eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ برای مردم زندگی نکن! تباه می‌شوی... غمگین‌ترین آدم‌ها کسانی هستند که برداشتِ دیگران برايشان زیادی مهم است...! https://eitaa.com/piyroo
🔴 آغاز عملیات طوفان الاقصی 🔹‌ محمدضیف رهبر نظامی حماس: آغاز عملیات طوفان الاقصی را اعلام می کنیم و اعلام می کنیم که اولین حمله که مواضع، فرودگاه ها و استحکامات نظامی دشمن را هدف قرار داد، از ۵۰۰ موشک فراتر رفت. امروز خشم الاقصی، خشم ملت ما و مجاهدان صالح ما در حال خروش است، امروز روز شماست تا به دشمن بفهمانید که زمانش به پایان رسیده است. ‌ هشدار داده بودیم بی حرمتی به مسجدالاقصی و فلسطینی ها در مسجدالاقصی عواقب سختی به دنبال دارد ، دشمن حرمت مسجدالاقصی را شکستند. از امروز، همه هماهنگی های امنیتی به پایان می رسد. https://eitaa.com/piyroo،،
هفته نیروی انتظامی گرامی باد بیاد شهید محمد سعید دهقان اناری از شهدای نیروی انتظامی ولادت :۷۷/۳/۵ شهادت : ۹۷/۲/۲۰ محل ولادت : کرمان محل شهادت: کرمان نحوه شهادت: ۱۹ فروردین ماه سال ۹۷ پس از ۱۵ ماه خدمت مقدس سربازی حین انجام ماموریت و درگیری با سارقین در اثر اصابت چاقو به شاهرگ گردن و ضربات متعدد چاقو به کمر پس از ۳۳ روز حالت کما سرانجام در شامگاه پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ماه سال ۹۷ به فیض شهادت نائل آمد یک جمله از شهید : گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است مزار مطهر: گلزار شهدای کرمان https://eitaa.com/piyroo
🦋 زیباترین پنجرۂ دنیا قاب چادرتوست!☺️ وقتی چادرت راکمی روی صورتت می کشی وباغرورازانبوه نگاه نامحرمان عبورمیکنی آنگاه تومیمانی و"نورُعلیٰ نور" وچه زیباست انعکاس حیا ازپشتِ این سنگـرِساده.. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چه کسی چنین روزی را فکر می‌کرد؟ شهرک نشینان صهیونیست از ترس رزمندگان مقاومت در سطل‌های بزرگ زباله مخفی شده‌اند. 👈 این فیلم کوتاه همه ابهت و امنیت اسرائیل را شکسته است. https://eitaa.com/piyroo
ساده‌زیستی شهید نامجو🌷 🔹از خصوصیات شهید این بود که روی تخت نمی‌خوابید. در دانشکده از صبح تا ساعت ۱۱ شب مشغول کار بود و بعضی وقت‌ها شاید تا صبح هم بیدار می‌ماند. وی موقع استراحت می‌گفت: من اصلا روی تخت نمی‌خوابم ـ در دانشکده‌ی افسری تخت‌های سربازی بود ـ یک پتو پهن می‌کرد و روی زمین می‌خوابید. خصوصیات آقای نامجو، جنبه‌ی زهدگرایانه و دوری از مال دنیا بود. ایشان اصلا اهل مادیات نبود، اهمیتی به این مسائل نمی‌داد. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتظر طوفان یوم الجمعه باشید... وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ ❤️ https://eitaa.com/piyroo
خیال کردن که با کشتن شما همه چیز تموم میشه ولی تازه همه چیز شروع شد هر راکت و گلوله ای که مقاومت فلسطین در عملیات سیل الاقصی شلیک کرد، یادآور زنده بودن حاج قاسم سلیمانیه ❤️ سرباز https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درگیری کارشناسان شبکه صهیونیستی اینترنشنال در آنتن زنده؛ ایران پشت پرده اتفاقات اسرائیل! 🔹تحلیلگر صهیونیستی اینترنشنال: حماس به تنهایی نمی‌تواند چنین کاری کند، بلکه ایران پشت پرده آن است. 🔹 حسین آرین، تحلیلگر امور نظامی و راهبردی شبکه اینترنشنال: جمهوری اسلامی را مسئول اینکار دانستن سناریویی نخ‌نما شده است و راه به جایی نمی‌برد؛ نوار غزه بزرگترین زندان رو باز در دنیا است، چند میلیون انسان از راه دریا زمین و هوا محاصره هستند. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷رمان جذاب و خواهر برادری لبخندبهشتی قسمت ۴۱ و ۴۲ _چرا نمیای پس ؟ لب هایم را به زور به لبخند میک
قسمت ۴۳ و ۴۴ با شنیدن صدای زنگ به اتاقم میروم، کنار میز می ایستم و موبایل را از روی آن بر میدارم. اسمی که روی صفحه نمایان شده را زیر لب میخوانم . +سوگل ابرو بالا می اندازم و تماس را وصل میکنم . صدای سرحال سوگل در تلفن میپیچد _سلام خانم خانما . یه وقت یادی از ما نکنیا میترسم پول تلفنت زیاد میشه ! با خنده میگویم +علیک سلام . همین اول کاری منو به رگبار بستی . تو که ماشاالله هر روز زنگ میزنی دیگه نوبت به من نمیرسه . حالا چرا نقدر کِیفِت کوکه ؟ با صدایی که هیجان در آن موج میزند میگوید _راستی اینو میخواستم بهت بگم ، یادته دوست بابام یه باغ داشت وقتی بچه بودیم هر چند وقت ازش قرض میگرفتیم همه با هم میرفتیم اونجا ؟ همون که کلی توش بازی میکردیم ؟ +آره یادمه چطور مگه ؟ _امروز بابام زنگ زد به همون دوستش ازش باغ رو قرض گرفت تا همه با هم بریم اونجا خاطره هامون زنده بشه . ذوق زده میگویم +وای جدی میگی ؟ _آره +حالا کی قراره بریم ؟ _ نمیدونم باید بابام با عمو محسن و بابات صحبت کنه بعد روزش رو با هم تعیین کنن با شنیدن نام عمو محسن لبخند روی لبم می ماستد. فکر میکردم فقط خانواده ما و عمو محمود هستند.... بی حوصله میگویم +باشه پس هر وقت خبری شد به من بگو . من باید برم خدافظ . و بدون اینکه منتظر جوابی از سوگل باشم تماس را قطع میکنم. بخاطر وجود خانواده عمو محسن تمام شور و هیجانم از بین رفت . میخواهم از اتاق خارج شوم که صدای زنگ موبایل دوباره بلند میشود .تماس مجدد از سوگل است . حتما متوجه حال گرفته ام شده که دوباره زنگ زده...نمیتوانم به سوگل چیزی بگویم پس موبایل را سایلنت میکنم و از اتاق خارج میشوم . . . . از ماشین پیاده میشویم و همراه وسایل حرکت میکنیم .چشم میچرخانم و دنبال سوگل میگردم . سوگل را از دور میبینم . دست تکان میدهد و به سمتمان میدود . با رویی خندان با پدر و مادرم سلام و احوالپرسی میکند و بعد کنار من می ایستد . مانتوی طوسی رنگ بلندی همراه با شلوار و روسری زرشکی به تن کرده است . چند تا از وسایل ها را از دستم میگیرد و با مهربانی میگوید _سلام نورا چطوری ؟ چقدر دیر کردید +ببخشید توی ترافیک گیر کرده بودیم . سر تکان میدهد و به راهمان ادامه میدهیم . سوگل در باغ را برایمان باز میکند و ما را راهنمایی میکند . بلاخره به مکان مورد نظر میرسیم . حصیر سبز رنگی روی زمین پهن شده و وسایل پیک نیک روی آن چینده شده است. خاله شیرین گوشه ای از حصیر نشسته و وسایل را آماده میکند .کمی آن طرف تر عمو محمود و سجاد بدمینتون بازی میکنند.آنقدر غرق بازی شده اند که متوجه ورود ما نشدند . سجاد سوییشرت و شلوار ورزشی مشکی رنگی به تن دارد . کلاه لب دار کپ و کتانی مشکی اش سِت ورزشی و تیره اش را تکمیل کرده است . بخاطر هیجان و تحرک زیاد گونه هایش به سرخی میزنند . ته ریش هایش از دفعه قبل بلندتر شده‌اند . در مقابلش عمو محمود درست عین لباس های سجاد را پوشیده با این تفاوت که رنگ لباس‌های او سفید است درست رنگ متضاد مشکی. لبخند کوچکی میزنم و با خاله شیرین سلام و احوالپرسی میکنم . میخواهم با عمو محمود و سجاد هم سلام و احوالپرسی کنم اما دلم نمی آید بازیشان را خراب کنم ، اما خاله شیرین برعکس من بلند سجاد را صدا میزند.سجاد تاره به خودش می آید و سرش را برمیگرداند . تازه متوجه حضور ما شده است .میخواهد به سمت ما بیاید اما در همین هِین توپ بدمینتون کنار پای سجاد فرود می آید . عمو محمود با خوشحالی میگوید _یک/هیچ ، به نفع من . از این همه ذوق و خوشحالی عمو محمود خنده ام میگیرد . سجاد دوباره به سمت عمو محمود بر میگردد +نه این رو حساب نمیکنیم چون مامان حواسمو پرت کرد وگرنه میگرفتمش . بعد از بگو مگوی کوتاهی هر دو به سمت ما می آیند و سلام و احوال پرسی میکنند .بعد از سلام و احوالپرسی مینشینیم و غرق صحبت میشویم «از داغ بزرگی که نگاهت به دلم دوخت یک شهر به حال من دیوانه دلش سوخت» روزبه بمانی «ماه شبگرد کجا صورت ماه تو کجا شب بی نور کجا زلف سیاه تو کجا» محمد سلطانی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 درالتهابِ‌زمین؛ دراضطرابِ‌زمان؛ یادِ شما چتر امان‌ من‌ است زیرباران‌ دردها...🌾 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/piyroo