eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
17.4هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابوالفضل نگاه می‌کردم و مصطفی جان کندنم را حس می‌کرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد. جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه‌ام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخم‌ها برایش کهنه نمی‌شد که دوباره چشمانش آتش گرفت. 💠 هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدن‌مان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخم‌ها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلوتر کشید و صورتم را روی شانه‌اش نشاند. خودم نمی‌دانستم اما انگار دلم همین را می‌خواست که پیراهن صبوری‌ام را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم :«مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!» 💠 صورتم را در شانه‌اش فرو می‌کردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سرشانه پیراهنش از اشک‌هایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست می‌کشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان پیچید. رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور می‌کردند، حرمت و خون ما با هم شکسته می‌شد. 💠 می‌توانستم تصور کنم که حرم را با مدافعانش محاصره کرده‌اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا می‌خواستم من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده‌اش را نبینم. تا سحر گوشم به لالایی گلوله‌ها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی‌دریغ می‌بارید و مصطفی با و اندک اسلحه‌ای که برایشان مانده بود، دور حرم می‌چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست. 💠 نگاهش دریای نگرانی بود، نمی‌دانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش‌قدم شدم :«من نمی‌ترسم مصطفی!» از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لب‌هایش را ربود و پای در میان بود که نفسش گرفت :«اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟» 💠 از هول دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد :«تو نمی‌دونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمی‌دونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!» هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه‌شان درد می‌کرد، هنوز وحشت بی‌رحمانه مادرش به دلم مانده و ترس آن لحظات در تمام تنم می‌دوید، ولی می‌خواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم :«یادته منو سپردی دست (علیهاالسلام)؟ اینجا هم منو بسپر به (علیهاالسلام)!» 💠 محو تماشای چشمانم ساکت شده بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را می‌چشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و (علیهاالسلام) را شاهد عشقم گرفتم :«اگه قراره بلایی سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟» و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه می¬کنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر عشقش در نگاهم پیچید :«این و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه! برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم می‌رسه، نه به این مردم نه به تو!» 💠 در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش می‌درخشید و با همین دستان خالی عزم کرده بود که از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد و باقی دردهای دلش تنها برای (علیهاالسلام) بود که رو به حرم ایستاد. لب‌هایش آهسته تکان می‌خورد و به گمانم با همین نجوای عشقش را به (علیهاالسلام) می‌سپرد که یک تنها لحظه به سمتم چرخید و می‌ترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد. 💠 در برابر نگاهم می‌رفت و دامن به پای صبوری‌ام می‌پیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت (علیهاالسلام) شدم. می‌دانستم رفتن (علیه‌السلام) را به چشم دیده و با هق‌هق گریه به همان لحظه قسمش می‌دادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت همهمه شد. 💠 مردم مقابل در جمع شده بودند، رزمندگان می‌خواستند در را باز کنند و باور نمی‌کردم تسلیم تکفیری‌ها شده باشند که طنین در صحن حرم پیچید... ✍️نویسنده: 🚩 https://eitaa.com/piyroo
درسال۱۳۶۰در متولدشد. پس از شدن ازد با وجود اینکه در داری زیادی شده بود در سن ۱۹ سالگی به درآمد . حس وسخت کوشی اش باعث و در فرماندهی اش بود... او در سال ۸۶ وارد شد و شروع به 'تجربه و های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به تبدیل گشت. خاصی به (س)داشت بود حضور همیشگی او بردوشش نشان از همرنگی بامقام داشت. شد و مسئول و در یکی از قرارگاهای بود درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود. استاد به تمام معنا در رشته ی ، ودر رشته های و بود و در خاصی داشت.. وسرانجام در سن ۳۵ سالگی در اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش کرد و شد. https://eitaa.com/piyroo
⭕️ از دزفول تا غزه ! 1️⃣سال ۱۹۸۰میلادی برابر با آبان ماه سال ۱۳۵۹ شمسی: رژیم بعثی عراق با حمایت آمریکا و غرب دزفول را موشکباران نمود‌ . در هشتم آبان موشک به منزل حاج عبده اصابت کرد و ۸ نفر از آن خانواده شهید شدند، منزل آنان در دزفول تبدیل به حسینیه شد. حسینیه شهید خوشروانی! از این دست از خانواده ها که همگی شهید شدن در دزفول کم نیستند! 2️⃣ سال ۲۰۲۳ میلادی برابر با مهرماه ۱۴۰۲ شمسی : این بار رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه را بمباران کرد و کل خانواده را شهید کردند.۵ کودک این خانواده بهمراه مادرشان در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند.پدر این خانواده، علی محمد القاضی، در بند رژیم صهیونیستی در اسارت به سر می‌برد. ✊ در طول جنگ تحمیلی صدها بار آماج موشک و توپ و بمباران هوایی قرار گرفت اما مردمش استقامت نمودند و سرانجام مقاومت دزفول و مردم ایران چشیدن طعم پیروزی بود! 🌹 نیز طعم پیروزی را با خواهد کشید و همانگونه که صدام و رژیم بعث به درک رفت و‌ آرزوی فتح را به گور برد ، اسرائیل نیز همین سرنوشت به انتظارش نشسته است. https://eitaa.com/piyroo
| یمن قهرمان ما ◽به گوش باش که بانگ یمن شنیدنی است که ناله‌های اویس قرن شنیدنی است ▫️طراح گرافیک: حمید موسی رضایی ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🔰فراخوان ششمین جشنواره ملی فعالان دفاع مقدس و مقاومت در فضای مجازی (مرحله استانی) 🔹بخش های جشنواره ✔️دانش آموزی ✔️عمومی 🔹 محورهای جشنواره: ✔️پایگاه های اطلاع رسانی و خبری ✔️پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی ✔️نرم افزارهای کاربردی ✔️کلیپ، موشن گرافیک و ... ✔️پویانمایی، انیمیشن و .... ♦️ آخرین مهلت ارسال آثار: سوم خرداد ماه 1403 شماره ارسال آثار در پیام رسان ها ۰۹۰۲۴۸۶۰۴۳۶ ID : @kh_defa ( در پیام رسان های ایتا، سروش ، روبیکا و تلگرام) ایتا : @moghadas_khorasan_sh تلگرام: @ravieane_eshgh
🇮🇷🇵🇸 🌹فرمانده ایرانی در عراق شهید می‌شود، قهرمان فلسطینی در ایران. جوان اهل سنت فلسطینی برای سرباز شیعه ایرانی اشک می‌ریزد‌. رهبر شیعه‌ی انقلاب اسلامی بر پیکر شهید اهل سنت فلسطینی نماز می‌خواند و مردم شیعه تهران او را بدرقه می‌کنند... این «جغرافیای بدون مرز مقاومت» است. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
✅ پیام تشکر حزب‌الله از مقام معظم رهبری و جمهوری اسلامی ایران 🔹حزب‌الله لبنان طی بیانیه‌ای از حمایت‌های جمهوری اسلامی ایران و در راس آن رهبر معظم انقلاب و تحرکات دیپلماتیک ایران تشکر کرد. 🔻بیانیه‌ حزب‌الله لبنان: 🔹 ما از جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمایت مطلق از مقاومت اسلامی لبنان در همه عرصه‌ها که در رأس آن مقام معظم رهبری قرار دارد و در سفر‌های پیاپی عراقچی وزیر امور خارجه و شیبانی نماینده وی و همچنین قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی و لاریجانی مشاور ارشد رهبری در بحبوحه تجاوزات رژیم صهیونیستی مشهود بود، کمال تشکر را داریم 🔹جراحت سفیر ایران در لبنان در پی تجاوز رژیم صهیونیستی و همچنین سفر‌های شهید امیرعبداللهیان وزیر سابق امور خارجه را فراموش نمی‌کنیم؛ و از حمایت‌های قوی فرماندهی سپاه پاسداران سپاسگزاریم ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🔺نبرد نابرابر این بار به نفع جبهه حق!!! 🔹این روزها موشک ۲ میلیون دلاری آمریکایی خرج پهپاد ۱۰ هزار دلاری یمن میشه. این موضوع به سوژه خنده کاربران فضای مجازی تبدیل شده است. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo