eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان يک تذکر در هر ٤ ساعت بخودش بدهد بد نيست، بهترين موقع بعد از نماز، وقتي سر به سجده ميگذاريد، مروري بر اعمال صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان براي رضاي_خدا بود؟! https://eitaa.com/piyroo
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) به زحمت جارو را از دستش گرفتم. داشت محوطه را آب و جارو مي‌كرد. كار هر روز صبحش بود. ناراحت شد و گفت «بذار خودم جارو كنم، اين جوري بدي‌هاي درونم هم جارو مي‌شن.» یاد شهید با صلوات🌺 🏴 https://eitaa.com/piyroo
•| |•🌱 هر وقت میخواست برای جوانان یادگاری بنویسد ، می نوشت ؛ من ڪان لله ، ڪان الله له هرڪه باخدا باشد خدا با اوست. رسم عاشق نیست با یڪ دل دو دلبر داشتن ... 🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/piyroo
جاےشهید همت خالی ڪه......😔 🔸همسرش میگفت: همیشه به ابراهیم میگفتم که بدون ما بری بهشت گوشاتو میبرم،وقتی پیکرشو آوردن دیدم اصن سر نداره.....💔 🔹بهش میگفتم ابراهیم چشمات خیلی خوشگله مطمئنم خدا هم خاطر خواه چشمات میشه ،پیکرشو که اوردن دیدم خدا چشماشو با قابش برداشته و برده....💔 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🌷معجزه ای از شهید همت🌷 پس از شهادت ابراهیم ما زندگی خیلی سختی داشتیم😰 فرزند کوچکم بیمار شده بود 🤕😑 شبی دلم گرفت و نشستم با روح حاجی دعوا کردن😡😡 گفتم حاجی خودت رفتی به بهشتت رسیدی😍 منو با این سختی تنها گذاشتی،😒بچت داره میمیره بیا بچتو ببین مرد😑😑 دیدم حاجی اومد تو اتاق نشست و بچمو بغل کرد و بعد گذاشت زمین رفت😳😳 رفتم سمت بچه دیدم تبش قطع شده گفتم شاید داره میمیره و سردی کرده😭😱 فرداش بردم دکتر دکتر گفت خانوم این بچه که چیزیش نیس چرا اوردیش دکتر....😳😳 فهمیدم ابراهیمم اومده....💔 https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
جاےشهید همت خالی ڪه......😔 🔸همسرش میگفت: همیشه به ابراهیم میگفتم اگه بدون ما بری بهشت گوشاتو میبرم،وقتی پیکرشو آوردن دیدم اصن سر نداره.....💔 🔹بهش میگفتم ابراهیم چشمات خیلی خوشگله مطمئنم خدا هم خاطر خواه چشمات میشه ،پیکرشو که اوردن دیدم خدا چشماشو با قابش برداشته و برده....💔 https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
زندگـی ... از شہادت آغاز می‌شود آنانکہ یڪ عمر مرده اند ، یک لحظہ‌هم شهیدنخواهندشد🙃☝️ 🕊 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
سلام برشهدا آن مهدے باوران و یاوران ڪہ"لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے و مهدے نیز ادرڪنے شان راخریدارشد اے ڪاش ادرڪنےِ ماجاماندگان بالبیڪِ شهدا اجابت گردد https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
❉ مےخواستم برم کربلا همسرم سه ماهه باردار بود. آن قدر اصــرار کرد که به بردنش راضی شدم. سختی سفـر و دوری راه مریضش کرد. ❉ وقتی رسیدیم ڪربلا ، اول رفتیم دکتر معاینـــه که کرد. گفت: احتمالا جنیـن مرده. اگر هم زنده باشه ، امیدی نیست. ❉ برگشتیم مسـافرخانه. خانم گفت: من این داروها رو نمی خورم . بریم حرم . هر جوری که می تونی من رو برسون به ضریح آقا . زیر بغل هایش را گرفتم و بردمش کنار ضریح. حال و هوایی پیدا کرده بود. ❉ زیارت کردیم و برگشتیم صبح که برای نماز بیدارش کردم با خوش حالی بلند شد و گفت :چه خواب شیرینی بود . خانمی که نقاب به صورتش داشت یه پسر بچـــه خوشگل رو گذاشت تو بغلم. ❉ دوباره رفتیم پیش همان دکتر بیست دقیقه ای معاینه کرد. بعد با تعجب گفت : موضوع چیه دیروز این بچه مرده بود ، ولی امروز کاملا زنده و سالمه. کجا بردیش کی معالجه ش کرده. ❉ وقتی جریان را برایش تعریف کردیم ، ساکت شد و رفت توی فکر . بچه که به دنیا آمد، اسمش را گذاشتیم محمد ابراهیم ؛ 🌷 📝 راوی پدر شهید ※✫※✫※✫※✫※ : ✨مَن صَبَرَ عَلَے طاعَةِ اللهِ عَوَّضَهُ اللهِ سُبحانَهُ خَیراً مِمّا صَبَرَ عَلَیهِ. ❉ هر ڪہ بر طاعت خدا شڪیبا باشد ، خداوند سبحان بهتر از آنچہ صبر ڪردہ بہ او مےدهد . 📚غررالحڪم ح۳۴۸۵ ص۱۸۴ https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
خدا را فراموش نڪنید، مرتب بسم اللہ بگویید، با یاد و ذڪر خدا و عمل براے رضاے خدا، خیلے از مسائل حل مے شود. 🌟 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
هواپیمای عراقی ماروهدف گرفته بود. می خواستم ماشین رانگه دارم.....~ که برویم یک گوشه پناه بگیریم بدون اینکه چهره اش تغییرکندگفت:((راهتوبرو.)) _حاجی،مگه نمیبینی؟😳 ماروهدف گرفته. زیرلب خواند:لاحول ولاقوه الابالله ودوباره گفت:راهتوبرو☺️ 😍 https://eitaa.com/piyroo
تنها تقاضای من از حاجی، این بود که عقد ما را امام (ره) جاری کنند، حاجی، مدتی این دست و آن دست کرد و گفت: من می‌توانم یک خواهشی از شما داشته باشم؟ فکر می‌کنم تنها خواهش من در طول عمرم باشد، اجازه بدهید که ما برای عقد پیش امام نرویم! گفتم: چرا؟ گفت: من روز قیامت نمی‌توانم جوابگو باشم، مردی که باید وقتش را صرف یک میلیارد مسلمان به اضافه‌ مستضعفان دنیا کند، بخشی از آن وقت را به عقد خود اختصاص دهم، من فکر می‌کنم اگر این کار را بکنیم، یک گناه نابخشودنی است من دیگر نتوانستم صحبتی بکنم بعد از این، حاجی از من اجازه خواست که روز هفدهم ربیع‌الاول عقد بکنیم، در این روز عقد کردیم و دو روز پس از آن با هم به پاوه برگشتیم و زندگی‌مان از همین‌جا شروع شد. 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo