eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ⛅️ 3⃣1⃣ 💢مى آمدند، مردم مى آمدند،... از مهترین قبایل تاکهترین مردم اطراف و اکناف . و همه تو را از ، طلب مى کردند و دست تمنا درازتر از پاى طلب بازمى گشتند.... پست ترین و ترین آنها، بود. همان که در سال دهم هجرت ایمان آورد، اما بعد از ارتحال رسول ، آشکارا شد و تا ابوبکر بر او چیره نشد، ایمان نیاورد. 🖤ابوبکر پس از این پیروزى ، را به او داد و او دو فرزند براى اشعث به ارمغان آورد. یکى که در جام برادرت ریخت و او را به شهادت رساند... و دیگرى که اکنون در لشگر ، مقابل برادر تو ایستاده است. 💢 هرچه از ، کلام رد و تلخ مى شنید، رها نمى کرد. گویى در نفس این طلب ، براى خود مى جست. بار آخر در مسجد🕌 بود که ماجرا را پیش کشید، در پیش چشم دیگران. و برآشفته و غضب آلود فریاد کشید: تو را به اشتباه انداخته است اى پسر بافنده ! به خدا اگر بار دیگر نام دختر من بر جارى شود و بشنود، از شمشیرم 🗡پاسخ خواهى گرفت.✋ 🖤این غریو الله، او را خفه کرد ودیگران را هم سر جایشان نشاند. اما یک خواستگار بود که با همه دیگران فرق مى کرد و او ، پسر شهید مؤته بود، مشهور به بحر جود و دریاى سخاوت . هم با آن مقام و عظمت بود و هم پسرعمو و از افتخارات بنى هاشم.پیامبر اکرم بارها در حضور امیر مؤ منان و او و دیگران گفته بود:🌱 💢 دختران ما براى ماو پسران ما براى دختران 🌷🍂ما. و این کلام پیامبر، پروانه خوبى بود براى طلب کردن 🕯 خانه 🏚. اما شرم مى کرد از طرح ماجرا..... نگاه کردن به ابهت چشمهاى على و کردن دختر او کار آسانى نبود... 🖤هرچندکه، ، برادر زاده على باشد و نزدیکترین کس به خاندان پیامبر. عاقبت کسى را کرد که این پیام را به گوش على برساند و این مهم را از او طلب کند.... واسطه ، متوسل شده بود به همان که پیامبر با اشاره به فرزندان جعفر فرموده است : 💢دختران ما از آن پسران ما و پسران ما از آن دختران ما.و براى برانگیختن ، گفته بود:در مهر هم اگر صلاح بدانید، تبعیت کنیم از مهریه صدیقه کبرى سلام االله علیها. اما براى تو مقوله اى نبود مثل دیگر دختران.تو را فقط یک ، حیات مى بخشید و یک بهانه زنده نگاه مى داشت و آن بود. 🖤فقط گفتى : به این شرط که ازدواج ، مرا از حسینم جدا نکند.گفتند: نمى کند.گفتى : اقامت در هر دیار که اقامت مى کند.گفتند:قبول.گفتى :به هر سفر که حسین رفت ، من با او همراه و همسفر باشم.گفتند:_✨قبول. گفتى :_✨قبول.💖 و على گفت : _✨ . پیش و بیش از همه ، و شهر از این خبر، و شدند....💥 ..... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -