#امـــروز
کسی گفت به من
چِقَــدَر #تنهــایی!
گفتمش در پاسخ
تن من گــر تنهاست
دل من بــا
دلهاستـــ...
🌷صبحتون_شهدایی 🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ویدیو/صحبت های مهم حاج قاسم سلیمانی در مورد عملیات کربلای ۴ در برنامه حالا خورشید
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ
ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ .
ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ....
ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ
ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ
ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ
ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ
ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ .
ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ
ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ
ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ .
ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ
ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ .
ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟
ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ
ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ
ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ.
شهید گمنام سلام...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 برخاستی؛ آن هنگام که نفسهای سرما، پنجره ها را سیاه کرده بود و شهر، میرفت که در اضطراب ثانیه های تجاوز، کمر خم کند. برخاستی و با قدمهای استوارت در رگهای وطن، خون #زندگی جاری شد...
✅ به یاد شهدای عملیات #کربلای۴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ های حجاب 111
🔺🔺 برای با حجاب کردن دخترامون چه کار باید بکنیم؟
💠 #استاد_رفیعی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
#سردار_شهید_علیرضا_ماهینی
سال 1335 در
#بوشهر چشم به جهان گشود.
وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم
#جبهه حق علیه باطل شد و
سرانجام 10 دی 1360 در #چذابه به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
#روحمان_با_یادش_شاد
#سالروز_آسمانی_شدنت_گرامیباد_سردار
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🌷 #شهید_امیر_لطفی
🍃ولادت : ۶۵/۷/۲۷ - تهران
🍂شهادت : ۹۴/۹/۲۹ - خانطومان سوریه
🍁آرامگاه : تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها
🌸چند درخواست از جوانان هموطنم دارم:
🌺اول اینکه در هر صورت ممکن پشتیبان #ولی_فقیه باشند و بمانند چون مملکت اسلامی بدون ولیفقیه ارزشی ندارد.
🌼به دختران مسلمان عرض کنم که #حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران میشود، به پسران مسلمان عرض کنم بیاعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
ღ
❣ #یاضـــــامنآهـــــو
هرڪسی را گره ڪور به کار افتاده
گذرش بر #حرم تو دوسه بار افتاده
#بطݪبآقـــــا
•••🍃🌸✍
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🍃🌸🍃
🔹پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد.
همانا عفیفِ پاکدامن ، فرشته ای از فرشتگان است.
📚نهج البلاغه، حکمت ۴۷۴ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
برو به ميدون #پسرم
دست #علي يارت باشه
برو به ميدون پسرم
#خدا نگهدارت باشه
برو که اشک #پدرت
بدرقه ي راه تويه
برو دعاي #مادرت
هميشه همراه تويه
#وداع_های_عاشقانه
#پدرانه
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
دوشنبه هست و روز امام حسنی ها ع
به ریا هماگر شده یادی کنیم از
بقیع غریبها
از بقیع امام مجتبی علیه السلام
ما گره خورده ایم به بقیع ها
بقیع یادمانها
بقیع بیقرارها
کبوتر حرم خاکی ات شویم ای کاش
زلال ز غبار حوالی ات شویم ای کاش
ما به محبت تو شده ایم رهرو حسین ع
اصلا شیعه شده ایم که شهید شویم به راه حسین ع
بنوسید مرا بی سر و سامان حسن ع
نام مارا بنوسید گدایان حسن ع
سال ها منتظر روز پریدن بودم
بنویسید بنویسید مرا کفتر ایوان حسن ع
ننویسید سیه چُرده و پریشان بودم
بنویسید سرش بوده به دامان حسن ع
بنویسید کبوتر بوده کشته اهل صفا
پر بزن ای دوست توهم گرد دیوار حسن ع
#بقیع_یادمانها
#امام_حسنی_ام
#سلام_بر_شهدای_والامقام_بجنورد
#سلام_من_بر_تمامی_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
#رفاقــتباشهـدا💚💪🏻
#لذٺبندگے😍
#رفیقشهید
تا حالا فڪر ڪردے با یه #شـهید رفیق شے...؟؟
از اون رفــیق فابریڪا؟؟
از اونا ڪه همیشه باهمـن؟؟
خیلے حال مـیده
امــتحان ڪردی؟؟
هرچے ازش بخـواے بهٺ میـده!!
آخـہ خاطـرش پیش خدا خيلے عزيزه
براتوݩ مُـدام دعا مےڪنه چون شهدا فوق الــعاده رفیق باز بودن و هسـتند !
نه ٺنـها براے نماز صُبـح ڪه بعد از مدتے براے خوندن #نمازشــب هایی باصفا بیدارتون مےکنن،
در هــر مـرحله از زندگے ڪه چند گزینه انتخاب داشته باشیـد, به راحتے گزینه اصــلح رو
نشـونتون میدݩ ،
لـــذت بنـدگے، عبادٺ
طاعـٺ و معـنویٺ رو به دوست خودشون خواهند چشاند
و حالا اين رفيق كے باشه؟؟؟
#دوستشهيدتونوانتخابڪنيد.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
4_697482859006394478.mp3
2.91M
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🎙چراباید #هیئت_هفتگی بگیریم؟ #استادپناهیان ❤️ https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
کانال دوم منتظر همه بزرگواران هستیم
شهادت را همه دوست دارند
اما زحمت کشیدن برای شهادت را چه؟
شهید شدن
یک اتفاق نیست.
گلی است که برای شکوفا شدن
باید خون دل بخوری...
به بی دردها
به بی غصه ها
به عافیت طلب ها
شهادت نمیدهند.
به آنکه یک شب بی خوابی برای اسلام نکشیده.
یک روز وقتش را برای تبلیغ دین نگذاشته،
به آنهایی که به اصول و تحکیم خانواده ی مذهبی اهمیت ندادند
و اسیر هوای نفسانی شدند
بله به اینها شهادت طلب نمیگویند.
و این را بدان اگر دغدغه ی هیأت داری
دغدغه ی بسیج داری
دغدغه ی کار جهادی داری
دغدغه ی دست این و آن را گذاشتن توی دست شهدا داری
دغدغه ی ترک گناه داری
دغدغه ی آدم شدن داری
دغدغه ی شهادت داری
بدان که همه ی اینها به حرف نیست
بلکه به رفتار و عملت است
و در اینجاست که شهادت قلبت را بو میکند و اگر دید بوی دنیا میدهد
رهایت می کند...
و اگر عاشق شهادتی
اول باید سرباز خوبی برای امام زمانت باشی و خوب مبارزه کنی
خصوصا مبارزه با نفست
و در این راه مجروح میشوی
اما دوباره ادامه می دهی...
و اخلاص و پیوندت با امام عصر روز به روز بیشتر از قبل می شود
درست مثل یاران عاشورایی حسین بن علی ¤شهادت را به تماشاچی ها نمی دهند😔
#شهید_ابراهیم_هادی #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
4_5807487235271951607.mp3
6.66M
🎵 #مداحی_شهدایی🌷
#شهادت_یعنی
⇜شبیه عاشقاشدن👥
⇜برا خدا گداشدن
⇜راهی #کربلا شدن 😭😭 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
✳️اگر مے خواهید تاثیر گذار باشید
اگر مے خواهید بہ عمر و خدمت و
جایگاهتون ظلم نڪردہ باشید
مـا راهــے بہ جـز اینــڪہ
" یـڪ شهـیـد زنـدہ "
در این عصر باشیم نداریـم
💢«شهید احمد ڪاظمی»
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🌎🌧🌎🌧🌎🌧🌎🌧🌎
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #چهل_وسه
هوای عالی ای بود، یه هوای خنک بهاری،😇
شونه به شونه ی عباس قدم میزدم و نفس عمیق می کشیدم،
دلم میخواست حس کنم این یاس رو از نزدیک،😌🌸
حجم این همه خوشبختی کنار من غیر قابل باور بود ...
دلم می خواست چیزی ازش بپرسم تا حرف بزنه،
دلم نمی خواست این لحظه های باهم بودن و که نمی دونستم تا کی هست رو به آسونی از دست بدم ..
بی هوا صداش زدم:
_عباس!😍
نگاهش رو بهم دوخت که سریع گفتم:
_آقای عباس🙈
لبخندی رو لبش نشست☺️
بعد کمی مکث گفتم:
_یه چیزی بپرسم؟؟😊☝️
+بفرمایین😍
کمی مِن مِن کنان گفتم:
_یه سوالی خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده
- خب
کمی فکر کردم و بعد مکثی طولانی گفتم:
_هیچی!!😐
با تعجب نگاهم کرد و گفت:
_پشیمون شدین؟😉
هیچی نگفتم،
دو دل بودم از پرسیدنش ..
سکوتم رو که دید اشاره کرد رو نیمکتی بشینیم..
بعد نشستن گفت:
_بپرسین سوالتونو؟😊
بالاخره دلمو زدم به دریا و پرسیدم:
_چیشد که قبول کردین همه چیز رو، چرا با خونوادتون مخالفتی نکردین
بدون هیچ فکری خیره👀 به روبروش گفت:
_نمیدونم😒
نگاهش کردم نور ماه کمی صورتشو روشن کرده بود پرسیدم:
_چیو نمیدونید؟!!😕
در حالی که نگاهش هنوز هم به روبرو بود گفت:
_میشه از این بحث خارج شیم، امشب حالم زیاد خوب نیست😔😣
دیگه چیزی نپرسیدم،
حالت خوب نبود پس چرا منو کشوندی اینجا آخه!!😒
کمی به سکوت گذشت که گفت:
_ دلم خیلی تنگ شده😣❣
بازم چیزی نگفتم
و به نیم رخ نیمه روشنش خیره شدم
- نمی پرسین برای کی؟!😒
شونه هامو بالا انداختم و با دلخوری
گفتم:
_من دیگه سوال نمی پرسم🙁
نگاهم کرد، باهمون چشمای سیاهش، اینبار من نگاهمو ازش گرفتم که
گفت:
_ناراحتتون کردم؟!😒
سرم همچنان پایین بود،
من ناراحت شده بودم، از دست عباس؟؟؟ مگه میشد!!!!
#ادامه_دارد...
💛💚💛
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده حرام_است
🌎🌧🌎🌧🌎🌧🌎🌧🌎
🎀🔮🎀🔮🎀🔮🎀🔮🎀
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #چهل_وچهار
بازم چیزی نگفتم که گفت:
_میشه قدم بزنیم😒
بلند شدیم و باز شروع کردیم به قدم زدن که شروع کرد
_من همون روز اول که دیدمتون یه احساس اطمینانی داشتم بهتون، روز اول منظورم یکسال پیشه،😊 شما متفاوت ترین دختری بودین که من دیده بودم، تازه از پاریس اومده بودم و دیدن شما بدجور ذهنم رو درگیر کرده بود☺️
مغزم اصلا نمیکشید، به من فکر می کرد، مگه امکان داشت؟؟ 😳😟
یعنی عباس هم بهم فکر میکرد..
همچنان تو سکوت خودم پناه گرفته بودم
که ادامه داد:
_وقتی از خونتون رفتیم دلم میخواست کاش دیگه هیچ وقت نبینمتون که ذهنم باز درگیرِ دختر عجیبی مثل شما بشه،
لبخندی زد و گفت: 😊
_عجیب میگم، چون برام عجیب بودین .. اون حیا و نجابت خاصی که داشتین خیلی متفاوتتون می کرد
سرم پایین بود و حرفاش مثل یه مسکن آرومم میکرد،
آقای یاس داشت اعتراف میکرد، 🙈به همه ی روزاهایی که من بیقرار عطر یاسش بودم ..
اون هم بهم فکر میکرد ...
- وقتی دختر عمو و دختر یکی از آشناهامون ردم کردن قرعه ی مادرم افتاد به نام شما، درست چیزی رو که ازش فراری بودم😊
بعد کمی مکث ادامه داد
- من فرصت ازدواج نداشتم، میترسیدم وابسته ام کنه و نتونم برم، خاستگاریای قبلی که رفتیم منو #ردکردن چون #موضوع_سوریه رو بهشون گفته بودم و خودشون نخواستن با مردی ازدواج کنن که #معلوم_نیس فردا باشه یا نه،
اما نمیدونم چرا احساس می کردم نکنه شما با رفتنم مشکلی نداشته باشین، برای همین قبل خاستگاری باهاتون حرف زدم که مطمئن بشم جوابتون منفیه
نیم نگاهی بهم انداخت و گفت:
_ولی شما غافلگیرم کردین، واقعا فکر نمی کردم جوابتون مثبت باشه، جلوی پدر مادرمم نتونستم چیزی بگم، راستش انقدر تو بهت بودم که هیچی به ذهنم نمیرسید،بعدشم که چند روز پیش برای ناهار رفتیم بیرون به چیزایی رسیدم که فکرش رو نمی کردم،
حرفاتون عجیب بود، تا اون روز باور نمیکردم دختری حاضر بشه با کسی ازدواج کنه که موندش معلوم نیست، 😌فکر میکردم هیچ کس مردی رو که از همین الان تو فکر شهادته نخواد!
ناخود آگاه یاد عاطفه افتادم ...
#ادامه_دارد...
💚💛💚
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده حرام_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🎀🔮🎀🔮🎀🔮🎀🔮