از دهانش پرید که
تو بالاخره از طریقِ
این چشمهات #شهید میشی..
چشماش درخشید و پرسید:چرا..؟!
گفت:
چون خدا به این چشمها
هم جمال داده هم کمال..
این چشمها در راهِ خدا
بیداری زیاد کشیده..
اشک هم زیاد ریخته
#شهید_محمدابراهیمهمت🌱
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
در پی یک معجزه بود
تا زندگی اش را دگرگون سازد
به جبهه رفت
حالا سال هاست که مردم
کنار مزارش می نشینند
و به یکدیگر می گویند
معجزه می کند...!
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
#شهیدانه
کوچه های دلت را به نام شهدا کن
بدان در کوچه پس
کوچه های دنیا وقتی گم می شوی
تنهایت نمی گذارد!!
شهدا با معرفتند
رفیقشان باشی شهیدت می کنند😌❤️
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت574
دلتنگی زن آمریکایی برای شلمچه!
(حاج حسین یکتا)
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
#شهیدان_محمدعلی_مصطفی_محسن_نصیری
🥀محسن و مصطفی هر دو در یک روز متولد شدند و در یک عملیات و در یک روز به شهادت رسیدند. دقیقاً در سالگرد شهادت برادرمان محمدعلی. محمدعلی در 30دی ماه 65 و دوقلوها در 30دی ماه 1366به شهادت رسیدند.
🥀خانم نصیری سعادت آشنایی و دیدار با خانوادهتان آنقدر دیر نصیبمان شد که امروز شما به جای مادر و پدرتان راوی زندگی و شهادت برادرانتان شدید.
بله ، مادرمان 17 دی ماه 1390و پدرمان 30تیرماه سال 1388 مصادف با روز آخر ماه رجب به رحمت خدا رفتند. ما هفت خواهر و برادر بودیم. پدر و مادرم زحمات زیادی برای تربیت و پرورش بچهها کشیدند و نتیجهاش شهادت محمدعلی، محسن و مصطفی شد.
🥀اصالتاً کجایی هستید؟ کمی از خانوادهتان بگویید.
ما اصالتاً یزدی هستیم.پدرم برای کسبوکار به تهران آمد و در کابینتسازی مشغول شد. ایشان خیلی مقید بود. اهل نماز و قرآن بود. عموی مادربزرگمان حاجشیخ غلامرضا فقیهیزدیخراسانی مرجعتقلید بودند. والدینمان در یک خانواده مذهبی در یزد پرورش پیدا کرده بودند. پدرم کارگر و خیلی زحمتکش بود. بعدها که مغازه لبنیات و ماستبندی راهاندازی کرد، همه بچهها و مادرمان در تهیه و چرخاندن مغازه به پدر کمک میکردند. در زمان جنگ هم که برادرها و پدر یکی بعد از دیگری راهی جبهه میشدند، ما به کمک مادر میرفتیم تا دستتنها نماند.
🥀اولین رزمنده خانهتان که بود؟
محمدعلی اولین کسی بود که لباس رزم پوشید و راهی شد. قبل از آغاز جنگ در زمان انقلاب فعالیت داشت. برادرم سرباز بود که با فرمان امام خمینی(ره) از محل خدمتش فرار کرد. به ما هم سفارش کرده بود اگر دنبال من آمدند بگویید نمیدانیم کجا رفته است و اطلاعی از محمدعلی نداریم. میترسیدیم نکند بیایند و محمدعلی را پیدا کنند و اتفاقی برایش بیفتد. محمدعلی 27سال داشت که راهی جبهه شد. متأهل بود و دو فرزند پنج ساله و سه ساله هم داشت. دو سال بعد از حضور در جبهه به شهادت رسید.
محمدعلی قبل از جنگ در بسیج محل فعالیت میکرد. شبها برای نگهبانی و کشیک به بسیج میرفت تا اینکه تصمیم گرفت به جبهه برود. چند باری هم زخمی شد . یک سال بعد از رفتن محمدعلی، پدرم هم رفت. یک مرتبه هر دویشان مجروح شدند و در استادیوم آزادی بستری و بعد از بهبودی دوباره راهی شدند.
🥀محمدعلی در کدام عملیات به شهادت رسید؟
محمدعلی 30دی ماه 1365 در عملیات کربلای5 شهید شد. ترکش به شقیقهاش خورده بود. پدرم همزمان با محمدعلی در جبهه بود. همرزمان پدر که متوجه شهادت برادرمان شده بودند از ایشان خواستند چند روزی مرخصی بگیرد و به خانه برگردد. فردای روزی که پدر به خانه رسید چند نفر از اهالی مسجد به دیدار پدر آمدند و خبر شهادت محمدعلی را دادند.
🥀محمدعلی چطور آدمی بود؟
اهل گذشت بود. همیشه میگفت اگر از کسی دلگیرید ، گذشت کنید. هر زمانی که میخواست به منطقه برود همه خواهرها و برادرها را دور هم جمع میکرد و یک ولیمه برای خداحافظی میداد و از همه حلالیت میطلبید. یادم است یک بخاری هیزمی داشت که داخل حال خانه گذاشته بود و روی همان برای همه مهمانها کباب درست میکرد. آخرین باری که میخواست برود سال 65 بود. من و همسرشان کنار در برای بدرقه ایستاده بودیم که کتاب مفاتیحالجنان و قرآن تو جیبیاش را درآورد. قرآن را به من و مفاتیح را به همسرش داد. بعد خانمش گفت: محمدعلی من مفاتیح دارم. من هم گفتم: قرآن تو جیبی کوچک دارم. از ما خواست کتابها را با هم جابهجا کنیم. آخرین یادگاریاش همان مفاتیح کوچک و قرآن جیبی شد که در آن لحظات آخر به ما هدیه کرد و برای ما پر از معنا و مفهوم بود. با این کار از ما خواست تا بخوانیم و عامل به دستورات آن باشیم. مفاتیح همیشه در کیفم بود، اما این اواخر برای اینکه تنها یادگار برادرم خراب نشود در خانه از آن نگهداری میکنم. محمدعلی در وصیتنامهاش نوشته بود که من راضی نیستم که بیحجابها در مراسمم شرکت کنند. از همه ما خواست تا حامی دین و رهبر و پیرو راه شهدا باشیم. شهادتش برای ما سخت بود، اما خدا صبر و تحمل شهادتش را به ما داد.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#شهیدان_محمدعلی_مصطفی_محسن_نصیری 🥀محسن و مصطفی هر دو در یک روز متولد شدند و در یک عملیات و در یک روز
🥀دوقلوها بعد از شهادت محمدعلی به جنگ رفتند؟
بله، بعد از محمدعلی پدرمان در جبهه رفت و آمد میکرد اما سه ماه بعد از شهادت محمدعلی دوقلوها هم عزم رفتن کردند. ابتدا محسن و بعد هم مصطفی رفت.
🥀دوقلوها معمولاً صفات اخلاقی مشترکی دارند.
بله، هر دو مهربان بودند اما محسن صبورتر بود. هر دو آنها اهل نمازشب و انجام واجبات بودند. اهل مسجد و هیئت و پایگاه. خیلی هم تلاش کردند تا خودشان را به جبهه برسانند. کمکحال مادرم بودند. با شهادتشان مادر و پدرمان دست تنها شدند اما ذرهای به خودشان و به راهی که بچهها را فرستاده بودند، تردید نکردند. رابطه همه ما با هم خوب بود. رفاقت و صمیمیت ما مثل همه خواهر و برادرها بود؛ هم دوستیهایمان را داشتیم و هم دعواهای برادر خواهریمان.
🥀در میان عکسهای به جا مانده از شهدا، تصویر دیدار شهید صیاد شیرازی با پدر بزرگوارتان در منزل شهدا به چشم میخورد. از خاطره این عکس ماندگار برایمان بگویید.
بعد از مراسم سوم شهادت دوقلوها ، شهید صیاد شیرازی به منزل ما آمدند. بهمن ماه 66 بود. روزی پر خاطره. این دیدار و خاطره حضور ایشان هیچگاه از یاد و خاطرهمان پاک نمیشود. سپهبدی که بعدها خودشان هم شهید شدند.
🥀پس مصطفی چطور رفت؟
مادر به تمام مساجد و پایگاههای اطراف خانه و محلهمان سفارش کرده بود مصطفی را ثبتن ام نکنند. اما برادرم به مسجد جامع گوهردشت کرج رفت و ثبتنام کرد. آنجا به مصطفی گفته بودند شما یکی از برادرانتان شهید شده و یکی دیگر از برادرهایتان در جبهه است اما مصطفی زیر بار نرفته بود و گفته بود آنها پسرعموهایم هستند. مصطفی با هر ترفندی بود به جبهه رفت. راستش را بخواهید بعد از شهادت محمدعلی، رقابت بین دوقلوها برای رفتن شدت گرفت. مصطفی میگفت محسن همیشه زرنگی میکند و میرود و من جا میمانم. بهترینها همیشه برای محسن است! من باید به محسن برسم.برای اینکه عقب نماند خودش را به محسن رساند. در جبهه هم با هم رقابت داشتند. همرزمانشان اینطور برایمان تعریف کردند و میگفتند محسن به مصطفی میگفت: تو برو خانه مادر دست تنهاست. مصطفی در پاسخش میگفت: تو شش ماهی است که اینجا هستی، تو برو من میمانم. حالا نوبت من است. به همرزمانشان گفته بودند، ما پسرعمو هستیم و آنها بعد از شهادت متوجه رابطه برادریشان شده بودند.
🥀دوقلوها چطور شهید شدند؟
محسن و مصطفی در روند عملیات بیتالمقدس2 در ماووت عراق بودند.گردان عملکننده محسن، المهدی و گردان مصطفی حر بود. عملیات در منطقه کوهستانی ماووت عراق اجرایی شد. گردان محسن در ابتدا وارد عمل میشود که به دلایلی اکثر بچهها به شهادت میرسند. بعد از گذشت چندساعت از شهادت محسن، گردان حر وارد منطقه عملیاتی بیتالمقدس2 میشود و مصطفی هم در ادامه عملیات به شهادت میرسد.
🥀مصطفی چند ساعت بعد از محسن به شهادت رسید؟
ما چیز زیادی نمیدانیم. یعنی اصلاً نمیدانیم که مصطفی از شهادت محسن مطلع شده بود یا نه، فقط نکته جالبی که همرزمان و دوستان برادرانم برایمان گفتند این بود که بعد از شهادت محسن و در بحبوحه عملیات، امکان انتقال پیکر محسن به عقب فراهم نمیشود، به همین خاطر محسن را به داخل غاری در کوه منتقل میکنند تا بعد از عملیات عقب ببرند. کمی بعد با ریزش کوه دهانه غار بسته میشود. مصطفی که شهید شد پیکرش را نگه میدارند تا پیکر محسن پیدا شود. با پیدا شدن پیکر محسن هر دو برادر را با هم به عقب میآورند. محسن و مصطفی هر دو در یک روز متولد شدند و در یک عملیات و در یک روز به شهادت رسیدند. دقیقاً در سالگرد شهادت برادرمان محمدعلی. محمدعلی در 30دی ماه 65 و دوقلوها در 30دی ماه 1366به شهادت رسیدند.
🥀درست در سالگرد شهادت محمدعلی، دو برادر دیگرتان شهید شدند ، خانواده چطور با این واقعه روبهرو شدند؟
زمان شهادت دوقلوها پدر در جبهه نبود و دو، سه ماهی قبل از شهادتشان برای کمک به مادرمان به مرخصی آمده بود. پدر همراه برادر بزرگم به شهرستان رفته بود که ماشینی را به دنبالشان میفرستند و از آنها میخواهند برگردند. بعد از مسجد محل آمدند و خبر شهادت بچهها را به پدر دادند.
اما به مادرم گفتند محسن شهید شده و مصطفی زخمی است. مادرم گفت: خب پس مصطفی را برگردانید. بعد گفتند: مصطفی بیمارستان است اما مادر گفت: نه! مصطفی هم شهید شده است، من میدانم. مادرم آنقدر با ایمان بود که ما را به صبر دعوت میکرد. توکل و توسلش بالا بود. شهادت بچهها را با صبوری تحمل کرد. به ما هم توصیه میکرد و میگفت: زیاد گریه نکنید. دشمن شاد میشود.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به
نیابت از
#شهیدان_محمدعلی_محسن_مصطفی_نصیری
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان ....
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸
#التماس_دعای_فرج
ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا
🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید
#شهیدان_محمدعلی_محسن_مصطفی_نصیری
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا
#ملتمس_بهترین_دعا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
💠دعـــــاے فـــرج💠
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
﷽
#یڪ_آیہ_در_روز
«وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا ۖ فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ»
(حضرت صالح ع به قونش فرمود) و به خاطر بیاورید هنگامى که (خدا) شما را جانشینان قوم «عاد» قرار داد، و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش، قصرها براى خود بنا مى کنید. و در کوهها، براى خود خانه ها مى تراشید. بنابراین، نعمتهاى خدا را متذکّر شوید. و در زمین، به فساد نکوشید.»
(سوره مبارکه اعراف/ آیه ۷۴)
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
⊰❀⊱اولین #ســـلام_صبــحگاهے
⊰❀⊱⊰❀⊱⊰❀⊱━═━━═━ا
تقـــدیم به ســـاحت مقـــدس قطب عالــم امڪان #حضـــرتصـاحـبالــزمان
【عجل الله فرجه】
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدے یاخلیفةَ الرَّحمن و یاشریڪَ القرآن ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان الاَمان
⊰❀⊱و #سـلامبرسـالارشهیـــدان
━═━━═━⊰❀⊱⊰❀⊱⊰❀⊱ا
اَلسَّلامُ عَلَيْڪَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَے الاَْرْواحِ الَّتے حَلَّتْ بِفِناَّئِڪَ عَلَيْڪَ مِنّے سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقيتُ وَ بَقِےَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّے لِزِيارَتِڪُمْ
اَلسَّلامُ عَلَے الْحُسَيْنِ وَ عَلے عَلِےِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلے اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلے اَصْحابِ الْحُسَيْـــن
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید
امروز به نیابت از
#شهیدعبد_المطلب_اکبری🌷
روحش شاد
♦️به نیت تعجیل در امر فرج
♦️سلامتی رهبرمون
♦️عاقبت بخیری همه ما
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
اگر " یا زهرا " گفتنهای ما
بہ سیم خاردارِ نفس
گیر نمی ڪـردند،
ذڪرهای مان
بی جواب
نبودند . . .
صبحتون شهدایی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
خبرت هست که ازخوبی خود بیخبری
بخدا خوبتر از خوبتر از خوبتری
به چه مانند کنم درهمه آفاق تورا
هرچه درذهن من آید تو ازآن خوبتری
#جانم_فدای_آقا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡