eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
15.5هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
روزه گرفتن جرم سنگین ‌تری بود ، اما آن سال بچه ها تصمیم گرفته بودند ماه رجب و ماه شعبان را هم به استقبال از ماه رمضان روزه بگیرند. به همین خاطر غذای ظهر را می ‌گرفتیم و در یک پلاستیک می‌ ریختیم ، چهار گوشه آن را جمع میکردیم و گره می ‌زدیم و این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردیم و آن غذای سرد ظهر را با غذای مختصری که احیانا در شب می‌دادند ، موقع افطار میل می‌نمودیم و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت. چند باری شده بود که موقع تفتیش از چند نفر از بچه ها غذا گرفتند و آنها را شکنجه کردند.... 📕 شهدای غریب اسارت 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @piyroo
‌‌ساعات‌ اوليه ‌ی‌ اسارت‌ بود. آن‌ اسير هم‌ دستش‌ قطع‌ شده‌ بود ، وقتی‌ خورشيد وسط‌ آسمان‌ رسيد ، صدای‌ اذانش‌ همه‌ را به‌ هيجان‌ آورد ، اميد در دلهامان‌ زنده‌ شد ، عده ‌ای‌ ايستاده‌ و بسياری هم‌ نشسته‌ نماز خواندند. ‌‌وقتی‌ نماز را خواندم ، رفتم‌ تا با او مصافحه‌ كنم ؛ اما او كه‌ ضعف‌ و ناتوانی‌ ناچارش‌ كرده‌ بود تا نشسته‌ نماز بخواند ، روی‌ زمين‌ افتاده ، تكان‌ نمی ‌خورید ، شوكه‌ شدم ، همه ‌ی وجودم‌ غم‌ و اندوه‌ شد. ‌‌به‌ ياد اذانش ! ، خيلی‌ نشاط ‌آور بود ، گويا همه ‌ی‌ توان‌ بازمانده ‌اش‌ را در طنين‌ الله‌ اكبرِ‌ اذانش‌ جمع‌ كرده‌ بود.... 📕 شهدای غریب 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
▪️🕊▪️🕊▪️🕊▪️🕊 🌷 اسیر ایرانی که موش ها بدنش را خوردند 🌷 🌹 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما پخش می کردند. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ. ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ. ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ … 🌹 ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩند ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ. ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدا بود، ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. 🌹 ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ. 🌹 ﻭﻗﺘﯽ از ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ. ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭد ، ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭند، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪند ﺑﻬﺶ ﮐﺮﺩند ﻭ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩند. ﻋﻠﺖ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ. 🌹 ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ… https://eitaa.com/piyroo
در نگاه عراقی‌ها به ما خیلی سخت می‌گرفتند جز ارتباط و تکیه به خدا هیچ راهی نبود تنها امیدمان استعانت خداوند بود یکی از راه‌های تحکیم ارتباط الهی بحث و بود بچه‌هایی که با ما در اردوگاه 12 و 18 بودند تقریبا و را در استقبال از ماه رمضان روزه می‌گرفتند هر چند که روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود. روزه گرفتن جرم سنگین‌تری بود بچه‌ها غذای ظهر را می‌گرفتند و در یک پلاستیک می‌ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می‌زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردند و افطار می‌خوردند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌گرفتند او را می‌دادند. آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیانا در شب می‌دادند را بچه‌ها به عنوان می‌خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت. راوی: آقای https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾