─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
به هر دری زدیم حتی نتوانستیم یک پوستر گیر بیاوریم
محل زندگی ما روستای دوغائی از مناطق محروم حوالی قوچان است؛
هیچ مغازه ای اینجا پرینتر رنگی هم ندارد.
چند نفری از اهالی به مشهد رفتند ولی من و دخترهای همسایه جا ماندیم...
با هم قرار گذاشتیم همینجا مراسم یادبودی برایشان برگزار کنیم؛
اما بدون عکس شهید که نمیشد مجلس گرفت😭
ناامید شده بودیم که فاطمه گفت:
-«چه ایرادی داره. مگه حتما باید پوستر داشته باشیم. با یک سینی چای و چند تا قند هم پذیرایی کنیم خوبه دیگه... اصلا خود آقای رئیسی هم ساده و خاکی بود... من مطمئنم ایشونم اینجوری بیشتر دوست داره»
همسایه ها را خبر کردیم. همگی در مسجد جمع شدیم. بزرگترها قرآن خواندند و ما چای را که آماده شده بود در سینی گذاشتیم و دور گرداندیم؛
آخرین استکانهای چای هم نصیب خودمان شد...
تنها داراییمان که یک سربند یامهدی بود را نیز به امید ظهور حضرت مهدی(عج ) میان جمع گذاشتیم؛
ریحانه صدایمان زد:
بچه ها جای عکس دستهجمعی خالیست! همگی دوربین را نگاهکنید !
از مجلسمان یک عکس بگیریم
شاید آقایرئیسیهمببینند و خوشحالشوند...
| ما این قاب را تقدیم نگاه شما میکنیم |
آقای شهیدِ جمهور ♡
✍ زهرا رمضانیان
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۴ خرداد ۱۴۰۳
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
سال انتخابات بود؛ حوالی فروردین ۱۴۰۰
بهخاطر دارم ستادهای آقای رئیسی که شکل گرفتند، مسئولین ستادها از فعالین فرهنگی جهت انجام امور مختلف دعوت میکردند؛
به بنده هم پیشنهاد دادند تا امور بانوان ستاد دست بگیرم؛ اما چون اهل کار جناحی نبودم نپذیرفتم...
بعداز مناظرهی اول و دیدن سعه صدر خاص آقای رئیسی پیام دادم و گفتم از فردا به ستاد می آیم.
وقتی در ستاد مشغول به فعالیت شدم بعضا تا پاسی از شب درگیر بودم؛
برخی از دوستان طعنه میزدند که قرارهست چه پستی تو دولت بگیری؟ یا چقد بهت پول میدن که اینقدر فعالیت میکنی؟؟
و انقدر بر علیه ایشان تبلیغات میکردند که ما بعنوان هواداران ایشان چه کنایه ها که نشنیدیم... ولی بی توجه به این طعنه ها به کار ادامه دادیم.
آقای رئیسی انتخاب شدند و من دیگر با مدیران ستاد ارتباطی نداشتم و مشغول حرفه و شغل خودم شدم و دیگر داشت جزئیات آن روزها به دست فراموشی سپرده میشد؛
همین که ایشان را در قامت یک رئیس جمهور مردمی میدیدم قلبا بابت وقتی که گذاشتم رضایت خاطرداشتم؛
تا این روزهای نفسگیر و سخت...
تا دیروز که پای کشان در مراسم تشییع قدم برداشتیم و گریستیم...
تا دیروزی که هنگام بدرقهی ایشان زیر لب زمزمه کردم:
مادرسادات من برای عزت و آبروی این سیدِ شهید تلاش کردم؛
از شما طلب میکنم ما را نیز شفاعت کنید...
✍ بانوی مشهدی
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۴ خرداد ۱۴۰۳
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
پیشتر شنیده بودم که میگفتند پاسدارها شاغل نیستند ! عاشقند!
اما ندیده بودم...
میگویند وقتی به محل حادثه رسیده اند
چند پیکر در دره افتاده و بقیه هم جدا از هم متلاشی بودهاند😭
جز دو پیکر که آنها را بدون فاصله و دقیقا بهم چسبیده پیداکرده اند... بدن اول را از انگشترش شناخته اند و بدن دوم هم که واضح است😭 محافظِ شهیدِ جمهور...
مگر نه این است که نداریم از جان شیرینتر؟!
حتما تا آن لحظههای آخر هم امیدت نا امید نبوده است که جانفدای رئیس جمهور مردمت شوی؛ تو فدا شوی ولی او بماند....
دیدن چهره ی معصوم دخترانت تنم را لرزاند
چقدر پدرتان خندان و مهربان بوده دردانه های وطنم؛
به او مباهات کنید که ملتی به او مفتخرند...
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۴ خرداد ۱۴۰۳
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
آن روزها که بودی ...
آن روزها که از زبان تو خاطرات و رشادت های سردار دلهامان را میشنیدیم، حتی به ذهنمان هم خطور نمیکرد که تو چه دُر گرانبهایی در هیاهوی سیاستی...
میدانی آقای امیرعبداللهیان! ما عادت کرده بودیم شهدا را در میدان جنگ سخت ببینیم ...
کسی چه میدانست پشت میزهای دیپلماسی با کتوشلوارهایی اتو کشیده و یقههای دیپلماتی هم،
هستند کسانی که دلشان میتپد برای عروج....
راستش را بخواهی وقتی در پاسخ نتانیاهو گفتی:
' او غلط زیادی کرده است' ، چنان آب خنکی بر داغ دلهامان ریختی که همان لحظه دلم میخواست سرم را بالا بگیرم و داد بزنم | من یک ایرانی ام... |
تمام سختیهای همراه کردن دیپلماسی و میدان را تو به جان می خریدی؛ و در آخر لذت افتخارش نصیب ما میشد...
آنموقعها ما متوجه دل بی قرار شهادت تو نبودیم
حق بده به ما، آن موقعها عکس تو را در کنار کودکان پروانهای ندیده بودیم، و همینطور دل نازک و قلب مهربانت را...
اکنون که در سوگ شما پرچمهای نیمه برافراشته سازمان ملل و همدردی یکچهارم مردم دنیا و اعلام عزای عمومیشان را دیدیم،
حالا که قامت مقاماتِ نیمی از کشورهای دنیا در مقابل پیکرت خم شد، شناختیمت ...
آقای وزیر کاربلد
حالا فهمیدیم
گمنامی خوشنامی می آورد!
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۵ خرداد ۱۴۰۳
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
مادر داریم تا مادر .... !
فرق میکند که پسرت رئیس جمهور مملکت باشد و در کوچهپسکوچه های ایثارگران مشهد زندگی کنی
خانه ات به سادگی مِیمهای قدکشیدهی درب حیاطت باشد و همسایه های محله ات تو را به بیبی جان بشناسند، و نه به آنی که هستی!
و مهر پارهی تنت، چنان در قلب مردم ریشه بدواند که میلیونها نفر را پای پیاده به خیابانها بکشد که همسوگ با غمت عزاداریکنند؛
فرق میکند وقتی که می بینیم در همین مملکت
مادری فراری را
که چپاول از وطن و غارتگری صرفا یکی از آداب و رسوم خانوادگی اش بوده!
همسرش شاهِ بی بند و بار، و خودش به نقل قول اطرافیانش غرق در فساد دربار... و پسرش کماکان دست در جیبِ مادر، جیرهخوار!
و ذلتش تا آنجاییست که بر مُردنِ سگِ دوستانش بگرید و خاک عزا بر سر بریزد!
بله ! فرق میکند...
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۵ خرداد ۱۴۰۳
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
پسرک این چند روز از گریههای بیامان من و بغضهای پدرش، مبهوت و ساکت شده بود.
از کنارم جُم نمی خورد و اغلب با دستای کوچیکش نوازشم میکرد...
+ مامان توروخدا میشه گریه نکنی؟
-- پسر گلم تو نمیدونی چه اتفاقی افتاده!وقتی بزرگتربشی به من حق میدی که گریه کنم
+ مامان آقای رئیسی دیگه برنمیگرده؟
-- نه مامان نه دیگه
+ مامان منو میبری پیشش؟ آخه کارش دارم
-- شاید؛ نمیدونم... آخه خیلی شلوغه ممکنه اذیت بشی
...روز تشییع، وسط شلوغی جمعیت یهو به خودم اومدم و دیدم که آوردمش؛ وقتی دیدم یه عکس از آقای رئیسی رو محکم بغلش گرفته، از دلم گذشت که پس این فسقلی هم دعوت شده!
از مراسم که برگشتیم از شدت خستگی و حس دلتنگی، روی کاناپه افتادم
اما اینبار از پسرم کنارم، خبری نبود!
بعد از مدتی صدای آروم بچگانهش تو گوشم گفت:
+ مامان اینو ببین
و یه نقاشی رو داد دستم
نقاشی رو که دیدم شوکه شدم...
دوباره اشک تو چشمام حلقه زد
نقاشی، ناگفته های درک پسرم از این چند روز بود
وچه خوب به تمام اصل ماجرا رسیده بود!
انقدر از نقاشیش مطمئن بود که امضاشو انداخته بود پاش؛
نگاش کردم
تو چشماش برق غرور رو میدیدم!
از اینکه بهش گفته بودم که این مرد دیگه بر نمیگرده، دلم لرزید!
خودمو جمع و جور کردم، هم قدش نشستم
بغلش کردم و این بار با خندههای پر از امید تو گوشش گفتم:
--حسین جان، منم مثل تو مطمئنم آقای رئیسی برمیگرده
شماها اونو برمیگردونید!
پسرکم این روزها چقدر بزرگ شده بود...
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۶ خرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
| اگر شهید زندگی کنی، شهید میشوی |
او همان روز که در مناظرههای انتخابات توهین شنید و سکوت کرد، شهید شد...
وقتی دولت را با خزانه خالی تحویل گرفت
و اسرار خیانتها را برملا نکرد و نگذاشت آب در دل ملت تکان بخورد، شهید گشت؛
وقتی در سازمان ملل قرآن خدا را دست گرفت و بدون واهمه با صلابت از جهانی شدن اسلام گفت، فهمیدیم زمینی نیست...
وقتی پشت میز ریاستجمهوری آرام و قرار نداشت و هر روز سر از کارخانه و کاشانهی شهر و روستایی سردرمیآورد، فهمیدیم آمده است تا امیرکبیر دیگری باشد برای ایران...
حالا دست او بازتر شده...
حالا نه از هیئت دولت و نه از سفرهای استانی
حالا از طاق آسمان و از کنار امام رضا
هوای کشورمان را خواهد داشت...
• تاریخ بنویسد؛ او رئیسجمهوری بود که امانتش را با "جانش" برگرداند •
| الّلهُمَ إنّا لا نَعلَمُ مِنهُ إلاَ خَیراً |
✍ به روایت داوری
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۶ خرداد ۱۴۰۳
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
روی صحبتم با شماست...
شمایی که تریبون روایتهای بانوان این سرزمین هستید!
بدانید که جمعیت چندمیلیونی که در تشییع شهید جمهور عزیزمان دیدید واقعی نیست!
ما را نیز به این سیل جمعیت اضافه کنید!
امثال ما مادرانی که چشم از صفحه تلویزیون برنداشتیم و با هر قطره اشکمان آرزو میکردیم که کاش قطرهای از این دریا بودیم؛
ما که بعضیهامان ناگزیر از مراقبتِ نوزاد ضعیف و کودک نونهالمان بودیم و بخاطر حفظ جانشان در ازدحامِ این بدرقهی بیبدیل، اذن ورود در این شکوه حضور را نیافتیم...
ولی موجِ جمعیتی که میدیدیم تا ساحل چشمانمان میرسید...
و این دل موّاجمان بود که با هر روایتی از قاب تصویر تلویزیون، میشکست...
چشمانم چنان ابری بود در تمنای باریدن؛
که با خواهشِ پسر خردسالم تمامیِ پهنای صورتم را غرق باران کرد😭😭😭
+ مامان! منم یه تریلی دارم... میای باهم شهید درست کنیم؟؟
...و ما نیز دورتادور خانه شهیدجمهورعزیزمان را تشییع کردیم 😭
به قول نسترن بروجردی، آری!
ما را حساب کنید؛
اگر چه گاهی بدون حضور...
اما هستیم،
حضور داریم به وسعت نیتهایمان...
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۶ خرداد ۱۴۰۳
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
وقتی رئیس جمهور دختران خود را روایت میکند...
وارد دانشگاه که میخواستند بشوند
گفتم اگر ازدواج کنید خیلی بهتر است
مهریهی هردو مهرالسّنه حضرت زهرا (س)؛
جهیزیه معمولی در حد شأن
تلاش کنید همه اجناس ایرانی باشد...
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۶ خرداد ۱۴۰۳
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
راست گفتهاند مادرها با یک دست گهواره را تکان میدهند و با دستی دیگر دنیا را میتکانند...
در میان مادران سرزمینم، بزرگ زنانی هستند که دست در بال فرشتگان، پای گهواره ها نشسته اند...
و اینگونه فرزندانی میپرورانند که نه تنها دنیا را بیدار میکنند، بلکه قلبهای مردمان عالم را تسخیر مینمایند؛
مدیونتان هستیم !
| ای مادران بی ادعای تاریخ بشریت |
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۶ خرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
یاور همیشگی رئیس جمهور محبوبمان
خانم دکتر جمیله علم الهدی
حق دِین خدمات شهید جمهور را ادا نکردهایم اگر از مجاهدتهای بانوانه و عالمانه شما درمقام همسر سخن نرانیم...
به گواهِ تاریخ، مردان بزرگ را زنانی بس شایسته همراهی میکنند؛
اگر رئیس جمهور شهید ما، تراز ریاست جمهوری را بالا برد و نگاهمان را به این جایگاه متعالی ساخت ، شما نیز صفحه ای مبارک از همسر و مادر و زن شایسته انقلاب اسلامی را پیش روی ما گشودید!
همسری صبور و همراه، مادری شایسته و کوشا در تربیت فرزندانی نجیب و متین و تحصیل کرده، بانویی فاضل ،استادی گرانقدر و نویسندهای عالم که عرصههای خانوادگی، اجتماعی، دانشگاهی و پژوهشیِ ما، مفتخر و مزین به حضور نقش آفرین شما شده است...
در یک کلام پشتوانهی سیدابراهیمرئیسی برای حضور همه جانبه و مسئولیت پذیرانه و باکیفیت در خط مقدم مدیریت کشور، خانوادهای اصیل و متمدن، به راهبری شماست؛
سهم شما از زندگی شاخص شهید جمهور اگر بیشتر نباشد کمتر نخواهد بود!
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۶ خرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
چندت کنم حکایت
شرح اینقدر کفایت
باقی نمیتوان گفت
الّا به غمگساران...
چند روزِ سراسر غم و اندوه ، از حادثه آخر اردیبهشت ماه گذشت...
واقعهای سخت که با حرمانی غیر قابل وصف دلهایمان را آتش زد؛
اما از امروز ما راه را بر گریه خواهیم بست که دیگر وقت مویه نیست
راه او رهرو میطلبد و دست به زانو گرفتن و برخواستن...
از امروز هر کداممان در همان جایگاهی که قرار گرفته ایم باید یک رئیسی باشیم!
و با تبیین راهی که شهید جمهور طی کرد،
یک شهید زندهی دیگر را به میز ریاست جمهوری هدیه کنیم؛
به قول رهبر عزیزمان؛
در لگدکوب حوادث، جان دیگر یافتیم...
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
۷ خرداد ۱۴۰۳