eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یک دقیقه با مرد جبهه‌های جنگ احسنت به این درک و فهم، قطعا این جملات کمر منافقین و ضدانقلاب‌ها را شکسته آقای حیدرعلی خدایاری شما بصیرت را از همان دفاع مقدس به یادگار دارید، آنچنان ضربه‌ای که با نطق آتشین به منافقین و رسانه‌های معاند زدید که هرچه در این دو روز رشته بود را پنبه کردید👏 https://eitaa.com/piyroo
1_5177447423080923252.mp3
7.02M
🏴🏴 تو رفتی و بی تو زندگی برام عذابه... 🎧 صوت بسیار زیبایی که نباید شنیدن آن را از دست داد... 🎤🎤 حاج محمود کریمی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
امام باقر (ع): اگر مردم ارزش و پاداش زیارت حسین (ع) را بدانند، از اشتیاق قالب تهی کرده و از حسرت فراوان جانشان متلاشی خواهد شد ◾️ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷 وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺩﺭ یک ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ. ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﻤﯿﺰ ﺷﺪ. ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ. ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ...🌷🌷🌷 📝 خاطره ای زیبا از https://eitaa.com/piyroo
🌷🌷🌷 احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد. فقط زمانی برافروخته می‌شد که می‌دید کسی در یک جمعی غیبت می‌کند و پشت سر دیگران صحبت می‌کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی‌کرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده می‌خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀 🏴 https://eitaa.com/piyroo
امضا کردن کارنامه دخترش بعد از شهادت ❤️شهید مجتبی صالحی https://eitaa.com/piyroo
🍀کرامتی ازشهیدی که بعد از شهادت برگه امتحانی دخترش را امضا کرد! وقتی برنامه امتحانی ثلث دوم رو دادن به بچه ها و خواستن پدرشون امضا کنن ، زهرا صالحی غم دلشو گرفت!آخه باباش شهید شده بود ، وقتی ناراحت میره خونه با دل شکسته به خواب میره و پدر رو توی خواب میبینه ... بابا ازش میخواد که برگه شو بیاره تا امضا کنه و زهرا این کاررو میکنه وقتی از خواب بیدار میشه و برگه امتحانیشو میبینه متوجه میشه که بابا روی کارنامه نوشته : «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» ... همان موقع کارنامه را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد. علمای آن زمان(مرحومین آیات عظام مرعشی نجفی و گلپایگانی) صحت ماجرا را تایید می کنند و کارنامه به رویت حضرت امام(ره) نیز می رسد. اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. خصلت مردمی بودن شهید، این موضوع را خیلی سریع بین مردم پخش کرد و امروز مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن کارنامه امضا شده ، شهید را بهتر می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند. در آن موقع علما می خواهند که شهید صالحی از آینده جنگ و مملکت بگوید، پدر به خواب مادرم می آید و می گوید: « ما می دانیم ولی اجازه نداریم بگوئیم » مادر ، شهید را به حضرت زهرا(س) قسم می دهد که با برخورد مردم که دم در می آیند و از امضای نامه می پرسند چه بکند؟ شهید می گوید: سادات (اسم همسر شهید) آیا تو شک داری؟ و مادر با گریه می گوید نه، او ادامه می دهد: اگر کسی شک دارد بگو تا روز قیامت در آن شک باقی بماند تا همه حقایق آشکار شود. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نماهنگ سربازان زینب سلام الله علیها. 🔹تقدیم به مدافعان حرم... https://eitaa.com/piyroo
ما باید ثابت قدم باشیم. خدا شاهد است این صحنه هایی که دارد از مقابل چشمان ما می گذرد ، کمتر از صحنه های صدر اسلام نیست. در صدر اسلام ، آقا ابا عبدالله (ع) ۷۲ تن یار داشت ، همه اش ۷۲ تن بودند که می روند شهید میشوند. الان چیز دیگری دارد اتفاق می افتد. صحنه ای از بچه های تخریب لشکر برایتان تعریف کنم. در مرحله دوم رسیدند به سیم خاردار. یکی در گردان مالک روی سیم خاردار می خوابد و می گوید ، پایتان را روی من بگذارید و رد شوید ، بچه های بسیج پا روی پشتش می گذارند و می گذرند ، او روی سیم خاردار می میرد ، یک مین زیر شکمش منفجر می شود و شهیدش می کند ، کسی این قدر عاشق ؟! مگر عشق بدون شناخت می شود ؟! عشق بدون شناخت معنا ندارد ، این شناخت می خواهد که یکی روی مین بخوابد ، سینه اش را بگذارد روی سیم خاردار تا دیگران از روی بدن او رد شوند ، شوخی نیست !! تا درک نباشد ، نیت ها پاک نمی شود ... سردار خیبر فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله https://eitaa.com/piyroo
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 446 #کلیپ ماجرای مدافع حرمی که جاروکش حرم شد و شهادتش را از امام رضا گرفت قسمتی از مصاحبه همسر شهید مصطفی بختی از شهدای مشهدی مدافع حرم، که از ارادت خاص این شهید به امام رضا گفت.🌹 #شهید_مصطفی_بختی https://eitaa.com/piyroo
شهید حسن قربانی، سال ۱۳۴۲ش در شهر اصفهان چشم به جهان هستی گشود. وی تعالیم دین مبین اسلام را در نزد خانواده فراگرفت، سپس برای آموختن علم به مدرسه رفت و تحصیلاتش را با موفقیت به پایان رساند. به‌دنبال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد و برای مبارزه با ضدانقلاب به استان کردستان عزیمت کرد. در پی تجاوز ناجوانمردانه دشمن بعثی به مرزهای نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران، حسن نیز هم‌چون خیل سربازان جان‌برکف سپاه روح‌الله (ره) عازم جبهه‌های پیکار حق علیه باطل گردید. شهید قربانی در طول سال‏های حضور در جبهه‌های نور؛ مسئولیت‏های بی‌شماری نظیر جانشینی گردان امام جعفر صادق (ع)، فرماندهی گردان خط‌شکن امام سجاد (ع)، فرماندهی گردان امام حسن مجتبی (ع) و فرماندهی گردان حضرت ابوالفضل (ع) را پذیرفت. سردار قربانی در عملیات‌های بیت‌المقدس، خیبر، رمضان، ضربت ذوالفقار، طریق‌القدس، فتح‌المبین، محرم، والفجر ۴ و والفجر ۸ حماسه‌ها آفرید تا این‌که بعد از عروج عاشقانه شهید شعربافچی، مسئولیت سازمان‌دهی مجدد گردان حضرت ابوالفضل (ع) را به او واگذار کردند و گردان حضرت ابوالفضل (ع) طبق صلاح‌دید فرماندهی لشکر، در مرحله دوم عملیات والفجر ۸ وارد عمل شد. این گردان توانست دلاورمردانه در مقابل دشمن ایستادگی کند به‌طوری‌که حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نمازجمعه از عملکرد آنان تقدیر به‌عمل آورد. حسن در سال ۱۳۶۲ش ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. گفتنی است؛ محمدجواد قربانی برادر ارجمند سردار قربانی نیز در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید. با فرارسیدن روز بیست و دوم شهریورماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی، ملائک به زمین آمدند. عزاداران اباعبدالله (ع) در شب تاسوعا فریاد واویلتا سر می‌دادند که سردار شهید حسن قربانی در سن بیست و سه سالگی به جمع عاشورائیان تاریخ پیوست. روایت یکی از هم‌رزمان شهید از رشادت‌های ایشان در میادین نبرد، شنیدنی است: «گردان حضرت ابوالفضل (ع) برای شرکت در مرحله دوم عملیات والفجر ۸ آماده می‌شد، قربانی مسئولیت گردان را بر عهده داشت. بچه‌ها به صف ایستادند. در مقابلشان، گارد ریاست‌جمهوری عراق قرار داشت. با فرمان قربانی، نیرو‌ها گارد را محاصره کردند و بخشی از منطقه را به خرمنی از آتش تبدیل ساختند. جنگ تن به تن آغاز شد و حتی بعضی از رزمنده‌ها یک‌تنه در مقابل تانک‌ها ایستادند. بچه‌ها چند شبانه‌روز جنگیدند. با پایان یافتن بخشی از عملیات، حاج حسین با خوشحالی حسن را در آغوش گرفت. برای اهل دنیا باورش سخت بود. اما این عنایت حق‌تعالی و دست یاری صاحب‌الزمان (عج) بود که بچه‌های یک گردان پیروزمندانه از نبرد با گارد ریاست‌جمهوری عراق بیرون بیایند. سال‌ها بعد، رهپویان راه حق، گوشه‌ای از وقایع این نبرد را در کتاب «نبرد فاو» به کلمه آوردند...» خبر شهادت سردار سرفراز سپاه اسلام، حسن قربانی را صبح روز تاسوعا، فرمانده بزرگ حاج حسین خرازی به خانواده‌اش داد. https://eitaa.com/piyroo
#فرازی_از_وصیتنامه سردار #شهید_حسن_قربانی ✍این بنده حقیر با چشمی باز و اندیشه ی روشن و با قلبی مطمئن و با فکری آزاد قدم به این راه مقدس گذاشتم ، بدون هیچ زوری و یا اجباری. همیشه دعا می کردم که خدا این توفیق را به من بدهد که در راه خدا و برای خدا و به سوی او گام بردارم. ای ملت مسلمان و مبارز رنجدیده، شما با وحدت کلمه طیبه لااله الا الله با خصم زبون طاغوت جنگیدید و پیروز شدید. وحدت خودتان را حفظ و از تفرقه دوری کنید. ای خدا ! به جوانان این ملت توفیق حفاظت و حراستش را عطا فرما ، تنها راه پاسدارى اسلام وحدت مسلمین است و یک دل بودن و یک صدا بودن که اگر خداى ناکرده چنین نباشد ، شکست پذیر خواهیم بود ، چون تفرقه بود که على (ع) را 25 سال خانه نشین کرد و تفرقه بود که امام حسین (ع) را در صحراى کربلا تنها گذاشت. ای دولت مردان (مسئولین) بدانید این مسئولیتی که به شما رسیده ثمره خون هزاران شهید است، به آن خیانت نکنید... ای پدر و مادر عزیز، در شهادتم بر من گریه نکنید و اگر گریه می کنید در بین مردم و جلوی چشم منافقین گریه نکنید که دشمن شاد می شود. از پدر، مادر، برادر، خواهر و همسرم طلب آمرزش و حلالیت می خواهم. من دو ماه روزه بدهکارم و مقداری هم پول پیش پدرم دارم . من یک وام 30 هزار تومانی از سپاه گرفته ام که تا حال هفت یا هشت قسط آن را داده ام. بقیه را شما بدهید. https://eitaa.com/piyroo
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از #شهید_حسن_قربانی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 #التماس_دعای_فرج ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ #حسن_قربانی #اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا #ملتمس_بهترین‌_دعا #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی 🕙سـاعـت عـاشقـے 💠دعـــــاے فـــرج💠 ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا