#روایت_ناب
😅آهای خیار...😅
💠دستور داده بود که وقت ظهر
هر کجا که بود باید یک نفر اذان
رو بگه یه روز روبه من کرد و
گفت :شما اذان بگو...
گفتم :نه آقا خجالت می کشم...
بهم گفت : یک سوال ازتو دارم...
شما چی می فروشید ؟
گفتم: خیار بادمجان کدو و ...
پرسید : آیا داد هم می زنی؟
گفتم : بله آقا.
گفت : میشه یکی از این فریادها
رو هم، اینجا بزنی...
گفتم :نه آقا خجالت میکشم آخه
من که جنس ندارم حالا اگه سر
کار بودم و مثلاخیار داشتم
می گفتم خیار یک قرون اما
اینجا که چیزی ندارم.
گفت : آهان بگو من دین ندارم
یک جوان با این هیبت و توانایی و
قدرت، خجالت می کشه فریاد بزنه
الله اکبر ، اشهد ان لا اله الا الله
من شهادت می دم که خدا ازهمه
بالا تره خجالت می کشی این
چیزها روبگی اونوقت خجالت
نمی کشی بااین همه عظمت داد
می زنی:خیار یه قرون...
🔶از کتاب : افلاکیان زمین
در باره شهید نواب صفوی🔶
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت_ناب
مهربان مثل ناصر...
🌷شهید ناصر فولادی، در
خرمشهر کاری کرد دیدنی!
او از شهدای فتح خرمشهر در
عملیات بیت المقدس است.
🔹تهیه شده در:
اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای
دفاع مقدس استان کرمان
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo