کلبهٔ پیتار;
مامانم اینطوریه که: خب ستایش که به باشگاهش نمیرسه برای چی الان رفت دیگه
چرا احتمالا میرسم
و دلیل رفتن من مامانم بود
اینطوری فایده نداره
آخرش میرم یه لباس بلند و جیب دار و قشنگ که توی دست و پا نباشه میخرم برای اینجور وقتا