eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
نام پدر : ابراهيم تاريخ تولد : 1/ 1/ 1336 تاریخ و محل شهادت : -61/4/23 شلمچه شغل : كارگر كارخانة بهريس تحصيلات : دوم دبيرستان 💢شرح مختصری از زندگینامه شهید: ناصر تقيان فرزند ابراهيم در سال 1336 در اميرآباد(شاهين شهر فعلي)به دنيا آمد.دوران كودكي را در دامان دشت حاصل خيزاما زير چكمه هاي جور ستم خاني سپري كرد. آن زمان بر سرزمين هاي زراعتي درگيري به وجود آمدو كشاورزان منطقة امير آباد را از خانه و كاشانه خودبيرون كردند. ناصر با خانواده به گز عزيمت كرد وساكن شدند. او تحصيل را در كنار كار آغاز كردو تا پنجم ابتدايي ادامه داد. ولي به خاطر وضعيت مالي پدر، درس را رها كرد و در كارخانه بهريس اصفهان مشغول به كار شد.خدمت سربازي خود را در زاهدان سپري كرد وپس از خدمت سربازي تحصيلات خود را تا دوره ی متوسطه ادامه داد. در سال 1357 با اوج گيري نهضت امام خميني،فعالانه در راهپيمايي ها و فعاليت عليه رژيم ستم شاهی  شركت داشت و تا آخر راه مردانه ايستاد.در سال 1350 ازدواج كرد و از خود دو فرزنددختربه یادگارگذاشت.چون در خدمت سربازي آموزش هاي نظامي را فرا گرفته بود در سال 1360 به عنوان مسئول آموزش بسيج كارخانه آموزش وآماده سازي جوانان براي حضور در جبهه هاي نبرد را به دست گرفت.هر روز خبرهاي جديدي از مناطق عملياتي مي رسيد، ناصر حضور درجبهه را بر فعاليت پشت جبهه ترجيح مي دهد و در عمليات بستان حضور پيدامي كند او در عمليات آزاد سازي بستان مجروح شد. پس از بهبودي مجددا عازم جبهه ها گرديد و در عمليات رمضان، در جبهه  شلمچه به درجة رفيع شهادت نائل آمد 💢بخشی از وصیت نامه شهید: ... انگيزه ی جبهه رفتن من با دو سه مسئله خلاصه مي شود:1- زياد بودن گناهانم كه حس مي كردم، آية «والعصر ان الانسان لفي خسر... » اندامم را پوشاند و از جمله كساني هستم كه خداوند در قرآن انسان را زیانکار خوانده . 2)مسئوليتي كه نسبت به خون شهدا بر دوش داشتم و اين مسئله تاب وتوان و عقل را از من گرفته بود. 3) اطاعت از امر خدا نسبت به جهاد و پيكار با كافران كه اين گونه برذهنم متجلّي شد كه زمان همان زمان يزيد و امام حسين(ع) است و بر نفس خودشوريدم و خواستم در سپاه حسين)ع( به ستيز با دشمن مزدور روبه رو شوم ... ... بارخدايا! اين جهاد كه در آن وارد شده ام هرچند ناتوانم از من فقير بپذير. بارخدايا! مرا در مسيري قرار ده كه تحت تأثير هواي نفس خود قرار نگيرم ودر مسير و راه تو كه جاودانه است حركت كنم. باري تعالي! از تو عاجزانه مي خواهم، كمكم كن تا حبّ دنيا و مال دنيا از دلم بريده شود و رضايت تو را نصب العين خود قرار دهم... https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄