افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
⏯ #نماهنگ احساسی #شهدا 🍃راهیم من شکسته دل به زیر باران 🍃به راه ناتمام یاران در امتداد آن سواران 🎤می
🍃همزاد كویرم تب باران دارم
🍃در سینه دلی شكسته پنهان دارم
🍃در دفتر خاطرات من بنویسید
🍃من هر چه كه دارم از شهیدان دارم
🌷شادی روح همه #شهدا صلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
حاج حسین یڪتآ↓
یادت باشہ ها!
اول امام زمان(عج) یادِ تو میڪنہ بعد تو یاد امام زمان(عج) مےافتے!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لب به سکـــــوت بسته ام
از نگاه بی ریای چشمانتان |😌👌|
از دستان پاکتان که بر سینه نهادید
و از شباهت راهتان که با #اخلاص پیمودید.👌
دلم فریاد میکشد که اینجا
سخن از عاشــــــقی❤️ است
با فاصله ای
به اندازه سه نـســــل.... 😞✋
#شهدا گاهی نیم نگاهی
#فرمانده_بی_ادعا
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#فرمانده بسیجی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺انتقاد کوبنده دوباره #پناهیان علیه کم کاری مسئولان👆
https://eitaa.com/piyroo
🔻مادر شهید محمدرضا دهقان:
❣هر موقع که #دلتنگش میشویم پیش ما میآید و حتی بوی #عطر خاصی را که استفاده میکرد را استشمام میکنیم.
❣بارها شده هیچ کس در خانه نبوده و وقتی وارد خانه شدیم متوجه شدیم که بوی عطر محمدرضا در خانه است، حتی یکبار من از سرکار به خانه آمدم و اینقدر بوی عطرش زیاد بود که با #تعجب رفتم و تلفن را برداشتم که به شوهرم زنگ بزنم وقتی تلفن را برداشتم دیدم خود تلفن بوی #عطر میدهد و برایم خیلی عجیب بود.
❣مجلس شهید رسول خلیلی که از ما دعوت کرده بودند و رفته بودیم، من اصلا طاقت نداشتم در این مجلس بنشینم و آنقدر از محمدرضا و رسول صحبت کردند که حالم خیلی بد شد.
❣همین که #نیت کردم بلند شوم یک لحظه بوی عطر محمدرضا آمد و کنار من صندلی خالی بود و احساس کردم محمدرضا کنار من نشسته که حتی #برخورد شانههایش را احساس کردم.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید همت .flv
1.23M
کلیپ
#شهیدهمت_بسیجی
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢 قسمت صد و هفتاد و پنجم
فقط قنبرک می زدیم؟!
تعدادی هم سرگرم ساختن سرود و لطیفه بودن و گاهی بچهها رو با سرودهای طنز و لطیفههای خوشمزه مشغول و سرگرم میکردن. یه روز اینا دور هم جمع شدن و گفتن یه سرود خیلی جالب درست کردن. بچه ها هم که منتظر همچین فرصتایی بودن همه شدن گوش و منتظر شنیدن سرودشون شدن. یه دونه انار، دو دونه انار، سه دونه انار تا ده دونه انار. بعدش یک کیلو انار،.... ده کیلو انار، یه سبد انار، یه فرقون انار، یه وانت انار، یه کامیون انار، و همین جوری تا یه کشتی انار .... ده کشتی انار. دیگه بچه ها داشتن از خنده روده بُر می شدن و یکی دو تا از نگهبانای عراقی هم که پشت پنجره قدم میزدن و این سرود را شنیده بودن، بدون اینکه بفهمن اینا چی میگن خوششون اومده بود و بعضی وقتا میومدن پشت پنجره و از بچههای گروه سرود می خواستن سرود یه دونه انار رو براشون بخونن.
یه وقتایی هم یه لطیفۀ سرکاری رو همچین جدی میگفتن که همه فک میکردیم چه چیز جالبی باید باشه، تازه آخرش میفهمیدیم سرِ کاریه و بچهها کلی میخندیدن. علیرغم همۀ سختیا، واقعاً بچه ها، سرزنده بودن و هر که هر چه از دستش برمیومد برای شاد نگاه داشتن و خندوندن بقیه کوتاهی نمیکرد. باوری که به غلط برای بعضی از مردم پیش اومده، اینه که اسرای ایرانی مثل یه عده بچه یتیم، یه گوشه آسایشگاها چنبرک می زدن و سر تو لاک خودشون برده و هیچ تحرک و شادابی بین اونا وجود نداشته. شاید در شکلگیری این باور سریالها و فیلمایی که در باره اسرا بصورت ناقص ساخته شده یا خودِ ما آزادهها که عمدتاً به شکنجه و مشکلات پرداختیم، بی تأثیر نبوده.
بدون اغراق و صرفنظر از محنتهای بیپایان و شکنجههای طاقتفرسا، واقعاً محیط اسارت، یه فضای شاد و با طراوت و پر از امید بود و بهترین نشونۀ اون همین اجرای متعدد برنامه های طنز و سایر فعالتیا و برنامههای فرهنگی بود که روح امید رو در دل بچه ها زنده نگه داشته و این که آینده رو روشن میدونستن. بعضی وقتا هم سرودهای بسیار پر محتوا اجرا میشد.
ادامه دارد
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻#خاکریز_اسارت
💢قسمت صد و هفتاد و ششم:
آقا جمال و بر و بچ
یکی از ابتکارات بچهها که تا مدتی جذابیت خاصی داشت، نشریۀ مخفیانهای بود که به اندازۀ یه دفترچه جیبی با عنوان«آقا جمال و دوستان» تهیه و به افراد برای مطالعه داده میشد. جذابیتش این بود که اوّلین نشریه دست ساخت بچهها در کمال محدودیت و با امکانات صفر بود که به زیبایی تهیه میشد و مطالب متنوع از جوک و لطیفه تا حدیث و داستان و حکایت کوتاه و درسای اخلاقی و تحلیل سیاسی و معما داشت و هیچکس نمیدونست این آقا جمال کیه!. حالا جالبه بدونید کاغذ و قلمش چگونه تهیه میشد و مطالبش از کجا میومد؟!
کاغذ این نشریه از جلد بستههای سیگار و لایههای نازک جلد پاکت پودر لباسشویی تهیه میشد و با نخ و سوزن به هم دوخته میشدن. برای تهیه لایههای کاغذ، پاکت پودرها که خالی میشد، شب تا صبح اونا رو داخل آب قرار میدادیم و روز بعد با ظرافت خاصی چند لایه نازک از اون جدا می کردیم و طوری که بعثیا نفهمن جلوی آفتاب قرار میدادیم تا لایهها خشک بشه و با گذاشتن زیر پتوها صاف میشد. معمولاً از هر تکه پاکت پودر، پنج شش لایۀ نازک تهیه میشد و برای نشریه، مورد استفاده قرار میگرفت. برای نوشتن هم از مدادای بند انگشتی که از کار نقاشا جا میموند و برای اونا قابل استفاده نبود و یا از تکههای لوله شدۀ سرب که کارگرا از بیرون با خودشون میاوردن و بصورت قاچاقی تحویل مسئول فرهنگی آسایشگاها میشد برای نوشتن استفاده میکردیم.
یه مداد بند انگشتی در اردوگاه ما که همه چیز ممنوع بود به اندازه یه گنج، ارزشمند بود و از طرفی از هر کسی گرفته میشد جرمی سنگین به حساب میومد که به سلول انفرادی و شکنجههای سخت منتهی میشد. لذا در نگهداری اون بشدت دقت میکردیم. در آسایشگاه یکی از این مدادای بند انگشتی در اختیار من بود و مثل جانِ شیرین ازش محافظت میکردم و وقتی کار نوشتن تموم میشد داخل خمیر دندانم قرار میدادم که در وقت تفتیشِ بعثیا لو نره. لو رفتن یه مداد علاوه به خطر افتادن جان خود فرد، چند نفر نقاشی که داشتیم رو هم به درد سر و زیر شکنجه می نداخت چون بعثیا میفهمیدن کار اوناس و غیر از نقاشا احدی دیگه، مداد در اختیار نداشت.
ادامه دارد ⏪
خاطرات طلبه آزاده، رحمانی سلطانی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✨استاد پناهیان✨
بلند پرواز باش...بگوشهادتو میخوام...
به کم راضی نشو...
دین اومده به ما بگه صداقت یعنی یاشهید بشی یا منتظر شهادت باشی...
به حداقل قانع نشو...
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹🌸🍃
#خواب_کیلومتری...
تا دو سه نصف شب هی وضو میگرفت و می آمد سراغ نقشه ها و به دقت وارسی شان می کرد، یه وقت می دیدی همان جا روی نقشه ها افتاده و خوابش برده...
خودش میگفت من کیلومتری میخوابم واقعا همین طور بود فقط وقتی راحت میخوابید که توی جاده با ماشین می رفتیم...
عملیات خیبر،وقتی کار ضروری داشتند، روی دست نگهش می داشتند تا رهایش می کردند،بیهوش میشد.
اینقدر که بی خوابی کشیده بود.
#سردارشهیدحاج_محمدابراهیم_همت
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت514
🌸بعضیا عجیب بوی خدا میدن🌸
حاجی
این مملکت امثال شمارو کم داره
مدعی تا دلت بخواد هست....
روحت شاد 🌺
#شهیداحمدکاظمی
#یادش_باصلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید نظامعلی فتحی در بیست و هشتم فروردین ماه سال 1343 در خانواده ای مذهبی و متدین در شهر اراک دیده به عرصه هستی گشود.
پس از مجروحیت شدیدی که در عملیات والفجر 3 (آزاد سازی مهران) به ایشان رسید به عنوان مسئول واحد آموزش نظامی ناحیه مرکزی اراک معرفی شد و هنگامی که هنوز زخمهایش التیام کامل نیافته بود به شهادت رسید.
ایشان فردی بودند بسیار شجاع، جدی، با اخلاص، سختکوش ، جسور و با ایثار فراوان.جدیت و مردانگی از بهترین و برجسته ترین شاخصه های فردی شهید به شمار می رفت.
این شهید گرانقدر پیوسته با عشق به شهادت زندگی می کرد و هیچ زمانی را نمی توان به یاد آورد که او آرزوی شهادت در راه خدا را از یاد برده باشد. خصوصاً پس از به شهادت رسیدن شهید کاوه نبیری در عملیات کربلای 5، می توان گفت که نظامعلی فتحی هم به شهادت رسید. زیرا بسیار او را دوست می داشت در آخرین سال جنگ نیز این شور و شوق به مقدار چشمگیری نمایان شد. تا آنجا که از عنوان نمودن این آرزو و درخواست دعا برای شهادت خود از دیگران ابایی نداشت.
آری، در حال و هوای آخرین روزهای جنگ تحمیلی، گویا او می دانست که مدت زیادی نخواهد گذشت که در باغ شهادت را می بندند و لاجرم عده ای برای همیشه این سوی در خواهند ماند. از این رو دیگر تاب نیاورد و با وجود این که از نظر جسمانی هم مشکلات زیادی داشت، ولی مجدداً رو به جبهه نهاد و در حمله دشمن بعثی که برای باز پس گیری فاو تدارک دیده بودند به شهادت رسید.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#فرازی_بروصیتنامه_شهید
ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند.«شهید بهشتی»
خدایا امیدوارم توانسته باشم با خون خود جزء خون هایی که چون سیل درخت اسلام را آبیاری می کنند باشم. خدایا از تو می خواهم که به مادران امین به مادرانی که امانت تو را به خودت تحویل داده اند صبر و شکیبایی عطا کنی و تو ای مادر قرآن مجید می فرماید:
تو چون فرزندت را در این راه دادی خوشحال باش که بالاخره می بایست تحویل می دادی و زحماتی که برای من کشیدی اجر و پاداش آن را از الله خواهی گرفت. ای پدر تو که بردباریت را به حد کمال رساندی و برای من خیلی زحمت کشیدی ولی من در برابر تو پدر عزیزم نتوانستم جوابگوی زحمات تو باشم. پدر عزیزم از شما حلالیت می طلبم و دوست دارم که مرا ببخشی چون با شما خداحافظی نکردم. شما که می دانید هر کس در این راه قدم بردارد برای خدا می آید و اگر ان شاء الله شهادت نصیب من شد حقیرانه تقاضا می کنم خونسردی خود را حفظ کنید. مبادا با گریه و شیون ستون پنجم دشمن را خوشحال کنید. من به شما پدر و مادر و تمام برادران و خواهرانم سفارش می کنم پشتیبان ولایت فقیه باشید.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به
نیابت از
#شهیدنظامعلی_فتحی
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان ....
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸
#التماس_دعای_فرج
ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا
🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید
#نظامعلی_فتحی
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا
#ملتمس_بهترین_دعا
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
💠دعـــــاے فـــرج💠
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo