اما به اینا کار ندارم
گارسه اومده بود یه حالت نمایشگاه طور اونجا غرفه کتابفروشی زده بوددد😭
منم پول نبرده بودم و نزدیک بود سکته کنم... تقریبا از هر سبکی هر کتابی رو داشت😭
و در اخر رفتم از مشاور مدرسمون کارت پولشو گرفتم و کتاب نازنین رو خریدمممم😭🤣
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
حاجییییییی اژدها سواران کتابخوان 🐘 شد چرااااا💀😭
چنل جایگزین سیلوانا اینه فعلا🥀 https://eitaa.com/anbaryyy_e
شما: https://eitaa.com/picses/1697
Hermione Jean Granger
#کرم_کتاب
~~
من: وای آره😭😭😭
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
یه حس بدی هست اینجا
نه من هستم، نه سولی، نه شما
و حس میکنم هر روز هم اینجا داره بیشتر میمیره
دیگه نه حرف میزنیم، نه فعالیت میکنیم، نه با هم زندگی میکنیم...
منم هر چی میگذره کمتر میام ایتا، و هیچ جای دیگهای هم ندارم برم. دلم برای ایستگاه تنگ شده، اون ایستگاهی که بود و الان دیگه نیست و دلم برای تک تک ادمای اینجا تنگ شده که بعضیاشون خیلی وقته نبودن و دلم برای هر لحظهی صحبتا و خندیدنهامون تنگ شده و اینکه حس میکنم دیگه هیچ چیز مثل قبل نمیشه من رو بیشتر غمیگن میکنه از اینکه اینجا تنهایی پیام بدم متنفرم، از اینکه فقط شعر بفرستم متنفرم، از اینکه دیگه انگار هیچ چیز و هیچ کس اینجا وجود نداره متنفرم
شاید یه مدت خیلی کمتر باشم، از اینکه همراهمون بودین ممنونم ولی الان اصلا انرژی اینجا موندن رو ندارم؛ اونم تنهایی. حس میکنم وسط یه دشت آفتابگردون خالی وایسادم که خورشیدی داره روش غروب میکنه که هیچ طلوعی نخواهد داشت
شبتون بخیر بچهها دوستون دارم
هدایت شده از شماره "۱"
https://eitaa.com/station34/1083
میدونی آدرین گاهی اوقات به خودم میگم:
《آیا دوباره به آن زمان باز خواهیم گشت؟》به زمان اون انیمیشنها و فیلمها شاهکار، اون بچگی اون آرزوها اون خوشیها و اون آدما.
و جوابش هم نه هست. نه ما باز نخواهیم گشت، دیگه ایستگاه ایستگاه نخواهد شد، دیگه ناشناس من مثل تابستون نخواهد شد، دیگه هیچ چیز به قبل نخواهد برگشت.
چون ما تغییر میکنیم و تنها کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که لذت ببریم و فراموش نکنیم.
و من خوشحالم که لذت بردم و فراموش هم نخواهم کرد. هیچکدوم از چالشها، آدمها، فعالیتها، نوشتهها و...
ما قرار نیست برگردیم و این خیلی غمانگیزه اما باید باهاش کنار بیایم.
شاید روزی دوباره با آدمای مشابه آشنا بشیم و تو یه جای مشابه احساس فوقالعاده کنیم یا شاید بشه که دوباره ایستگاه شلوغ بشه.
ولی فکر نمیکنم، چون ما بر نخواهیم گشت.
میدونم چرت گفتم، ففط میخواستم بگم که منم دوستون دارم و فراموشتون نمیکنم.
آخه ما یکی از بهترین دورانهای عمرمون رو با هم گذروندیم.
پ.ن: هر وقت گفتم امتحان راحت بد تر امتحان پارهم کرده ، پس ایندفعه برعکس میگم😔🤣