eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ▪️ــــــــــــــ🔸🔹🔸ــــــــــــ▪️ هرسه تاشان لشکر بودند ؛ 🌷 🌷 .🌷 می خواستیم نماز جماعت بخوانیم . همه اصرار می کردند یکی از این جلو بایستند، خودشان از زیرش در می رفتند. این به آن حواله می کرد، آن یکی به این . بالاخره زور دو تا مهدی ها بیش تر شد، اسدی را فرستادند جلو. بعد از نماز شام خوردیم .غذا را خودشان سه تایی برای بچه ها می آوردند . نان و ماست.  🌹 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
😊 لبخند شهدایی 😊 دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت 🚖 حق ندارد رانندگی کند 😓! یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جاده 🛣 دست تکان داد نگه داشتم 😉 سوار كه شد 🙂 گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می‌راندم و با هم حرف می‌زديم! 😍 گفت : می‌گن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!🙄😒 راست می‌گن؟! 🤔 گفتم : فرمانده گفته! 😊 زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی باحالمان!!! 😄 مسیرمان تا نزدیکی واحد ما ، یکی بود ، پیاده که شد ، دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند!! 😟 پرسيدم : کی هستی تو مگه؟! 🤔 گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂 باکری 🌷 https://eitaa.com/piyroo  🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
♦️هر دو «سردارزاده» بودند و هم‌ دانشگاهی. درسشون که تموم شد، شدند دست تقدیر هم کرد👥 در جبهه‌های سوریه، برای دفاع از حریم اهل بیت. ♦️آخه هر دو، عاشق❤️ سینه چاک بودند. ↼یکی‌شون شد؛ تیپ سیدالشهدا ↼یکی‌شونم تیپ سیدالشهدا✅ ♦️القصه؛ زودتر شهید شد🕊 اونم چه ...! فرمانده هرچی که تو روضه‌ها خونده و شنیده بود حالا به چشم می‌دید😔 یه پتو آورد و شروع کرد به گلی که پرپر شده🌷 بود. ♦️تخریبچی شو تو بغل گرفت💞 و گفت: ای بی‌معرفت! و منو با خودت نبردی؟ اما تخریبچی بی‌معرفت نبود. سه روز🗓 بعد اومد سراغ فرمانده. دستش رو گرفت و پر‌کشیدند🕊 تا خود خدا. همون‌جایی که (ع) ساکن بود. ♦️خلاصه قصه شون هم شد: ⇜عشــ💖ـقِ سیدالشهدا ⇜ سیدالشهدا ⇜محضر (حاج عمار) فرمانده تیپ سیدالشهدا 🌷 یادشون کنیم با ذکر 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
طنز جبهه😂😂😂😂 به سلامتی فرمانده دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جاده دست تکان داد نگه داشتم كه شد ، گاز دادم و راه افتادم من با می‌راندم و با هم حرف می‌زديم ! گفت: می‌گن لشکرتون دستور داده تند نرید ! راست می‌گن؟! گفتم: گفته ! زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی باحالمان !!! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند !! پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟! گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...😰😱😂😂 شادی روح طيبه همه شهدا ، به خصوص سردار شهید 🌷"مهدی باکری"🌷 صلوات🌹 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
و مداح دلسوخته گردان خط شکن عمار - لشکر بیست و هفت محمد رسول الله (ص) 🌷مسعود ملا از عجایب و نوادر بود و الگویی برای بچه های رزمنده گردان ✍️ پروردگارا از او می خواهم جراحت، اسارت و شهادت را روزی ام کنی و نگذاری شرمنده مولایم سیدالشهدا (ع) شوم... زیبایی چشمانش به این دلیل است که امام زمان را در حالت بیداری رویت نموده است ... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
در نقطه ای از این عالم تو را گم کردیم کسی نیست در این شهر پرهیاهو را طلب کند... و تو هنوز مظلومی .... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
: اگر از یک دسته ۲۲‌ نفری، ۱ نفر بماند باید همان ۱ نفر کند و اگر فرمانده شما شد نگویید نداریم و نجنگیم که این وسوسه شیطان است. فرمانده اصلی ما و (عج) است. https://eitaa.com/piyroo
سلام ... نیروهایت را بسیج کن بگو خط را بشکنند محاصره شده ‌ایم میـانِ معبر دنیا....
💥وظیفه ما چیست ؟؟؟💥 🔥زنده زنده سوخت.... 💥اما آخ نگفت....‍ 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در می سوخت. فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد! من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش! جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و نمی زد! و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی! خدایا! الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت نمی رسه! خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! خدایا! صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه! برای ولایته! اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، خدایا! خودت باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم! آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ خوب ؟؟؟؟؟؟🤔🤔🤔 😕الان وظیفه ما در مقابل شهدا چیست ؟؟؟ اصلا وظیفه ما در برابر ندای هل من ناصر صاحب الزمان عج چیست ؟؟؟ 💥میدونید لبیک گفتن به صاحب الزمان عج چکونه هست در این برهه زمان ؟؟؟ ♻️اینکه حضور در اربعین را هر چه پر رنگتر کنیم 👈و اینکه از تهدیدهای دشمن نهراسیم ✅👌 مگر نه اینکه بارها و بارها به تجربه برایمان ثابت شده که تمام نواها و اخبار دشمن جز کذب و دروغ چیزی بیش نیست ✅👌👌👌 💥پس با حضور حداکثری در راه پیمائی عظیم اربعین دست بیعت با حسین زمان (مهدی صاحب الزمان عج) دهیم 💥 و همگام با سایر زائران کمکی باشیم برای هموار سازی بستر ظهور ان شاءالله 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🦋🌸🍃❤️🌾☔️ 🌸🍃🌼🌾💦 🍃❤️🌾☔️ 🌼🌾💦 🌾☔️ 💦 دوباره به رفت و در عملیات آزادسازی و مناطق اطراف آن مشارکت کرد. مرتضی حسین پور و پس از عملیات را برعهده گرفت وی پیش از آن فرمانده اطلاعات این قرارگاه بود. بعد از نیروهای جبهه مقاومت در منطقه مرزی در مجاورت استان‌های عراق و و سوریه، نیروهای ، با پشتیبانی اطلاعاتی نیروهای آمریکایی، با اطلاع از اینکه توان یکی از پایگاه‌های جبهه مقاومت در حال است، را به اصلی کتائب سیدالشهدا و دو مقر تاکتیکی شروع کردند. فرمانده عملیات حیدریون موجب حمله داعش و پایگاه‌ها شد. به مرتضی حسین‌پور حین فرماندهی نیروها، موجب شدنش شد. او پس از نیروهای داعشی به ، منتقل، اما به دلیل شدید و ورود خون به ، به رسید. https://eitaa.com/piyroo 💦 🌾☔️ 🌼🌾💦 🍃❤️🌾☔️ 🌸🍃🌼🌾💦 🦋🌸🍃❤️🌾☔️
°•|🌿🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود... ◽️ می‌گفت باید مردم معترض بی‌گناه را از این صف جدا کرد، بدون سلاح، تأکید می‌کنم بدون سلاح بین جمع رفت. ◽️همین که می‌خواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصره‌اش می‌کنند، یک نفر تیر به پهلویش می‌زند. بعد چاقو به قلبش می‌زنند، وقتی خونین روی زمین می‌افتد و بی‌حال می‌شود یک نفر چاقو را توی سرش فرو می‌کند. ◽️آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار می‌کرد. فرماندهی که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی می‌کرد. ◽️زندگی ساده‌ای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست و گوشت و استخوان حس می‌کرد. ◽️اصلا آن روز به‌ خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانه‌ترین شکل او را به رساندند. می‌ترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آنها لو بروند، تنها بمانند. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
لب به سکـــــوت بسته ام از نگاه بی ریای چشمانتان |😌👌| از دستان پاکتان که بر سینه نهادید و از شباهت راهتان که با #اخلاص پیمودید.👌 دلم فریاد میکشد که اینجا سخن از عاشــــــقی❤️ است با فاصله ای به اندازه سه نـســــل.... 😞✋ #شهدا گاهی نیم نگاهی #فرمانده_بی_ادعا #شهید_حاج_ابراهیم_همت #فرمانده بسیجی #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo