eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیا ارزش این همه اهمیت دادن ندارد آدم اگر بتواند در این دنیا برای خدا و به خاطر خدا کاری کند ارزش دارد. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
می‌گفت: بهم گفت: با هر چی داری به سمت جنگنده آمریکایی شلیک کن.. گفتم حاجی تیرم بهش نمی‌رسه که! حاجی گفت: باشه، بازم شلیک کن، مبادا فکر کنه داری فرار می‌کنی. چوبی که در آخرین لحظات از حیات دنیوی به سمت کوادکوپتر اسرائیلی پرت کرد، همون شلیکی هست که حاجی گفت... "تسلیمی در کار نیست، تا آخرین نفس بجنگ" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بانویی که در شیراز به دنیا آمد و در لبنان شهید شد پدر نخستین شهیده ایرانی راه قدس می‌گوید: خدا را شکر که فرزندم شهید راه قدس شریف شد. 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب "خار و میخک" نوشته "یحیی سنوار" 🔸خواندن این کتاب یعنی راه رفتن در اردوگاههای آوارگان فلسطینی و شریک شدن در تجربه زیسته آنان. در این چادرها و زاغه‌ها چه گذشته و می‌گذرد؟ در این اثر می توانی طیفهای مختلفی از مردم را ببینی که بعضی راضی به کارگری کردن برای اسرائیل شده اند. عده ای به دنبال مذاکره افتاده‌اند. عده ای می‌گویند هم اسرائیل و هم فلسطین. 🔹عده ای هم می پرسند: چرا تاوان جنگ طلبی و زیاده خواهی اروپایی ها در جنگ جهانی دوم را مردم فلسطین باید بدهند؟ 🔸کتاب خار و میخک تو را در عملیات‌های استشهادی جوانان فلسطینی همراه خود می‌کند و روح مقاومت را در وجود آدم می‌دمد. 🔹این کتاب تنها اثر یحیی سنوار هست و برای اولین بار در ایران ترجمه و زیرچاپ رفته و به‌زودی منتشر می شود. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🔴معروف بود آقامصطفی در منزل امام با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد! ♦️رهبرمعظم انقلاب: «حاج‌آقا مصطفى در منزل امام مانند يكى از واردين اين منزل و يكى از كسانى بود كه به طور طبيعى در اين خانه رفت و آمد مى‌كردند، كسى احساس نمى‌كرد كه او پسر امام است، مانند ديگران. حتى مراجعه‌ى او به امام در حد ديگران بود. ♦️اخلاق خاص او در رابطه‌ى با امام و حفظ جنبه‌ى يكسانى با ديگر مردم در همان روز در حوزه معروف بود. همه مى‌گفتند كه حاج آقا مصطفى‌ خمينى جورى رفتار مى‌كند در منزل، يعنى منزل امام كه با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد و واقعيت هم همين بود. هرگز انتساب به امام يا نام امام براى او يک وسيله‌اى محسوب نمى‌شد.» ۱۳۵۸/۰۷/۳۰ 🗓 ۱ آبان ۱۳۵۶: شهادت آیت‌الله سيدمصطفی خمينی ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۷۰ شهاب با شنیدن تک تک صحبت های مهیا وجودش از خشم میلرزی
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۷۱ مهیا با چشمان اشکی به شهاب که داخل اتاقک حراست بود خیره شد... حاج اقا در حال صحبت کردن با شهاب و استاد اکبری بود نگاهی به استاد اکبری انداخت کبودی زیر چشمش الان بیشتر به چشم می خورد.. فقط خدا می دانست که چه گفته بود که شهاب که همیشه مخالف دعوا بود با او همچین کرده بود . در اتاقک باز شد استاد اکبری سریع از اتاق خارج شد که با صدای شهاب در جا ایستاد ــ آقای اکبری... مهیا با استرس به سمت شهاب رفت و دستش را گرفت و آرام و با التماس اسمش را زمزمه کرد ــ شهاب شهاب نگاهی در چشمان مهیا انداخت و دستانش را فشرد و نگاهش را به سمت چشمان استاد اکبری سوق داد و گفت: ــ فقط کافیه یه بار به گوشم بخوره اذیتش کردی یا حرفی بهش زدی جور دیگه ای رفتار میکنم استاد اکبری بدون اینکه جوابی به شهاب بدهد سوار ماشین شد و با استرس از کنارشان رد شد مهیا با نگرانی به شهاب خیره شد ــ خوبی شهاب؟؟ شهاب لبخند مهربانی بر لب زد و گفت ــ مگه میشه خانومم کنارم باشه و حالم بد باشه مهیا لبخندی زد و تا خواست جواب دهد صدای آرش به گوششان رسید ــ بیا دیگه شهاب کلی کار ‌داریم _اومدم... بیا بریم خانم که تا شب اینجا گیریم به سالن آمفی تئاتر می روند... مهیا به کنار پگاه می نشیند و کارش راادامه می دهد ...با یادآورز چند دقیقه پیش چشمانش را روی هم فشار میدهد با اینکه نگران شهاب بود... اما چه حس خوب و شیرینی بود این حمایت شهاب و اینکه تکیه گاه داشتن که در هرشرایط سخت او را در کنار خودش می دید... لبخندی زد و به کارش ادامه ‌داد در بین کار پگاه چند جا مشکل داشت و مهیا با حوضله برایش توضیح می داد آنقدر سرشان شلوغ بود که همزمان نهار می خوردند و کار می کردند...آنقدر سرشان گرم کار کردن بود که متوجه گذشت زمان نبودند آقایون برای استراحت برای چند دقیقه ای به حیاط رفتند پگاه که برای دیدن کارها به بالای جایگاه رفته بود یکی از بنرها که کج بود را کشید تا صاف شود اما بنر از جا کند.. پگاه بااسترس به مهیا چشم دوخت ــ وای خاک به سرم الان چیکار کنیم دخترها به پگاه که با استرس به بنر نگاه دوخت میخندیدند ــ به جا خنده بیاید کمکم کنید وصلش کنم ، این کجاست من برم بالا وصلش کنم مهیا با خنده به گوشه ای اشاره کرد ــ اونهاش ــ وای من میترسم .مهیا تو بیا برو،زود تا نیومدن ــ اومدم برو کنار ــ مهیا چادرش را دست پگاه داد و آرام ارام بالا رفت ــ بچه ها این مشکل داره ،داره میلرزه نیفتم پگاه با شوخی کمی آن را تکان داد.. پای مهیا پیچ خورد و بر زمین افتاد و همزمان پگاه و دخترها جیغ بلندی کشیدند.. 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت کرامت نقش شهید حاج قاسم سلیمانی در توسعه حرم امام علی علیه السلام، حرم امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل و حرم امامین عسکریین علیهم السلام ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت