( شوخ طبعی #شهید_علیرضا_کوهستانی )
💟بذله گویی و شوخی های علی رضا کوهستانی نظیر نداشت👌، طوری بود که آن شوخی ها هیچ وقت از ذهن من پاک نمی شود. یک روز در فاو نشسته بودیم. در همان اورژانس خط اول، با علی رضا چای می خوردیم.
💟....یک لحظه هر دویمان متوجه شدیم که یک مگس 🐝روی لبه ی لیوان چای علی رضا نشسته. همین طور خیره به مگس بودیم.😳 مگس روی لبه ی لیوان راه رفت و راه رفت تا این که یک دفعه مثل این که سر خورده باشد، افتاد توی لیوان علی رضا.😄
💟علی رضا هم برگشت گفت: نگاه کن! می رود روی جنازه ی عراقی ها می نشیند و غسل میت اش را می آید توی چایی ما انجام می دهد.😂
راوى: رزمنده نوجوان دوران دفاع مقدس جواد صحرايى
📕بر گرفته از خاطرات پرتقالى"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
در فاو گربه زیاد بود. یک روز یکی
از این گربه ها به پایین خاکریز آمده
بود. ما به خاطر این که گربه ترکش
نخورد و بلایی سرش نیاید، می گفتیم:
«پیشته . پیشته.»
در همین لحظه، شهیدعلیرضا کوهستانی
هم آمد. تا دید دارم گربه را پیشت
می کنم، و گربه هم به حرف من
توجهی نمی کند، گفت:
« رضا جان! مثل این که فراموش
کردی توی عراق هستیم
و این گربه هم عراقی هست.
ببین تکان نمی خورد. حرف ات
را نمی فهمد. تو باید عربی باهاش
حرف بزنی. باید بگویی:
« الپیشت – الپیشت!» 😄😅
#شهید_علیرضا_کوهستانی🌷 #حاج_علیرضا_دادپور🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🥀فرمانده ای که بی دست وپا بشهادت رسید
🏷"احمد درویشی : «دی ماه ۱۳۶۵ وقتی به خط مقدم رفته بودیم،علیرضا مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار میگیرد، بعد دستش قطع میشود و در آن جا ذکر یا حسین(علیه السلام) و یا مهدی(عجلالله) را بر زبانش جاری می سازد، ناگهان ترکش خمپاره ای به ایشان اصابت می کند و دو پایش نیز قطع میشود و در کنار شهید "عبدالحکیم جهاندار" به شهادت میرسد.علیرضا زمان شهادت دو فرزند یک ساله و دو ساله داشت» شادی روحش صلوات.
#شهید_علیرضا_کوهستانی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo