eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✧🔅🔆🔅✧═┅┄ 🌷 ⛰چند روزی بود که از صبح زود تا ظهر پشت خاکریز می رفت و محور عملیاتی لشکر را تنظیم می کرد. روی منطقه تا جایی که برایش امکان داشت کار را بررسی می‌کرد هـوای گرم جنوب آن هم فصل تابستان امان هر کسی را می برید. ☀ یکی از همین روزها نزدیک ظهر بود که آقا مهدی از خاکریز به سمت سنگر بچه‌ها آمد و با آب داغ تانکر گرد و خاک را از صورت پاک کرد و صورتش را آبی زد و ، وضو گرفت و به داخل سنگر رفت. 📃 آقا رحیم که در حال تنظیم گزارش برای ارائه در جلسه بود با آمدن آقای باکری سر تا پا ایستاد و دیده بوسی کردند در همین حین آقا رحیم متوجه لب های خشک آقا مهدی شد که حکایت از تشنگی فوق‌العاده‌ او داشت. 🍒و به سراغ یخچال رفت و یک کمپوت گیلاس بیرون آورد و در آن را باز کرد و به آقا مهدی داد. آقا مهدی خنکای قوطی را که حس کرد گفت: امروز به بچه‌ها کمپوت داده‌اند؟ ⚡آقارحیم گفت نه کمپوت جزء جیره امروزشان نبود. باکری هم کمپوت پس زد و گفت پس چرا این کمپوت را برای من باز کردی؟ ☁رحیم گفت شما حسابی خسته بودید و گرما زده شده اید چند تا کمپوت اضافه بود کی از شما بهتر؟ آقامهدی با دلخوری جواب داد از من بهتر؟ 🔹 از من بهتر هستند که بی هیچ چشم داشتی می‌جنگند و جان می دهند. رحیم گفت حالا دیگر باز کردم این قدر سخت نگیر بخور. آقا مهدی گفت: خودت بخور رحیم جان خودت بخور تا در آن دنیا هم خودت جوابش را بدهی. https://eitaa.com/piyroo