eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.6هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتے میاے اینجا دیگھ تضمینے براے برگشتت نیست اگـرهم برگردے دلت جامیمونھ مطمئن باش ...
{🌹}•° نگآهٺ ࢪآ↶ ٺَحࢪیم نَڪُنـ ڪِه بَࢪآے↜ࢪِسیدݩ •°← بِھ ࢪُوح°🌈 فَقط یڪ¹ هِمَٺـ💚|•°ڪآفیسٺـ• https://eitaa.com/piyroo
🕊🌹|•° دِلَمٖ‌رٖ‌فٰاقَتیٖ‌ می‌خٰواهَد کِهٖ‌ سَربَندِ یٰا زَهرٰایمٖ‌ بِبَݩدَد•❥• کِهٖ‌ دِلمٖ‌رٰاحُسیݩی ڪُنَد• کِهٖ‌ خٰاڪیٖ‌ بٰاشَد°•○ دلمٖ‌ رفٰاقتیٖ‌ می‌خٰواهَد•❥• کِهٖ‌شـَ℘ـیدم ڪُنَدツ🕊 https://eitaa.com/piyroo     ═══✼🍃🌹🍃✼═══
{🌹}•° میــزنم داد ڪہ تاڪَر بشود گوش فلڪ✊ نوڪری خـورده سرسفره ارباب نمڪ ✌ مادرم مشق شبم ڪرد برایم از عشـــــق ❤️ ️سَر زینب بہ سلامت سر نوڪر بہ درڪツ https://eitaa.com/piyroo
#شهیدانھ{🌸🍃} خوشا آناݩ ڪہ زینبــــ یارشان شد صـداقتــــ در عمـل، گفتارشان شد بہ عَبّـاس اِقتـدا ڪردند و رفتـنـد علمـدارِ حُســیْن سَـردارشـان شد #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
گفتند شهید گمنامِ ،پلاڪ‌‌ هم نداشت اصلا هیچ نشونھ‌‌اۍنداشت امیدوار بودم روۍ زیرپیراهنیش اسمش رو نوشتھ‌‌باشه … نوشتھ‌بود:«اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم» ✨ ┅═ঊঈ☘🌺☘ঊঈ═┅ https://eitaa.com/piyroo
●•||•● پرسیدناهارچۍداریم‌مادر؟! مادرگفت‌باقالۍپلوباماهے ! باخنده‌روڪردبھ‌مادرش‌گفت "ماامروزاین‌ماهیارومیخوریم‌ ویھ‌روزی‌این‌ماهیامارو...💔" چندوقت‌بعد‌تو عملیات‌والفجر ۸ داخل‌اروندرود‌گم‌شد🌊 ودیگرمادرش‌لب‌بھ‌ماهےنزد ... https://eitaa.com/piyroo
🕊 ! تو گردان شایعه‌شد نماز نمے خونه! گفتن،تو ڪه رفیق‌شی.. بهش تذکر بده.. باور نکردم و گفتم: لابد می‌خواد ریا نشه.. پنهانی مےخونه..! وقتےدو نفری‌توی‌‌سنگرکمین‌جزیره‌مجنون ²⁴ ساعت‌نگهبان‌شدیـم.. با چشم‌خودم‌دیدم‌که‌نمازنمی‌خواند!! توی‌سنگر کمین،در کمینش‌بودم تا سرحرف‌را باز کنم .. گفتم : ـ تو که برای‌خدا می‌جنگے.. حیف‌نیس‌نماز نخونی؟! لبخندے(: زد و گفت : +یادم‌میدے‌نمازخوندن رو؟ ➖ بلد نیستے❓ ➕نه..تا حالا نخوندم --_ نمازخواندن رو توی‌توپ‌وآتش‌دشمن یادش دادم . . ‌‌اولین نماز‌صبحش‌را با من‌اول‌وقت‌خواند. دو نفر نگهبان بعدی‌آمدندو جاےماراگرفتند ماهم‌سوار قایق‌شدیم‌تا برگردیم.. هنوز مسافتےدورنشده‌بودیم‌که‌خمپاره نشست،توی‌آب‌هور‌ ،پارو از دستش‌افتاد آرام‌‌کف‌قایق‌خواباندمش،لبخندکم‌رنگےزد🙂 با انگشت‌روی‌سینه‌اش‌صلیب†کشید وچشمش‌به‌آسمان‌،با لبخند به.. شهادت🕊♥️رسید . . . اری،مسیحے بودکه‌مسلمان شد و بعد از اولین‌نمازش‌به‌شهادت‌رسید... به‌ یاد 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
❤️⃟🍃↜ 🌹 وصـیتی‌تکان‌دهنده↯ اگر‌به‌واسطه‌خونم‌،حقی‌برگردن‌دیگران‌داشته‌باشم! به‌خدای‌کعبه‌قسم✋🏻 از‌مردان‌بی‌غیرت‌وزنان‌بی‌حیا... نمیگذرم!💔 🕊 ️️ https://eitaa.com/piyroo
💌 🖇🕊مـا دࢪ دوران غیبـت امـام دوازدهم مهدے(عج)زندگے میڪنیم و خودرا اماده ے ظهور امام میڪنیم. دشمـن نمۍخواهد این را ببیند و حمله شده است بر حڪومت ما و می خواهد این غنچه ے تازه سر بر اورده ࢪا نابود ڪند ڪه نخواهد نتوانست تا وقتۍ ڪه رهروان راه حسین(؏) در این صحنه ۍ پیڪار هستند،ضربه ای بھ این انقلاب ،زمینہ ساز حکومت امان زمان(عج) است.🌱• 🌹شهید محمـد اسماعـیل پاسـدار🌹 https://eitaa.com/piyroo
همیشه‌ میگفت : واسه‌ کی ‌کار میکنی ؟! میگفتم : امام‌ حسین میگفت : پس، حرف‌ها رو بیخیال !! کار خودت ‌رو بکن جوابش با امام‌حسین . . .! 🌿″ https://eitaa.com/piyroo
Γ🕊✨ پندارمااین‌است‌که‌ماماندھ‌ایم‌وشھدارفته‌اند، اماحقیقت‌آن‌است‌که‌زمان‌ماراباخودبرده است‌وشھدامانده‌اند...(:💔 🌱 https://eitaa.com/piyroo
「♥️」 🕊 ⃟¦🖇➺•• -شَہید‌مُحسن‌حُججۍ: هَمہ‌مےگویَندخوش‌بِحال‌فلانی‌شَھیدشُد امـّٰاهیچ‌ڪس‌حَواسش‌نیست‌ ڪِہ‌فلانۍبرا؎ِشَھیدشُدن شَھیدبودن‌رایادگِرفت...! 🪴••↡ ❀•• https://eitaa.com/piyroo
خیلی زیباست👌 باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد🌿 🖇خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد!!! 🖇وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. 🖇سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و ✨قرآن را کامل حفظ کرده بود، ✨ زبان انگلیسی می‌دانست ✨ برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🖇حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🖇بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم. 🖇این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... https://eitaa.com/piyroo
•|💙🦋|• ⸾❁❭ میگفت: حتی‌اگہ‌یـه‌درصداحتمـال‌بِـدی‌ڪہ یـه‌نفر یه‌روزی‌برگـرده‌وتوبہ‌کنـه .. حـق‌نداری‌راجبش‌قضاوت‌ڪنۍ!🗣^^ قضاوت‌فقط‌ڪار‌خداست☝️🏼! https://eitaa.com/piyroo
🌹 به رفیقش پشت تلفن گفت: ذکر "الهی به رقیه" بگو مشکلت حل میشه رفیقش یک تسبیح برداشت به ده تا نرسیده دوستاش زنگ زدن و گفتن سفر کربلاش جور شده...! شهید‌حسین‌معزغلامـی🌱 https://eitaa.com/piyroo
یکی‌ازآشنـٰایان، خواب‌شھیدپلارک‌رو‌دیده‌بود وقتی‌ازش‌تقاضاےِشفـٰاعت‌کرده‌بود شھیدپلارڪ‌گفته‌بود من‌زمـٰانی‌میتونم‌شمـٰاروشفـٰاعت‌کنم‌‌ کہ نمـٰازبخونیدوبہ‌نمـٰازتوجہ‌کنید، همچنین‌زبـٰانتون‌روکنترل‌کنید‌...🖐🏻!' ✾ ┇↵ ✾ ┇↵ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگھ‌بخواهۍزندگےکنۍ.. بایدمنتظرمرگ‌باشے، تابھ‌سراغت‌بیاید ولۍ...اگھ‌عاشق‌شد؁♥️ بھ‌سمت‌مرگ‌پروازمیکنے... این‌خاصیت‌ڪسانۍاست‌کھ .. جاودانھ‌خواهندشد .!🌿 وشهداجاودانھ‌ها؎ِتاریخ‌اند :)♡ ‌ ♥️ https://eitaa.com/piyroo
اگر‌چشم‌برای‌خدا‌ڪارڪند عین‌الله‌می‌شود... اگر‌گوش‌برای‌خداڪارڪند اذن‌الله‌می‌شود... اگر‌دست‌برای‌خدا‌ڪارڪند ید‌الله‌می‌شود... تا‌می‌رسد‌به‌قلب ڪه‌جای‌خدامی‌شود..♥️ 🌱 ♥️ https://eitaa.com/piyroo
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مالڪیت‌آسمـٰان‌را بہ‌نـام‌ِڪسانۍنوشتـہ‌اند کہ‌بہ‌زمیـن‌دل‌نبستـہ‌اند🕊 / 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(♥️🕊) یک‌شب‌رسول،من‌رو‌کنارکشید. حالاآن‌موقع‌سیزده‌ساله‌بود... گفت‌آقامرتضی‌شماآدم‌خوبی‌هستید یک‌چیزی‌می‌خوام‌بگم، فقط‌به‌هیچکس‌نگید...(: تاکید‌کردکه‌به‌پدرم‌ومادرم‌و‌برادرم‌نگید! من‌اول‌فکرمی‌کردم‌یک‌کارخطایی‌کرده یا‌تقصیری‌ازاو‌سر‌زده... گفتم‌خب‌بگو!گفت‌آقامرتضی‌شما آدم‌پاک‌ومومنی‌هستید، دعایتان‌هم‌مستجاب‌می‌شه! دعا‌کنیدماشهیدبشیم...(: من‌همانجاچشمم‌پراشک‌شد، رفتم‌پشت‌چادرها‌و‌شروع‌کردم‌به‌گریه که‌این‌بچه‌دراین‌سن‌وسال چقدرازامثال‌ماسبقت‌گرفته...(: ♥️" 🕊" (محمدحسن) https://eitaa.com/piyroo
‏مشتریِ‌شهادت‌زیاده ! . . . اماهرکسی‌نمیتونه‌هزینش‌روبپردازه بایدوُسعِت‌برسه‌وگرنه‌نسیه‌نمیدن :)🖐🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊 https://eitaa.com/piyroo
‌⎝‌🖇🤍⎞ - -‌ ✋🏻!' 'بـرگہ‌ۍامتحـٰان📄' سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بودシ💔!' ‌- - 🐚⸾ ڪلنافداڪ‌یافࢪماندھ‌جانـ‌م❤ https://eitaa.com/piyroo