• خونه پیشولیا •
تو چشمات طلوع یک روز تازه رو دیدم;
جایی که همه چیز توش متفاوته
هدایت شده از توییت فارسی
من واقعا نیاز دارم هر از گاهی صبح که ساعت ۶ بیدار میشم و هوا هنوز تاریکه و سرما رو میشه از پشت پنجره حس کرد برگردم رو تخت لحافو بکشم روم و بگم ولش کن بی خیال زندگی و دوباره بخوابم
•شهروند ساده•
@farsitweets