در شش ماهگی پدر را از دست داد...
در شش سالگی مادرش را...
در دوران دبستان، مادربزرگ آخرین تکیهگاهش را...
در جوانی هم برادرش را در حادثه تصادف از دست داد...
همرزم یوسف میگوید: هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد.
با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه مینویسد؟
آن هم هر روز....
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت.
چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم.
کسی را ندارم که...
منبع: خبرگزاری ایسنا .
🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات🌷
#شهید #یوسف_قربانی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo