~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
روزی در حالی که آقا مهدی، از خانه بیرون میرفت به او گفتم: چیزهایی را که لازم داریم بخر. گفت: بنویس. خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم، با شتاب و هراس گفت: مال بیتالمال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم.
✍🏻به روایت همسر
#شهید_مهدی_باکری♥️🕊
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
⚘بعد از مراسم تشییع شهدایِ غواص که ساعتها در کنار آنها بود، گفت اول شهادت و بعد سلامتی خانواده را از شهدایِ غواص خواستم و به هر دو خواسته نیز خواهم رسید.
⚘همواره میگفت آرزو دارم با گلولهیِ مستقیمِ دشمن شهید شوم. و به من نیز تاکید کرد اگر دیدی سر بر تن من نیست گلوگاهم را ببوس و بگو خدایا این قربانی را از ما بپذیر..
#شهید_مسلم_خیزاب♥️🕊
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
حاج قاسـم هـیچگاہ از سختیهـای عراق و سـوریه سـخـن نمیگفت و در پاسخ به هـر سـؤالی در ایـن خصوص،میگفت هـمه چیز خوب اسـت؛
هـمه چیز خوب اسـت.
حاجی بـسـیار زیرڪ وباهـوش بود.
یڪ وقت در یڪ جلـسـه خصوصی،
فردی به ایشان اظهـار ارادت و نزدیڪی ڪرد و اظهـار داشت ڪه شما دارید ایـن هـمه زحمت میڪشید اما قدر شما را نمیدانند و فلان و چنان....اما حاج قاسـم گفت:
«شما چرا ناراحتید؟ مـن یڪ سـربازم، نهـایتش میگویند برو جای دیگری نگهـبانی بدہ و مـن هـم میگویم چشم...
اینڪہ ناراحتی ندارد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی♥️🕊
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
~🕊
#برگیازخاطرات✨
وقتی در جمع فاطمیون قرار میگرفت،
یک به یک با نیروها روبوسی میکرد.
وقتی به او میگفتم:
حاجی نیازی به این کار نیست؛
حاج قاسم میگفت:
در بین بچهها شاید کسی از اولیای الهی باشد.
✍🏻به روایت یک تن از فرماندهان ارشد فاطمیون
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی♥️🕊
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo