eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 میخواستم رأی ندما... ⭕️ اما به این فکر کردم که توی این سه سال گذشته خیلی فشار اومد روی آقای رئیسی که بنزین و برق و گاز و آب و انرژی رو گرون کنه. اما شهید رئیسی جلوشون ایستاد. اگر اونایی که به شهید رئیسی فشار میاوردن که اینها رو گرون کنه بیان سر کار؟! اگر دوباره آبان ۹۸ تکرار بشه! اگر دوباره صبح جمعه... صبح جمعه میرم به کسی رأی میدم که حسن روحانی تکرار نشه! ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️انتخابات انصافا یک فرصت بی نظیر است هیچ چیز دیگری جای انتخابات را برای کشور واستحکام پایه های اقتدار کشور نمی‌گیرد. وقتی مردم حاضر باشند نظام را هیچ قدرتی نمی تواند تکان بدهد. رهبر انقلاب ۱۴۰۰/۲/۱۲ ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۵۹ بعد نماز و شام همه برای شرکت در رزمایش آماده شدند.... چون هوا سرد بود همه با خود پتو برده بودند ...سرو صدای دخترا تمام محل رزمایش را فرا گرفت... با شروع رزمایش و صحبت های مجری همه ساکت شده اند رزمایش بسیار عالی بود وتوانست اشک همه را دربیاورد ..بعد رزمایش شهاب به دانش آموزان تا یک ساعت اجازه داد که در محوطه باشند تا بعد همه به خوابگاه بروند... شهاب توی اتاق دراز کشیده بود که محسن کنارش نشست _چته؟ _هیچی خسته ام _راستی فک نکن ندونستم برا چی رفتی عکس گرفتی _خب بهت گفتم برا.... _قضیه شناسایی نبود دختره ازت خواست عکس بگیری نه ؟ شهاب تا خواست انکار کنه محسن‌ انگشتش را به علامت تهدید جلویش تکان داد _انکار نکن شهاب سرش را تکان داد _آره اون ازم خواست محسن لبخندی زد _خبریه شهاب؟؟چفیه با ارزشتو میدی‌بهش. به خاطرش میری وسط میدون مین... شهاب نگذاشت محسن ادامه بدهد _اِ درست نیست پشت سر دختر از این حرفا گفته بشه _ما که چیزی نگفتیم فقط گفتیم اینقدر با خودت درگیر نباش آسون بگیر شهاب نگاهش را به جای دیگری سوق داد خودش هم متوجه کلافه ایش شده بود وقتی مهیا را با چادر دید برا چند لحظه به او خیره شده بود و چقدر عذاب وجدان و احساس گناه میکرد به خاطر این کارش.... مهیا ومریم در محوطه نشسته بودند که چندتا دانش آموز دور ور شان ایستاده بودند باهم در حال گپ زدن بودند... دانش آموزا وقتی دیدن مهیا با آن ها شوخی می کرد و میخندید بیشتر جذبش شدند یکی از دانش آموزا از مهیا پرسید _ ازدواج کردید مهیا جون؟ مهیا ادای گریه گردن را درآورد _نه آخه کو شوهر مریم با خنده محکم بر سر مهیا زد _خجالت بکش رو به دخترا گفت _جدی نگیرید حرفاشو، خل شده یکی از وسط پرید و گفت _پس ما فکر کردیم اون برادر بسیجیه شوهرته مهیا با تعج به مریم نگاه کرد _وی مریم شوهر پیدا کردم مهیا چادرش را بر سرش کشید و شروع به خندیدن کرد _عزیزم کدوم برادر منظورت دختره اطرافش را نگاه نکرد _آها اون اونی که بیسیم دستشه مریم و مهیا همزمان به شهابی که بیسیم به دست بود نگاه کردند... مریم شروع کرد به خندیدن ...مهیا نمی دانست که چرا گونه هایش سرخ شده بود ولی خودش را کنترل کرد _واه بلا به دور ختر زبونتو گاز بگیر مریم که از خنده اشکش درآمده بود روبه مهیا گفت _دلتم بخواد داداشم به خوبی دخترا با کنجکاوی پرسیدند _اِ خانم این داداشته؟ _آره عزیزم حالا چرا فکر کردید داداشم شوهر این خلوچله مهیا ضربه ای به پهلوی مریم زد..یکی از دخترا که ظاهر خوبی نداشت وآدامسی در دهانش بود و تند تند آن را می جوید گفت _من از صبح زیر نظرش گرفتم خیلی حواسش به شوما بود مهیا با حرفش گر گرفت... اما با لحن شوخی سبیل های فرضیش را تاباند _چی گفتی شوما آبجی؟؟ ناموس منو زیر نظر داشتی؟ با این کار مهیا همه دختر ها با صدای بلند شروع به خندیدن کردند..مریم اشک هایش را پاک کرد _بمیری دختر اشکمو دراوردی شهاب به دخترها اخمی کرد _لطفا آروم خانم ها مهیا سرش را پایین انداخت ...مریم زیر گوشش با لحن شیطونی زمزمه کرد _از کی داداش من ناموس شما شده بود مهیا لبش را گاز گرفت و سرش را پایین انداخت _شوخی بود مریم خندید _بله بله درست میگی مهیا از جایش بلند شد _من برم به مامانم زنگ بزنم _باشه گلم 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
برای پیروزی جبهه انقلاب آیت الکرسی بخونیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازه‌ترین نتایج انتخابات اعلام شد کل آرای شمارش‌شده: ۱۰.۳۶۶.۴۱۰ رأی سعید جلیلی: ۴.۲۶۶.۳۸۶ رأی مسعود پزشکیان: ۴.۲۴۴.۸۱۵ رأی محمدباقر قالیباف: ۱.۳۸۵.۰۸۳ رأی مصطفی پورمحمدی: ۸۰.۵۰۶ رأی
✍🏻 همه از ‎قالیباف تشکر کنیم با این نتایج روشن شد که کنار رفتن هردو بزرگوار جلیلی و قالیباف منطقی نبود؛ چون جلیلی خیلی جلوتر بود و کنار رفتن قالیباف، پزشکیان را دور اول به ۵۰٪ می‌رساند، همه از ‎قالیباف تشکر کنیم!
درپایان ساعات اخذرای ، همین که هیچ کس نمیدانست و با قطعیت نمی‌توانست بگوید رئیس جمهور بعدی کیست!؟ اینکه انتخابات به دور دوم میرود یا نه؟ اگر برود طرفین رقابت چه کسانی هستند و ساعات آینده همه باید منتظر نتیجه رقابت حساس باشند: یعنی مردم سالاری دینی و ارزش رای مردم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا