ای پیش پرواز کبوترهای زخمی!
بابای مفقودالاثر! بابای زخمی!
گیرم پدر یک آدم فرضیست، باشد!
تا کی فشارخون مادرم، بیست باشد؟
دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر!
پس کی؟! کی از حال و هوای خانه غم پر؟!
تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
توی کتابم هر چه بابا آب میداد
مادر نشانم عکس توی قاب میداد
اینجا کنار قاب عکست جان سپردم
ازبسکه از این هفتهها سرکوفت خوردم
من بیست سالم شد هنوزم توی قابی!
خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی
یکبار هم از گیرودار قاب رد شو!
از سیمهای خاردار قاب رد شو
برگرد! تنها یک بغل بابای من باش!
ها! یک بغل برگرد تنها جای من باش
ای دستهایت آرزو آرزوی دستهایم
ناز و ادایم مانده روی دستهایم
تنها تلاشش انتظار است و سکوت است
پروانهای که توی تار عنکبوت است
شاید تو هم شرمنده، یکمشت خاکی
جاماندهای در ماجرای بی پلاکی
عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است
امشب عروسی میکنم جای تو خالی!
پای قباله جای امضای تو خالی
ای عکسهایت روی زخم دل نمکپاش
یکبار هم بابای معلومالاثر باش
هدیه به تموم دختران شهدا
روزتون مبارک
#سلام_بر_دختران_شهید
#سلام_بر_شهید_محمد_بلباسی
#سلام_بر_شهید_آوینی_سید_شهیدان_اهل_قلم
از شهدا سخن گفتن حالی میخواهد لطیف
مگر نه این نیست که شهدا
شاهد به تماشای خدای لطیف هستند
اگر می نویسی و اگر قلم میزنی
چیزی نیست جز دعوت و توجه خود شهید
شهید پرستویی است سبک بال که
بر آسمان قلب تو پرواز میکند
و در آن لحظه ایی که بوی شهادت از قامتت
به مشامش رسید
به تشنه لب کرببلا شفاعتت را میکند و
آنوقت تو نیز شهید میشوی
شهید از این عادات و از روزمرگی ها بریده است
و در غربتی غریب فرصت عاشقی را جویا است
و چه کسی میداند جهاد چیست
پرواز و پرپر شدن چیست
باید به گلزار شهدا رفت
باید به فکه و شرهانی و خانطومان و حلب به شلمچه و طلائیه رفت
تا جهاد را نه به چشم بلکه به دل باور و دریافت کرد
در خون خود غلتیدن را چه کسی درک میکند
چه کسی می فهمد برای یاری دین خدا
قدم یا قلم زدن چه لذتی و چه حالی دارد
مگر میشود غرق دنیا بود و این حسهای قشنگ را درک کرد
کسی نمیداند نور شدن خورشید بودن چیست
باید با سید شهیدان یکی شد
َدر کنار خورشید قرار گرفتن
چراغانی ات میکند.. میشوی نور
و نور کارش روشنایی بخشیدن است
#سلام به این چشمه های نور
#سلام_بر_شهید_آوینی_سید_شهیدان_اهل_قلم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از شهدا سخن گفتن حالی میخواهد لطیف
مگر نه این نیست که شهدا
شاهد به تماشا ی خدای لطیف هستند
اگر می نویسی و اگر قلم میزنی
چیزی نیست جز دعوت و توجه خود شهید
شهید پرستویی است سبک بال که
بر آسمان قلب تو پرواز میکند
و در آن لحظه ایی که بوی شهادت از قامتت
به مشامش رسید
به تشنه لب کرببلا شفاعتت را میکند و
آنوقت تو نیز شهید میشوی
شهید از این عادات و از روزمرگی ها بریده است
و در غربتی غریب فرصت عاشقی را جویا است
و چه کسی میداند جهاد چیست
پرواز و پرپر شدن چیست
باید به گلزار شهدا رفت
باید به فکه و شرهانی و خانطومان و حلب به شلمچه و طلائیه رفت
تا جهاد را نه به چشم بلکه به دل باور و دریافت کرد
در خون خود غلتیدن را چه کسی درک میکند
چه کسی می فهمد برای یاری دین خدا
قدم یا قلم زدن چه لذتی و چه حالی دارد
مگر میشود غرق دنیا بود و این حسهای قشنگ را درک کرد
کسی نمیداند نور شدن خورشید بودن چیست
باید با سید شهیدان یکی شد
َدر کنار خورشید قرار گرفتن
چراغانی ات میکند.. میشوی نور
و نور کارش روشنایی بخشیدن است
#سلام به این چشمه های نور
#سلام_بر_شهید_آوینی_سید_شهیدان_اهل_قلم