eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
34.8هزار عکس
16.2هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
DoaAhd-Motiee (1).mp3
8.71M
دعای عهد میثم مطیعی روایت داریم که هر کس چهل روز دعای عهد بخواند از یاران امام دوازدهم خواهد بود 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از خدا خواسته ام اینجا محل شهادتم شود ، و دلم گواهی می دهد که خداوند آرزوی مرا برآورده خواهد کرد . بعد از احمد کاظمی و دیگر یاران ، من تنها شده ام ، و به همین خاطر انتظار شهادتم را می کشم . امیدوارم خداوند با شهادت من مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند ... 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای یکی از عملیات ها آماده می شدیم. علی هاشمی اومد و مسئولیتها رو مشخص کرد ، سید حمید شد مسئول گردان در منطقه دهلاویه ، یادم هست که فرمانده بود و با بچه ها می رفت کانال می کند ! گفتم ، سید بچه ها که هستند ، چرا شما ؟! می گفت ، بچه ها هستند ، اما خسته شدند ! خوب یادمه اون روزها گرما بیداد می کرد و پشه ها نیش های بدی می زدند ! ، کمتر کسی توی این شرایط طاقت می آورد ، سید فرمانده بود اما وقتی دشمن جلو میومد ، جواب پاتک دشمن رو می داد ، آرپی جی زن خوبی بود ، از بس آرپی جی زده بود از گوشش خون میومد ، اسمش فرمانده گردان بود ولی با بلدوزرچی ها ، با بچه های شناسایی ، با بچه های لجستیک ، با بچه های تدارکات بود و به همه کمک می کرد ! باسردار ناصری برای شناسایی منطقه جلو می رفت ، علی هاشمی گفته بود ، خودتون جلو نرید ، فقط ناظر باشید ! ولی سید قبول نمی کرد می گفت ، چطور به بچه ها بگم برید جلو و خودم نرم؟! برای همین جلو تر از بقیه درعملیات های سخت پیش قدم می شد. حتی یک لحظه هم آرامش و سکون نداشت ، بار ها دیدم که حتی در حال راه رفتن داره غذا می خوره ، انگار خستگی ناپذیر بود.... 📕 پابرهنه در وادی عشق 🏴 https://eitaa.com/piyroo
یادمون نره ... یادمون نره کی هستیم... یادمون نره چرا هستیم... و در آخر یادمون نره خیلی خون ها ریخته شد، تا من و تو ... 🏴 https://eitaa.com/piyroo
یازده ماه اسیر بود و بعد هم زنده به گورش کرده بودن . وقتی پیداش کردیم موهای سرش رو تراشیده بودن و همه‌ی ناخناش رو کشیده بودن ، همه جای بدنش کبود بود و سرش هم شکسته. خانم‌ های مسن نمی ذاشتن جَوونا برن توی غسّال خونه؛ وقتی هم که اومدن بیرون ، قدرت تعریف کردن نداشتن. خدا رحمتش کنه؛ دختر کم حــرف و آرومی بود، ولی وقتی می‌خواست حدیث و روایت یا داستان بگه، حسـابی تلافی می‌کرد و از گفتن خسته نمی‌شد. 🌹 شهیده ناهید فاتحی کرجو 📚 فاتح هشمیز ، صفحه ۴۱ تا ۴۶ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فرمانده بود ولی هرگز کسی ندید دستور بده از بالا به کسی نگاه کنه و به حالت ریاست و برترۍ حرف بزنه... مۍگفت کار دست خودتونه، فقط هر کارۍ میخواهید انجام بدید با هماهنگی باشه... 🏴 https://eitaa.com/piyroo
شھید شدن اتفاقی نیست این‌طور نیست که بگویی: گلوله‌ای خورد و مُرد... شهـید؛ رضایت نامه دارد... و رضایت نامه‌اش را اول حسین‌علیه‌السلام و علمدارش امضا می‌کنند... بعد مُھر حضرت_زهـرا‌سلام‌الله‌علیها می‌خورد... شهـــید... قبل از همه چیز دنیـایش را به قربانگاه برده... او زیر نگاه مستقیم خدا زندگی کرده شھادت اتفاقی نیست... سعادتی‌ست که نصیب هرکسی نمیشود.. باید شهیدانه زندگی کنی تا شهیدانه بمیری :) 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🌷شهید روح الله مهرابی🌷 شاگرد اول مهندسی برق خودروهای زرهی در دوره کاردانی بود... اما از ادامه تحصیل صرف نظر کرد و به عنوان تکنسین ادوات جنگی برای رسیدن به جمع مدافعان حرم به صورت داوطلبانه راهی شد... در عملیات عاشورا منطقه جرف الصخر در عراق از اشغال تکفیری ها درآمد؛ اصلی ترین هدف عملیات پاکسازی منطقه برای امنیت زوار امام حسین(ع) برای عاشورا و تاسوعا و پیاده روی اربعین بود.... در روند اجرای عملیات بود که روح الله برای تعمیر چند تانک به جلو رفت و بعد از اتمام کار در کنار مخروبه ای پناه گرفت که در همین حین تله انفجاری کنار مخروبه منفجر شد و روح الله به فیض شهادت نائل آمد #سالروز_شهادت https://eitaa.com/piyroo