۷۸۶-۹۸۵
"انگار همین دیروز بود"
با خودم تیر های دقیقی که با کنایه هایت به سمت دشمن نشانه میرفتی را مرور میکردم. و آن جمله فارسی، که به شیرینی با لهجه عربی درآمیخته بودی و به صهیون میگفتی:((یواش، یواش!)).
اما حالا نصرالله...
سلام خدا بر تو، ای کسی که سالهای عمرت را وقف مبارزه با ظلم کردی.
سلام خدا بر تو، ای کسی که هر بار لب میگشودی، ستون های عمارت ظلم، میلرزید و دیوار هایش، که با ملات خون بالا رفته بود فرو میریخت.
سلام خدا بر تو ای کسی که "نائب بر حق"، تو را مجاهد کبیر، پرچمدار مقاومت و عالم با فضیلت میخواند و سلام خدا بر تو، سیّد حسن!
ما بنا بر فرهنگ مقاومت، ایستاده عزاداری میکنیم و از بلندای رشادتمان، شادی حقیرانه دشمنت را میبینیم.
همان دشمنی که به مثابه سگ هار، بر تمامی ارزش های بشری حمله ور شده و بی رحمانه، نسلکشی میکند.
چقدر احمق اند آنان که هنوز گمان میکنند شهدا میمیرند. شهادت، مصداق بارز سبب خیر است که عدو شود، اگر خدا خواهد.
و شهادت معشوقی است که شهدا، به دنبال آنند و اجری است به سبب مجاهداتشان. آری، شهدا زنده اند. چه بسا خون شهیدی که قدرتی دو چندان دارد.
سیّد حسن! ما چشم به قلّه ای دوختیم که رهبرمان، با نوک انگشت سبابه اش، به آن اشاره میکند. و تو فرمانده ای بودی که تمام عمرت ، راه این قله را هموار میکردی.
حال این خواهش جوانی است، برخواسته از دهه ی هشتاد، ای پرچمدار مقاومت، نصر الله، برای پیمودن این چند قدم که مانده، ناصر ما باش.
✍🏻ف.کاف؛ یک دهههشتادی
#دلنوشته
@pishraftbafgh