eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🌺🍀🌺❤️ #خاطرات #شهید_احمد_کاظمی بعــد از پیروزی انقـلـاب با #شــهید محمدمنتظــری راهی لبنان شــد تا جنگ هــای چریکــی را بیامــوزد. فکــر کنم بار دومــش بــود می رفت. ایــن دفعــه هم مــدت زیادی از خانــواده دور بــود. بعــد هم کــه برگشــت #قائله کردســتان شروع شد که ســریع خودش را به آنجا رساند و ماند تا زمانی کــه زخمــی شــد و از ناحیــه ران پا آســیب جــدی دیــد. بعد از مجروحیت چون توان ماندن نداشت، برگشت و مدتی را در خانه اســتراحت کرد تا حالش کمی بهتر شــود و برگردد. ولی خب به جایی نکشید که #عراق به ایران حمله کرد و با شنیدن این خبــر از داخل رختخــواب و با عصــا خــودش را به #جنوب رساند. آن موقع هیچ کس نتوانست مانع رفتنش بشود. #راوی: حسن کاظمی(برادر شهید) https://eitaa.com/piyroo
#شهدا #محرم #شهید_جواد_محمدی نزدیڪ ایام محرم ڪہ میشد دیگہ دل تو دلش نبود؛ جواد بود و پیراهن مشڪی ڪہ ڪل ایام ماه محرم و صفر تنش بود.. خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشتہ باشہ، اڪثر وقتها هم تو آشپزخانہ مسجد بود و مشغول آماده ڪردن شام هیئت... جواد ثابت ڪرد بچہ هیئتی آخرش #شهید میشہ... راوی : #همسر_شهید شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم https://eitaa.com/piyroo
🍃💐🕊💐🕊💐🍃 #انتهای_کانال می‌بینید می‌روند، تا انتهای کانال، آنجا #شهادت مانده، چشم‌ انتظار ولی شما داخل کانال‌ها کجا می‌روید؟ #نگاه_شهدا به شماست. ان شاء الله #شرمنده_شهدا نشویم. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
#شهید_اکبر_توپا #سیره_شهید ◽️شهيد توپا، باانضباط، خوش اخلاق و دارای هوش و ذكاوت خارق العاده‌ای بود. در كارها جدّيت و پشتكار داشت و با صبر و حوصله بر مشكلات فائق می‌آمد. و‌ به دليل داشتن بصيرت خاص، دوستان خود را بر مبنا‌ علائق دینی و مذهبی انتخاب کرده و برای انجام دوستی‌ها، فداكاریهای ارزنده ای از خود نشان می‌داد. ◽️از ارادتمندان سالار شهيدان بوده و همه ساله، ايّام محرّم در مراسم سوگواری، حضور فعّالی داشت. عشق به شهادت و عارفانه زيستن با وجودش آميخته شده و آن چنان در او ريشه دوانيده بود كه در ميادين نبرد حق عليه باطل با به شهادت رسيدنش، ژرفای آن عشق، بر همه آشكار شد. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ 💚}•° https://eitaa.com/piyroo
گنجشکی که نشانی از شهدا آورد 🌷🌷🌷 شهید علیرضا خاکپور از سرداران شهید «لشکر پنج نصر خراسان» از خطه گلستان، روستای پیرواش، متولد سال ۱۳۴۵، از خانواده ای روستائی و کشاورز، متاهل، وقتی «سمانه» تنها دخترش، «هشت ماهه» بود، در ششم اسفند سال «۱۳۶۵»در عملیات «کربلای پنج» مظلومانه شهید شد. 📝 شهید علیرضا خاکپور؛ در دفترچه خاطراتش آورده است: منطقه ای چند بار بین ما و عراقی ها، توی شلمچه دست به دست شد. نشسته بودم جلوی سنگر که گنجشکی آمد، چند متری ام روی تل خاکی نشست. برُّ و بر نگاهم می کرد. به یکی از بچه ها که کنارم نشسته بود، گفتم: این گنجشک گرسنه است. بلند شدم چند دانه نان خشک شده را بردم یک متری اش، ریختم و برگشتم. نخورد. یکی از بچه ها سنگی به طرفش پرتاب کرد که، گنجشکک من، برو خمپاره می خوری ها، پرید. چرخی زد و دوباره برگشت، همان نقطه نشست. یکی دیگر از بچه ها سنگی دیگر برداشت، به طرفش پرتاب کرد. پرید و رفت، چند لحظه بعد، باز دوباره برگشت. همان نقطه نشست. پریدم داخل سنگر، گفتم: بچه ها سر نیزه، یکی بیلچه آورد، یکی با سر نیزه زدیم به زمین، چند لحظه بعد، پوتین خون گرفته ای، پیدا شد، بیشتر کندیم…. بعثی‌های ملعون، چهل و هشت شهید مظلوم بسیجی را یک جا روی هم دفن کرده بودند.🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
#یادی_از_شهدا 🌷 کوله پشتی پر از مهمات او آتش گرفت و نتوانستند از علی جدایش کنند، تمام بدنش سوخت و بر اثر حرارت آب شد اما صدایش در نیامد تا عملیات لو نرود...🌷 #شهید_علی_عرب https://eitaa.com/piyroo
شهیدی که امام از خبر شهادتش شوکه شد 🌷🌷🌷 شهید علی اکبر شیرودی عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی می‌کرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد. شیرودی عاشق پرواز بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن، زمان را نمی‌شناخت و شبانه روز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش می‌کرد. سرتیپ امیر طاعتی از همرزمان شهید شیرودی نقل می کند که شهادت شهید شیرودی یک روندی داشت و این روند از شهادت شهید کشوری شروع شد. وقتی که شهید کشوری پیکرش سوخت و شهید شد، ما به همراه شهید شیرودی به آنجا رفتیم. شهید شیرودی در کنار پیکر سوخته ی شهید کشوری می گفت: "من بدون تو چگونه زندگی کنم، چرا مرا تنها گذاشتی، تو مرشد و الگوی من بودی." از همان زمان بود که شهید شیرودی شروع به شهید شدن کرد. در واقع او همیشه آماده ی شهادت بود و به گونه ای عملیات می کرد که همه از او می ترسیدند و به تعبیر آقای هاشمی رفسنجانی او مالک اشتر زمان بود. مقام معظم رهبری در مورد او می گوید: "او تنها نظامی ای بود که در نماز به او اقتدا کردم". در واقع شهید شیرودی یک عارف وارسته بود و همواره می گفت: "من و همرزمانم برای اسلام می جنگیم نه چیز دیگر." بسياري از صاحب نظران جنگ‌هاي هوايي او را نامدارترين خلبان جهان ناميدند چنان كه شهيد فلاحي مي‌گويد: "او غيرممكن را ممكن ساخت و كسي بود كه وقتی خبر شهادتش را به امام(ره) دادم یک ربع به فکر فرو رفتند و حضرت امام در مورد همه شهدا می گفتند خدا آن‌ها را بیامرزد ولی در مورد شیرودی گفتند او آمرزیده است." او با بیش از 2500 ساعت بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بيش از 40 بار سانحه و بيش از 300 مورد اصابت گلوله بر هليكوپترش باز هم سرسختانه جنگيد.🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
❇️ 📜بعضی اختلافاتی که در متن زیارت عاشورا در کتاب مصباح و کتاب کامل الزیارات هست فرق اساسی با همدیگر ندارند مثلا آن قسمت «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِيَرَتِهِ» این سلام در کتاب مصباح شیخ طوسی نیست اما در کتاب کامل الزیارات شیخ صدوق هست. اینطور اختلافاتی دارند و آنچنان اختلافات اساسی با همدیگر ندارند. ✋ابتدای زیارت عاشورا با سلام شروع می شود که وقتی به امامی سلام می دهیم، سلام فقط به معنای سلام گفتن و درود گفتن و خوش آمد نیست. سلام به معنای دعای سلامتی کردن برای طرف مقابل هم هست. یعنی امام حسین (ع) من دعای سلامتی برای شما می کنم و این اطمینان را می دهم که از طرف من امن و سالم هستید و هیچ خطری شما را تهدید نمی کند. 💢نکته ی مهم: 👈اینکه می گوییم امام حسین از جانب من هیچ آسیبی به شما نمی رسد، ما دو نوع آسیب داریم آسیب جسمی و آسیب روحی. بله آسیب جسمی ما هیچ گاه به اهل بیت نخواهد رسید. ما هیچ گاه به روی آنها شمشیر نمی کشیم و آسیب نمی رسانیم. اما در بحث آسیب روحی متأسفانه خیلی از ماها درگیرش هستیم. این گناهانی که انجام می دهیم باعث رنجش روح امام می شود. 📜خود امام زمان (عج) در نامه ای که به شیخ مفید می نویسد می فرماید؛ هیچ چیزی ما را از شما شیعیان دور نمی کند مگر آنچه از بدی های شما به دست ما می رسد. بعد به شیخ مفید می فرمایند؛ گویی آنانی که با ما عهد بستند و عهد خود را شکستند از شکستن عهد خود خبر ندارند، ما بر همه ی اینها آگاهیم و همه ی اینها را می دانیم. ممکن است خیلی از ما در طول زندگی عهد و پیمانی با امام زمان بسته باشیم ولی به هر دلیل و بهانه ای این عهد را شکسته باشیم. امام زمان می فرمایند ما از همه اینها خبر داریم. ⚠️پس وقتی می گوییم «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ...» باید واقعا حواسمان جمع باشد این سلام از ته دل هست؟! یعنی واقعا هیچ آسیبی از طرف ما به امام حسین (ع) نمی رسد؟ یا نه با گناهان و کارهایی که می کنیم به امام حسین ظلم می کنیم و اهل بیت را ناراحت می کنیم!! ... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) 🎁به يكديگر هديه دهيد، تا نسب به همديگر با محبت شويد. به يكديگر هديه دهيد؛ زيرا هديه كينه ها را مى برد. 📗کافی : ج۵ ، ص۱۴۴ -------------------------------------- 🔹لباس پلنگی پوشیده بود. خیلی زیبا شده بود. رفت و بدون لباس پلنگی برگشت. گفتم: لباست کو؟ گفت: یکی خوشش اومد منم دادمش به اون! #ابراهیم همیشه بهترین چیزهای خودش رو می داد به دیگران. https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهدا 🌷 🔸 روایتی از هـمسر #شهـید_مصطفی_صدرزاده 🌸🍃یک روز بہ میدان شهدایِ گمنام در فـاز ۳ اندیشہ رفتیم ... چند تا پله می‌خورد و آن بالا پنج #شهید_گمنـام دفن بودند ... من از پلہ‌هـا بالا رفتم و دیدم کہ مصطفی حتی از پلہ‌هـا هم بالا نیامد !! 🌸🍃پایین ایستادہ بود وبا لحن تندی گفت: « اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهـ🕊ـدا عند ربهـم یرزقــون هـستند، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید خودتان باید کارهای من را جور کنید». 🌸🍃دقیقا خاطرم نیست که ۲۱ یا ۲۳ رمضان بود من فقط او را نگاہ می‌کردم ... گفتم من بالا می‌روم تا فاتحه بخوانم او حتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ فقط ایستادہ بود و زیر لب با شهدا #دعوا می‌ کرد !! 🌸🍃کمتر از دہ روز بعد از این ماجرا حاجتــش را #گرفت ... سه روز بعد از #عید_فطر بود که برای اولین بار اعــزام شد. 🎋مصطفی اصلا برای ماندن نبود نمی توانست بمــاند ... آن زمانی هم که اینجا بود، اینجا نبود گمشدہ خودش را پیدا کردہ بود ... #شهید_مصطفی_صدرزاده ( از عاشقان شهید هادی بود ) #شهید_مدافع_حرم https://eitaa.com/piyroo
آوینی 🔸قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیض دائم رحمت او امیدوار می سازد. https://eitaa.com/piyroo
🌼در زندگی دنبال ڪسانی حرڪت ڪنید ڪه هرچــه به جنـــــبه های خصوصی ترِ زندگیِ شان نزدیڪتر شوید تجـلی ایـــــماݩ را بیشتــر می بینیــد.👌🏻 https://eitaa.com/piyroo
💠 امام خامنه ای حفظه الله: هیچ حادثه ای از حوادث خونبار صدر اسلام، به اندازه حادثه کربلا، غربت و بی کسی و تنهایی وجود نداشته است. 🏴 https://eitaa.com/piyroo
⭕️کدام قطره اشک برای اباعبدالله(ع) یک دنیا ارزش دارد؟ شهید مرتضی مطهری: اگر اشکی که ما برای او می‌ریزیم در مسیر هماهنگی روح ما باشد، روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند، ذره‌ای از غیرت او، ذره‌ای از ایمان او، ذره‌ای از تقوای او، ذره‌ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک هر چه دلتان بخواهد قیمت دارد. اگر گفتند به اندازه یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد، باور کنید. 📚حماسه حسینی، جلد۱، ص۱۰۰ https://eitaa.com/piyroo
┅══✼🍃🌹🍃✼══┅ هر سال که می‌شد، با بچه‌های محل تکیه‌ای بر پا می‌کردیم، تو پارکینگ خونه شهید ولایتی.یک سال به خاطر یه سری از مشکلات نمی‌خواستیم تکیه رو برپا کنیم. تو جمع رفقا، حسین می‌گفت هر طور شده بایداین سیاهی‌ها نصب بشه، باید این روضه‌ها برقرار باشه حسین که از جون و دل مایه می‌گذاشت در خونه ارباب و نمی‌خواست هیچ جوره کم بزاره، وقتی دید کسی همراهیش نمی‌کنه. اومد در خونه ما؛ گفت من دلم نمیاد که امسال تکیه نباشه️، سیاهی‌ها و پرچم رو ازم گرفت و رفت.. اون شب خودش تکیه رو برپا کرده بود؛ تنهای تنها....از قرار معلوم شب رو هم تو تکیه خوابیده بود. صبح روز بعد سراسیمه و البته با خوشحالی زنگ خونمون رو زد.بهش گفتم: چی شده حسین جان!؟ گفت: دیشب که پرچم ها و سیاهی‌ها رو نصب کردم تو همون تکیه خوابم برد. تو خواب دیدم (ع) اومده تو پارکینگ خونمون و به من گفت: احسنت! چه تکیه قشنگی زدی و دستی به سیاهی‌ها کشید و بهم خسته نباشید گفت.وقتی حسین این جملات رو می‌گفت اشک تو چشمای قشنگش حلقه زده بود، می‌دیدم که چقدر خوشحاله از اینکه کارش مورد قبول ارباب واقع شده بود. 🔻ععکس مربوط به عزاداری عاشورای سال۱۳۹۷ دو روز قبل از https://eitaa.com/piyroo
┄┅══✼🍃🌹🍃✼══┅┄ #شهید_مدافع_مهدی_قاضی_خانی 💶ما از لحاظ مادی کم و کسری نداشتیم با این که در آمد آن چنانی نداشتیم آقا مهدی می گفت: وقتی ما توی زندگی مون آرامش روحی داریم نباید از بچه دار شدن بترسیم همیشه می گفت: یکی از وظایف والدین نسبت به اولادشان انتخاب اسم خوبه. اسم خوب هم اسم #معصومینه. 🍃اما وقتی دخترمان به دنیا آمد من خیلی اصرار داشتم اسم دخترمان نهال بگذارم. خیلی این اسم را دوست داشتم به خاطر ظرافتی که در این اسم حس کردم اما آقا مهدی اصرار داشت اسم اولیای خدا باشد مثلا فاطمه، زهرا، زینب. 📘 وقتی هم که رفته بود شناسنامه بگیرد من مطمئن بودم که اسم مذهبی انتخاب کرده اما وقتی برگشت و شناسنامه را داد دستم دیدم همان اسمی گذاشته که من دوست داشتم. #نهال 🌸خیلی خوشحال شدم بیشتر به خاطر اینکه چقدر نظرم برای همسرم مهم است می دانستم برای آقا مهدی خیلی سخت بود که برای اولین دخترش اسم فاطمه، یا زهرا نگذارد اما با این حال راضی شده بود به خاطر من از نظر خودش چشم پوشی کند. 💨می گفت: شما شریک زندگی ام هستی زحمت بچه ها هم بیشتر روی دوش شماست به خاطر همین همون اسمی که شما دوست داشتی رو گذاشتم اما پیش خدا مسئولیتی بابت این اسم قبول نمی کنم. 📗منبع: کتاب بابا مهدی https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢قسمت هفتاد و یکم: اسرای تازه و ماجراهای تازه وضعیت اسفناک و تاریخ خونبار غواصان بازمانده از کربلای چهار و اسرای کربلای پنج، تا عید نوروز و تحویل سال ادامه داشت و به عید ختم نشد. وارد سال ۶۶ شدیم و همچنان بساط کابل و شکنجه در جای جای اردوگاه برپا بود و این وضعیت ویژه و فوق العاده تا حدود شش ماه ادامه داشت. هر وقت تعدادی اسیر تازه را وارد اردوگاه می کردند ، همان بساط تونل وحشت برای اونا برپا میشد. گر چه با ورود هر دسته ای از اسرای جدید به اردوگاه تا چند روزی به اونا مشغول بودند و کمتر به آزار و اذیت ما می رسیدند ، ولی تکرار صحنه های وحشتناک تونل مرگ برای تعدادی از بهترین فرزندان این آب و خاک، شکنجه روحی ناشی از مشاهده این صحنه ها ، برای ما کمتر از شکنجه مستقیم خودمون نبود. اسرای جدید که میومدن ما قدیمیا را داخل می کردند و درها رو قفل می کردن. تازه می فهمیدم روزهای اول چی کشیدیم. می دیدیم اسرای مظلوم رو که داخل محوطه خاکی غلت می زدند و بعثیا مانند گله ای کفتار که در پی دریدن طعمه باشن ، چند نفری می ریختند رو سر یه نفر و آنقد می زدن که فرد قادر به تحرک نبود و خیلی وقتا اتفاق می افتاد اونایی رو که خصوصی و سفارشی شکنجه می شدن تا روزها و حتی هفته های متمادی نمی تونستن روی پاهاشون بایستند و برای دستشویی و هواخوری چهار نفر از دوستاش اونو با پتو جابجا می کردند. بر خلاف عراقی ها که تا تقی به توقی می خورد دسته دسته و گوسفندوار خودشون رو تسلیم می کردند و فریاد دخیل الخمینی آنها بلند میشد ، بچه های ما بندرت و تنها در شرایط بحرانی و اکثرا زخمی به اسارت در می اومدن و به همین دلیل تعداد اسرای ما تا روزای پایانی جنگ خیلی کمتر از عراقی ها بود و به یک سوم هم نمی رسید. بیشترین اسرای ما متاسفانه در ماهای پایانی جنگ و بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به اسارت دراومدند. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🍂 🔻 💢قسمت هفتاد و دوم: کِرم زدن زخم مجروحین هر سری جدیدی که از اسرا وارد اردوگاه میشد، همراهشون تعداد زیادی زخمی بود. در حالیکه طبق قوانین بین المللی و کنوانسیون حمایت از زندانیان جنگی ، عراق موظف بود مجروحین رو به بیمارستان منتقل کرده و مداوا کنند، همانگونه که ایران این کار رو انجام میداد، اما جلادان بعثی توجهی به این قضیه نداشتن و زخمیا رو هم مثل افراد سالم به اردوگاه منتقل می کردند. حسین سلطانی از اسرای مشهدی بعد از تحمل درد طولانی به مرور انگشتای دستش ریخت و بعلت عفونت دستی که میشد با اندک مداوایی خوب بشه، از مچ جدا شد. خیلی از بچه ها لت و پار بودن و شکستنی هایی داشتند و حتی مواردی از قطع دست و پا داشتیم ، اما بعثیا هیچکدوم رو بیمارستان نمی بردن - مگر در موارد بسیار نادر- و به همون حال در اردوگاه رها می شدن و تنها هر چند روز یه بار تعدادی که خیلی بدحال بودن رو به بهداری کوچک اردوگاه می بردن و مختصری پانسمان می کردن. عدم رعایت بدیهی ترین اصول انسانی مانند مداوای مجروحین جنگی، سبب شد بتدریج تلفات ما شروع بشه و هر چند روز یه بار، یکی از بچه ها غریبانه و مظلومانه جان بده. به مرور زخما عفونی و بعد از مدتی زخمای عُمقی عفونت کرده و کِرم میزد. یک از بسیجیای شیراز که یه پاش قطع شده بود تمام زخماشو کِرم زده بود و هر چه آه و ناله می کرد به دادش نمی رسیدن و فقط گاهی یه کپسول پنی سیلین یا آمپی سیلین بهش می دادن . این تمامِ معالجه و درمانِ اونا بود و به همین خاطر بشهادت رسید. قافله اسرای مفقودالاثر در هرمکان و مقطعی شهیدی برجای میگذاشت و تعداد کاروانیان کم و کمتر میشد. بر خلاف این رفتار غیر انسانی بعثی ها، خود شاهد بودم در جبهه های ایلام زخمیای عراقی رو مثل بچه های خودمون تو بیمارستان مداوا می کردند. اوایل جنگ که نوجوانی سیزده ساله بودم، برای عیادت یکی از بستگان به همراه خانواده به بیمارستان امام خمینی ایلام رفتم. سرباز زخمی عراقی بدون هیچ نگهبان و مراقبتی در قسمت عمومی بیمارستان بستری بود و مردم به عیادتش می رفتند و مثل مریضای خودشون براش کمپوت و میوه می بردن. هیچ مجروح عراقی قبل از بهبودی کامل به اردوگاه منتقل نمی شد، اما در عراق همه چیز بر عکس بود و بعثیا هیچ تفاوتی بین مجروح و سالم قائل نبودن و همون رفتار ظالمانه که با اسرای سالم داشتن با زخمیا هم همونجور رفتار می کردن. ادامه دارد ⏪ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
...♡ حبّ‌«حســــین»سرالاسرار‌شهــــداست اگرا‌صراط‌مستــقیم‌می‌جویۍ‌بیــا از‌این‌مستــقیم‌تر‌راهی‌وجود‌ندارد... ~|حب‌حسیــن‌علیه‌السلام|~ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
هی میگیم شهید میشیم شهید بشیم ، به این فکر کردیم اخه ما چیمون شبیه شهداست که بخرنمون؟ آرزویی که براش نجنگی همون آرزو میمونه هیچ وقت به واقعیت تبدیل نمیشه ... ماه عزای اربابمونه ها شاید این آخرِ کاریه بی‌هوا بخرن... 🏴 https://eitaa.com/piyroo