eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
📚شهدای گمنام 🌷 سرڪلاس استاد از دانشجویان پرسید : این روزها شهدای زیادی رو پیدا میڪنن و میارن ایران ... به نظرتون ڪار خوبیه ؟؟ڪیا موافقن ؟؟؟ ڪیامخالف ؟؟؟؟ اڪثر دانشجویان مخالف بودن !!! بعضی ها میگفتن : ڪارناپسندیه ... نباید بیارن ... بعضی ها میگفتن : ولمون نمیڪنن ... گیر دادن به چهار تا استخوووون ... ملت دیوونن !!" بعضی ها میگفتن : آدم یاد بدبختیاش میفته !!! تا اینڪه استاد درس رو شروع ڪرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود !! همه سراغ برگه ها رو می گرفتند ، ولی استاد جواب نمیداد . یڪی از دانشجویان با عصبانیت گفت : استاد برگه هامون رو چیڪار ڪردی ؟؟؟ شما مسئول برگه های مابودی ؟؟؟ استاد روی تخته ی ڪلاس نوشت : من مسئول برگه های شما هستم ... استاد گفت : من برگه هاتون رو گم ڪردم و نمیدونم ڪجا گذاشتم ؟ همه ی دانشجویان شاڪی شدن ... استاد گفت : چرا برگه هاتون رو میخواین؟ گفتند : چون واسشون زحمت ڪشیدیم ، درس خوندیم ، هزینه دادیم ، زمان صرف ڪردیم ... هر چی ڪه دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت ... استاد گفت : برگه های شما رو توی ڪلاس بغلی گم ڪردم هرڪی میتونه بره پیداشون ڪنه؟ یڪی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه ها برگشت ... استاد برگه ها رو گرفت و تیڪه تیڪه ڪرد ... صدای دانشجویان بلند شد . استاد گفت : الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین ! چون تیڪه تیڪه شدن !!! دانشجویان گفتن : استاد برگه ها رو میچسبونیم . 🌷استاد برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت : شما از یڪ برگه ڪاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش ڪردید تا پیداشون ڪردید ، پس چطور توقع دارید مادری ڪه بچه اش رو با دستای خودش بزرگ ڪرده و فرستاده جنگ ؛ الان منتظره همین چهار تا استخونش نباشه !!؟؟ بچه اش رو میخواد ، حتی اگه خاڪستر شده باشه . چند دقیقه همه جا سڪوت حاڪم شد ! و همه از حرفی ڪه زده بودن پشیمون شدن !! تنها ڪسی ڪه موافق بود ... فرزند شهیدی بود ڪه سالها منتظر باباش بود . 🥀 را یاد ڪنیم با عمل به وصیت هاشون و ذڪر صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
"من غسل شهادت هم کردم" این یکی از آخرین پیام‌های اسماعیل پورخسرو، از شهدای ناو کنارک بوده 💔 ارتش فدای ملت یعنی همین جوانان که میدانند جانشان در خطر است ولی همیشه می‌ایستند تا امنیت ما را به خطر نیفتد 💔 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
12.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی قسمت670 🇮🇷دلیل ورزش کردن یکی از رزمنده ها 🎤روایت شنیدی از امیر دربندی https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
💎شهید «مهدی رعد»، فرزندی از دیار «بعلبک» در لبنان است. از همان زمان کودکی اهداف خود در زندگی را با بصیرت و آگاهی انتخاب می‌کرد. «مهدی» سرشار از نشاط و جنب و جوش بود و از سکون و بی حرکتی دوری می‌کرد. نهایت بهره را از وقت خود می‌برد و از اوقاتش به درستی استفاده می‌کرد؛ گویی می‌دانست فرصت برای بهره‌گیری از فرصت‌های دنیا وقت چندانی ندارد. «مهدی»، وه چه نام زیبایی! وچه خیره کننده است ارتباط محکم او با صاحب اصلی این نام. «مهدی» پرورش یافته خانواده‌ای متدین و پایبند به مقدسات بود. تلاش پدر و مادر او بر این بوده تا تا فرزندانشان را به گونه‌ای تربیت کنند که از نسل مهیا کنندگان ظهور امام مهدی (عج) باشند. مادر «مهدی» زمانی که او را باردار بود بر انجام مستحبات بسیار مقید بود؛ گویی «مهدی» و تربیت دینی او از زمانی که یک جنینی بیش نبود برای مادرش یک تکلیف بوده است. قبل از «مهدی» خداوند پنج دختر به او داده بود و آرزو داشت تا فرزند ششم پسر باشد. در سن چهارده سالگی در زمان تعطیلات مدرسه در دوره‌های نظامی شرکت کرد و به مانند همیشه نتایج او ممتاز بود. «مهدی» در سن کم به مدرسه قرآن کریم رفت و پنج جزء را حفظ کرد. از خواندن دعای ندبه و زیارت عاشورا دست نمی‌کشید. در قنوت نمازش همیشه این دعا را با خود نجوا می‌کرد: «پروردگارا! به حق فاطمه زهرا (س) و پدر بزرگوارش و همسر و فرزندانش شهادتی پاک را روزی من گردان» روح ایمانی در پهنای صورتش تجلی داشت. او دل‌ها را اسیر و دلباخته خود می‌کرد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💎شهید «مهدی رعد»، فرزندی از دیار «بعلبک» در لبنان است. از همان زمان کودکی اهداف خود در زندگی را با
درست در روزهایی «مهدی» خود را برای رفتن به دانشگاه آماده می‌کرد عملیات حزب الله در منطقه «عرسال» آغاز شد و «مهدی» خود را به جمع رزمندگان مقاومت در این عملیات رساند. شب قبل از اعزام، «مهدی» از مادرش خواست تا در کنار او شب را بگذراند. مادر از این کارش بسیار متعجب شد؛ از اینکه مجبور باشد تمام شب پسر رشیدش را همچون طفلی در آغوش بگیرد. صبح هنگام، «مهدی» قهوه را با والدینش نوشید، ساکش را مرتب کرد و در آن قرآن، زیارت عاشورا و  تصویری از پسر خاله شهیدش «سید محمد ابراهیم» قرار داد.  قبل از اینکه راهی شود مادرش از او خواست که حرزی همراه ببرد؛ «مهدی» تبسمی کرد و گفت: «حرز من همان پروردگار جهانیان است.»«مهدی» از خطرناک بودن این نبرد و حساسیت آن آگاه بود. همیشه می‌گفت: «اگر تکفیری‌ها به ما برسند چه بر سر ما خواهد آمد ؟» به همین خاطر شیفته پیوستن به صفوف رزمندگان مدافع حرم عقیله بنی هاشم بود و جان پاکش را در این راه فدا کرد.  💎اکنون باید مهدی (عج) را یاری دهیم  «مهدی» از زمان کودکی ارتباط ویژه‌ای با امام زمانش داشت. او به خوبی می‌دانست که هر کدام از ما برای آماده سازی ظهور حضرتش باید کاری انجام دهیم. او متناسب با هر مرحله از عمرش آنچه که بر عهده‌اش بود را انجام داد. می‌گفت: «اگر الآن ما از یاران حضرت مهدی (عج) نباشیم تا او را یاری دهیم، هرگز او را یاری نخواهیم کرد حتی اگر او را با چشمانمان ببینیم.» و سرانجام  در روز مبارک جمعه، روز متعلق به صاحب الزمان عجل (عج)، «مهدی» سر را بر خاکی نهاد که آن را با خون خود گلگون ساخت. 💎در فرازی از وصیت نامه شهید لبنانی مدافع حرم، مهدی محسن رعد آمده است: «وصیت من به دخترانی که عکس‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذارند این است که این کار شما باعث می شود امام [زمان] خون گریه کند...» https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕙سـاعـت عـاشقـے 💠دعـــــاے فـــرج💠 ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا