eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 دلم "تنگ" است، برای یک "دل‌تنگی" از جنس جا ماندن... که درمانش "رسیدن" باشد؛ رسیدن به قافله "شما یاران سفرکرده" منِ جامانده باید حسرت رفتن بکشم... 😔آخر با کدام لیاقتم ؟ برادرم بی صبرانه منتظر نگاهت هستم علی خلیلی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
15.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴شهید چمران از آن دسته شهدایی بود پیش از شهادت به زمان شهادتش آگاه بود و ساعاتی پیش از مرگ، وصیت‌ نامه خود را نوشت؛ 🔹در این فیلم برادرش مهدی چمران، وصیت‌نامه عجیب این شهید او را می‌خواند. ۳۱# خرداد سالروز شهادت 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رییسی: ما اعتماد مردم را به بورس با اقداماتی بازمی‌گردانیم. دولت بورس را به عنوان قلک برای خود نخواهد دید و کسری بودجه را از این محل تامین نمی‌کنیم. 🔹اقدامات دیگری از جمله عمق‌دادن به بورس در دست بررسی است. کار را برای شرکت‌هایی که آماده ورود به بورس هستند، تسهیل می‌کنیم. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیت الله رئیسی: 🔸 تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کار را دنبال می‌کنند. آنها گزارش عملکرد داده‌اند و تیم سیاست‌خارجی من در حال بررسی آن هستند 🔹آمریکا موظف به رفع تحریم‌هاست و ما باید این اقدام‌ را راستی‌آزمایی کنیم. آمریکا باید به دنیا پاسخ دهد که چرا نسبت به انجام‌ تعهداتش نسبت به ایران کوتاهی می‌کند. https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 مهرناز خانم از آشپزخانه بیرون آمد ماکان که تازه نشسته بود بلند شد و سلام کرد: -سلا عرض شد. چشمتون روشن. -سلام عزیزم. ممنون. مامان اینا خوبن؟ -به لطف شما. -بگو کم پیدا شدن ها. -احوال پرس هستن. -لطف دارن سلام برسون. -چشم. راحت باش پسرم عماد و اتنا عذر خواستن و ان دو را تنها گذاشتن. مهر ناز خانم هم بعد از تعارف و پذیرائی دنبال کار خودش رفت. ماکان رو به ارشیا گفت: -خوب بگو ببینم اون طرفا چه خبر بود؟ ارشیا برای ماکان میوه گذاشت و گفت: -هیچی جز ترافیک و آلودگی هیچ خبری نبود. ماکان با بدجنسی گفت: -اره جون خودت. ارشیا با خنده گفت: -مرض منحرف. -ای بابا من که چیزی نگفتم. خودت ریگی به کفشته لابد. -حالاخوبه منو می شناسی. -همین که می شناسمت می گم دیگه. هیچ فکری برا خودت نکردی؟ - من همش سرم به کار خودم بود. اگه فردا دخترای هم کلاسمو ببینم اگه بشناسم شاهکار کردم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان آهی کشید و گفت: -همون دیگه نمی فهمی چه کفران نعمتی کردی. ارشیا خندید و گفت: -آقا تقدیم تو. -حالا دیگه؟ یک بار تو این چند سال دعوتمون نکردی اونجا بلکه این خوش تیپ و دخترای تهرانی ببینن و همونجا موندگار شیم. -حالام دیر نشده. بخوای معرفی میکنم. -نه دستت درد نکنه. من جواب سوری خانم و نمی تونم بدم. تازه گی ها با مامان جناب عالی دوره افتادن برا ما دوتا دنبال زن می گردن. ارشیا با چشمای گرد شده گفت: -جدی که نمی گی؟ ماکان پرتقالش را توی دهانش گذاشت و گفت: -حالا چند وقت دیگه می فهمی. برات برنامه ها دارن. چون من که بودم و از خودم دفاع کردم تو غایب بودی نمی دونی چه نقشه هایی برات ریختن. -ای نامرد. نمی تونستی از منم یه دفاعی بکنی. -برو بابا من خیلی هنر کردم با وعده وعیده کشوندمشون تا اومدن تو والا دو سال پیش اسم بچه امم انتخاب کرده بودن. ارشیا زد زیر خنده و گفت: -فکر کنم با بد کسایی طرف شدیم. -آره بابا خیال 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 باطله که فکر کنی می تونی قصر در بری. مهر ناز خانم که قسمتی از مکالمه آنها را شنیده بود وارد سالن شد و گفت: _دیگه نه تو بهونه درس داری نه ماکان بهونه نبودن تو وقتشه یه فکری برا خودتون بکنین. بیست و نه سالتونه ها. ارشیا با اعتراض گفت: -مامان بخدا بذار من برسم. عرقم خشک بشه. چشم زنم می گیرم. ماکان زیر زیرکی خندید و گفت: -پسر بدبخت شدی. -ای مرض تقصیر توه این بحث و راه انداختی. هر دو خندیدن و مهرناز خانم گفت: -به مامان بگو برای جمعه شب جایی قول ندن که ما مهمونی داریم. -به به جشن فارغ التحصیلیه دیگه. مهرناز خانم نگاه پر اشتیاقی به ارشیا انداخت و گفت: -به امید خدا. بعد در حالی که بلند میشد گفت: -من از طرف مامان اینا قول میدم. ارشیا هم بلند شد و گفت: - حالا کجا؟ -برم بابا شرکت و ول کردم اومدم اینجا. -میام سر میزنم. -به جون خودت میزتم اماده کردم. نیای دلخور میشم. -باشه بابا. بعد از خداحافظی از مهر ناز خانم قدم زنان به طرف در رفتند. -راستی باید یه داوری هم بکنی. ارشیا دست به سینه ایستاد و گفت: -داوری؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🗓 ۳۱ خرداد ماه، سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بيدار و متعهد، شهید صدیق ، عارف بالله و گرامی باد. 🥀 💐 هدیه به روح مطهر امام شهیدان و ارواح طیبه جمیع شهداء ، مخصوصاً دانشمند شهید ، مجاهد عارف ، دکتر مصطفی چمران ، فاتحة مع الصلوات. https://eitaa.com/piyroo
🔴حضرت امام خمینی در پیامی فرمودند: «... چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنمایی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی ، و این هنر مردان خداست. و در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر....» 📚صحیفه امام، ج 14، ص: 479 https://eitaa.com/piyroo
🌹بخشی از وصیت نامه زیبای شهید چمران ♦️«…به خاطر عشق است كه فداكاری میكنم.به خاطر عشق است كه به دنیا، با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است كه دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس می كنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می كنم. عشق، هدف حیات و محرك زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام. ♦️عشق است كه روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می كند، مرا از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می كنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می كنم. ♦️لرزش یك برگ، نور یك ستاره دور، موریانه كوچك، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند …اینها همه و همه از تجلیات عشق است.» https://eitaa.com/piyroo