاملی برای روی آوری همسران به ارتباطاتی خارج از رابطه زناشویی تحت عناوین شرعی متعه را به دنبال داشته است.
🔹 برخی از این بانوان هم تجربه زیسته در زندگی طلبگی و هم به عنوان همسر یک طلبه، برای بهبود شرایط زندگی، مشوق اصلی همسران خود در متعهگزینی و تعدد زوجات هستند. به عبارتی زنانی که با پیشنهاد به همسران خود، راه را برای شراکت جنسی همسران خود باز کردهاند.
🔹شریک جنسی برای همسران، گاه با خواستگاری خود زنان طلبه برای همسران خود و گاه با پذیرش امضا و اذن همسر دوم به صورت محضری همراه بوده است. در این میان کم نیستند زنانی که زیر یک سقف با دیگر همسران شوهر خود زندگی میکنند.
🔹 از سویی دیگر، در برخی موارد، میتوان از پدیده طلبهگریزی (به عنوان همسر) در بین بانوان طلبه یاد کرد؛ چرا که تجربه زیسته زنان طلبه در بسیاری موارد سبب شده، برای ازدواج گزینه دیگری غیر از طلبه را اختیار کنند تا از توجیهات شرعی همسران برای متعه گزینی و تعدد زوجات برهند.
🔸متن نقد شده🔸
http://t.me/social_studies_of_fiqh/2423
@talabebanoo
🔱 از خطاهای رایج استناددهی که هنگام نوشتن یک مقاله علمی باید از آنها اجتناب کرد
✔️ توجه نکردن به دستورالعمل نویسندگان یکی از مهمترین خطاهای ارجاع به منابع آن است که نویسندگان یک مقاله به دستورالعمل نویسندگان نشریه مورد نظر در حیطه نحوه ارجاعات به منابع، توجه نمی نمایند.
✔️ استفاده بیشتر یا کمتر از حد معمول از منابع گاهی نویسندگان به هنگام نوشتن مقاله خود از تعداد کافی منابع استفاده نمیکنند یا بیش از حد معمول و یا کمتر از آن، به منابع در ارتباط با موضوع تحقیق خود استناد میکنند.
✔️ استفاده از منابع قدیمی اشکال دیگری که نویسندگان مقاله های علمی ممکن است دچار آن شوند ، استفاده از منابع قدیمی است. هر چند به هنگام پرداختن به سابقه موضوع مورد تحقیق میتوان به منابع قدیمی تر استناد کرد، اما در سایر قسمتهای مقاله استفاده از منابع معتبر و روزآمد توصیه شده است.
✔️استفاده بیش از اندازه از منابع خاکستری یکی دیگر از اشتباهات به هنگام استناد به منبعی، استفاده بیش از اندازه منابعی میباشد که اصطلاحاً به منابع خاکستری (Gray references) نامی هستند. این منابع منابعی هستند که پروسه و فرآیند دیگر منابع معتبر را طی نکرده اند بعنوان مثال میتوان اشاره ای داشت بر صفحات اینترنتی، پایاننامهها، چکیدهی مقالههای ارائه شده در همایشهای علمی و مقالاتی میباشند که در روزنامهها یا نشریات با اعتبار کم به چاپ رسیدهاند.
✔️نقل قول ناقص یا اشتباه از منبع مورد نظر اشکال دیگری کههنگام استناد به منابع رخ میدهد و تشخیص آن از سایر مشکلات نامبرده سخت تر میباشد، آن است که گاهی ، نویسندهموضوعی را به طور ناقص با حتی اشتباه از منبعی نقل مینماید. علت این امر آن است که معمولاً نویسنده، منبع مورد نظر را به دقت مطالعه نکرده و از همین رو برداشت ناقص و یا اشتباهی را از منبع مورد نظر خودشان گزارش مینمایند.
✔️ و بالاخره، یکی دیگر از خطاهای شایع به هنگام استناد به منابع، عدم همخوانی بین شماره منبع در متن و شماره منبع در فهرست منابع میباشد خطای شایع دیگر نیز استناد به شماره منبعی در متن است که این منبع در فهرست منابع ذکر نشده است. اینگونه اشتباهات به این علت است که به هنگام تهیه یک مقاله، معمولاً متن مقاله چندین بار دستخوش تغییر و بازنویسی میگردد که در این تغییرات ممکن است شماره منابع در متن تغییر کرده و یا به طور اتفاقی مشخصات کامل منبعی از فهرست منابع حذف گردد.
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
📜تأملاتی درباره قُدسی شدن جایگاه مرجعیت در شیعه (قسمت اول)
🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹مرجعیت تقلید در شیعه مقامی علمی است ولی در نگاه بعضی از شیعیان مرجعیت مقامی قُدسی و معنوی تلقی میشود. در نگاهِ قُدسی به مرجع تقلید، او برترین فرد از جهت کمالات معنوی بعد از ائمه(ع) است، و سایر مردم جایگاه معنوی فروتری نسبت به او دارند. دراینباره نکاتی به ذهن بنده میرسند که شاید مرتب و منظم نباشند، ولی بیارتباط با هم نیستند:
🔹1. نگاهِ قدسی به مرجعیت موجب میشود سخن او در هر علم و فنی، با برداشت تعبدیِ مقلّدان همراه شود و نظراتِ مخالف او، باطل و خلاف شریعت تلقی شوند. به دیگر سخن، فقیه با کسب تخصص در علم فقه و کسب عنوان مرجعیت، در همهی علوم و فنون ممتاز میشود؛ تمامی رشتهها و تخصصهای دیگر دینی همچون اخلاق، اعتقادات، تاریخ، تفسیر و... به چنگ او میافتد و نظرش بر متخصصین همهی این علوم برتری مییابد. بر این اساس تخصص در فقه همراه با کسب عنوان مرجع تقلید و بدون این عنوان، یک دنیا با هم توفیر دارند.
🔹2. فتوا و استدلالهای مرجع تقلید امری نافهمیدی و غیرقابل وصول برای دیگران نیست. یعنی عالمان غیرمتخصص و حتی در مواردی مردم عادی نیز میتوانند به صحت یا نادرستی استدلالهای مرجع تقلید درباره یک فتوا دست یابند. پس تفاوت مرجعِ تقلیدِ متخصص در فقه با عالمانِ غیرمتخصص چیست؟! مرجع مجتهد توانایی ارائه مبتکرانه استدلالهای فقهی، جمعبندی میان آنها و ارائه حکم شرعی را دارد، ولی عالم غیرمتخصص اگرچه توانایی فهم این استدلالها و قضاوت درباره آنها را دارد، ولی خود نمیتواند به صورت ابتکاری این استدلالها را ارائه کند.
🔹به هر حال مرجعیت عنوانی نیست که افراد با دستیابی به آن، هرحکمی را بدون استدلال قانعکننده بیان کنند، گویی که سخن آنها از کنگره عرش الهی فرود آمده است. از این جهت است که بعضی فقهای گذشته در برابر سؤالات مردم عادی نیز حکم شرعی را با تمام جزئیات استدلالی بیان میکردند.
🔹3. فتوای فقیه از آنجا که از جایگاهی علمی صادر میشود، میتواند توسط هر کسی مورد رد و مناقشه واقع شود. بر این اساس اگر سخن منتقدان غیرعلمی و بیپایه باشد، به کلام علمی و مستحکم مرجع تقلید لطمهای وارد نمیکند و خطری برای جایگاه مرجع تقلید و جامعه شیعه ندارد؛ و اگر جنبههای حقی در کلام آنها باشد، فرصتی است تا مراجع تبیین بهتری برای جامعه شیعه داشته باشند. ولی در نگاه قدسی به مرجع تقلید هرگونه اشکال و انتقاد به مرجع تقلید نوعی توهین و بیاحترامی به حساب میآید، زیرا اعتقاد معنوی مردم را تضعیف میکند و تقابلی با مقدسات آنهاست.
قسمت دوم یادداشت را این جا بخوانید:
https://eitaa.com/philtheo/1149
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
تأملاتی درباره قُدسی شدن مرجعیت در شیعه (قسمت دوم)
🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹4. یکی از عواملی که موجب تشدید نگاهِ قُدسی به مرجعیت شده است خلط معنایِ عرفانی، کلامی و فقهی ولایت است. معنایِ فقهی ولایت چیزی شبیه قضاوت و حکم قاضی است با این تفاوت که محدودهی حکم ولی فقیه تمام امور اجتماعی را در بر میگیرد. چنانچه بیشتر ادله ولایت فقیه نیز همراه با زمینه قضاوت و شأنِ قاضی مطرح شدهاند. همچون مقبوله عمر بن حنظله که اصل سؤال وی از امام صادق(ع) درباره این است که شیعیان در امر قضاوت باید به چه کسی مراجعه کنند؟ امام در قسمتی از پاسخ میفرمایند: «یَنْظُرانِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوى حَدیثَنا وَ نَظَرَ فِی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَف أَحکامَنا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فإنّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِماً...؛ باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است بایستی او را به عنوان قاضی و داور بپذیرند، زیرا که من او را حاکم بر شما قرار دادهام» علما از این فراز پاسخِ امام برای اثبات ولایت فقیه بهره بردهاند که بحث آن مفصل است.
🔹اما معنایِ فقهی ولایت گاهی با معنایِ عرفانی آن خلط میشود و مقامی قُدسی برای فقیه جلوهگر میکند که حتی او را دارای مقام ولایت تکوینی در عالم وجود نیز میکند. البته ممکن است ولایت فقهـی و عرفانی همزمان در یک فرد جمع میشود. ولی لازمه ولایت فقهی، ولایت عرفانی نیست. بر این اساس، اگر فقیه در موردی حکم بکند، دیگران میتوانند در نظر این حکم را خطا و اشتباه بدانند و حتی نظر خود را بیان کنند، هرچند در عمل نباید با این حکم مخالفت شود. ولی در نگاه عرفانی مخالفت فکری و نظری با فقیه یک انحراف و گناه بزرگ به شمار میآید.
🔹5. اگر مقام مرجع تقلید را مقامی علمی بدانیم، باید معنا و مفهوم القاب حوزوی همراستا با مقامهای علمی باشند. ولی این القاب بیش از آنکه رفعتِ علمی مراجع را جلوهگر کنند، به آنها شأن قُدسی میدهد.
همچون القاب «آیت الله» و «آیت الله العظمی» که بیش از آنکه با علو علمی آنها همراستا باشند، قُدسیت آنها را به مخاطب گوشزد می کند. بگذریم از واژههای تقدسمآب دیگری که بعضی بیوتِ مراجع به کار میبرند.
به کار بردن این القاب نیز هیچگونه ضابطهی دقیق و رسمی در حوزههای علیمه ندارد و موقعیت اجتماعی، شهرت، ظاهر شخصی و اهتمام شاگردان و هواداران بیشترین تأثیر را برای کاربردن این القاب برای علما دارد. البته شاید امروز نتوان دیگر این القاب را تغییر داد ولی میتوان معنای متبادر از آنها را دگرگون ساخت.
🔹6. ساختار روحانیت شیعه از بعضی جهات شبیه کلیسای کاتولیک شده است. بعضی از اندیشمندان همچون شهید مطهری بر این اعتقادند که از میان عنوانهایی که مردم برای عالمان دینی استعمال میکنند، لفظ روحانی بعد از دوران مشروطیت با الهام گرفتن از مسیحیت، در میان جامعۀ ایران متداول شد؛ زیرا جامعۀ مسیحیت معتقد بودند روح از تن و آخرت از دنیا و معنی از ظاهر جداست و عالِم دینی باید بهاصطلاح تارک دنیا باشد؛ ازایننظر، به علمای خود روحانی میگفتند.( شهیدمطهری، خاتمیت، ص۹۳. )دکتر شریعتی نیز میگوید: «من روحانیون را با علمای اسلامی یکی نمیگیرم، بلکه متضاد میبینم، در اسلام دستگاهی، طبقهای یا تیپی به نام روحانیت نداریم، این اصطلاح خیلی تازه است و مصداق آن هم نوظهور، در اسلام، عالم داریم در برابر غیرعالم، نه روحانی در برابر جسمانی.»( علی شریعتی، مجموعه آثار، شماره 20، ص 119.)
قسمت اول این یاداشت را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/philtheo/1148
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
✳️چکیده مقالات همایش تصوف (متن+ صوت) در پایگاه اینترنتی پژوهشکده فلسفه و کلام
http://yon.ir/eDxi1
#همایش_تصوف|#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
✳️از فلسفه تحریم تا تحریم فلسفه
♈️مسعود صادقی
فلسفه نمیتواند دستکم در برابر رنجها و شرور دستساز بشر بیتفاوت باشد. البته راه بیتفاوت نماندن، مصاحبه کردن و نامه نگاشتن نیست. مواضع فلسفه در تحلیل هرچیز از جمله تحریم باید با زبان فلسفه بیان شود؛ یعنی با اسلوبی فلسفی و نه صرفاً از زبان فیلسوفان اما با بیانی سیاسی و غیرفلسفی.
مسعود صادقی (پژوهشگر فلسفه و استادیار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه)
مسعود صادقی (پژوهشگر فلسفه و استادیار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه)
فیلسوفان اخلاق غربی دههها است که مثالهای مباحث خود را عمدتاً از میان جنایات نازیها علیه یهودیان انتخاب میکنند. کتابهای آنها پر است از اشارات گوناگون به جنایات یهودستیزانه هیتلر. ما چه میکنیم؟ سالها است تحریم شدیم اما دریغ از اشارتی به آن! چرا؟ آیا میخواهیم سیاست زده نباشیم؟ آیا تحریم یک مسئله سیاسی میان دو رقیب یا دشمن است؟ کاش اینگونه میبود. تحریم آمده تا مردم را خسته و شکسته کند و نهایتاً آنها را از بهبود اوضاع ناامید گرداند. نتیجه آن چه خواهد بود؟ اصلاح؟ خیر. نتیجه انقلاب و شورش مردمی خواهد بود که از فرط گرسنگی عصیان خواهند کرد.
اکنون مسئولیت فلسفه چیست جز تحلیل پدیدههایی چون تحریم؟ این مسئله تأثیراتی ملموس و انضمامی دارد ولی دلایلی کاملاً انتزاعی. چه از این بهتر برای یک فیلسوف. فلسفه تحریم را یک ایرانی بهتر میفهمد و بهتر میتواند تحلیل کند.
دیگران ما را تحریم کردهاند و ما اندیشیدن به تحریم را! نتیجه چنین روندی فاصله گرفتن هرچه بیشتر فلسفه و اصحاب آن از واقعیت است. اگر فلسفه، تفلسف در باب رنجهای حقیقی را تحریم کند مردم نیز فلسفه را عملاً تحریم خواهند کرد و سرنوشت جامعه دستخوش تغییر خواهد شد.
اگر خواجه نصیرالدین طوسی و دیگران چیزی در تحلیل حمله مغول مینوشتند اکنون سرنوشت ما این نبود. شاید زمانه آنها چنین اقتضا نمیکرده اما دوران ما قطعاً هم اجازه میدهد و هم اقتضا میکند. دست روی دست نگذاریم. فیلسوفانه بنویسیم و بگوییم در باب تحریم. زبان فلسفه جهانیتر است از زبان سیاست.
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo