۲۷ اسفند
۲۷ اسفند
۲۷ اسفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزویی عجیب در قیامت
⁉️ شهدا چه جایگاهی نزد خدا دارند؟
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی،
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
۲۷ اسفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 نماز ماشاءالله
🖌 نمازی که استاد فاطمی نیا
سفارش کردند برای حاجت گرفتن
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
۲۷ اسفند
23.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری
🎥 #کلیپ|قدرتِ شگفتانگیز یک طلبهی شهید در هدایتگریِ مردم... خاطرات ناب این کلیپ رو از دست ندین
#حجتالاسلام_موسویزاده
🔰 سه خاطرهی زیبا از هدایتگریهای شهید که در این روایتگری خواهید شنید:
🔸سیدمجتبی چگونه به این مقام رسید؟ [ ۰۰:۰۰ تا '۰۴:۰۱]
🔹روایتاول: معلم بیحجابی که دختر شهید را مسخره میکرد ['۰۴:۰۳]
🔸روایتدوم: ماجرای زنان شرابخوار و رقاصهی محله ['۰۵:۱۵]
🔹روایتسوم: ماجرای شیعه شدنِ بهاییِ سرمایهدار ['۰۶:۱۹]
۲۷ اسفند
🔸اینجوری هوای دلِ مادرت رو داری؟!!!
#متن_خاطره|یه روز با همسرم رفته بودیم خرید. محمد رضا کوچیک بود و سپردمش به همسایه. وقتی برگشتم دیدم سرش خونی شده و داره گریه میکنه. ظاهراً با دوچرخه خورده بود زمین. تا من رو دید، گریهاش رو قطع کرد. میخواست ناراحت نشم. گفتم: محمدرضا! چی شده مادر؟!!! با همون شیرین زبونیِ بچگی گفت: هیچی نشده مامان. ناراحت نشیا! درد ندارم... از همون کودکی مراقب بود کاری نکنه که من غصه بخورم. سرش رو شستم و زخمش رو بستم. اما به جای آه و ناله مدام تکرار میکرد: مامان! درد ندارم... گریه نکینا... غصه نخوریا... من خوبم ... هیچیم نیست... نگرانم نشیا...
👤خاطرهای از زندگی کودکی شهید محمدرضا مرادی
📚منبع: کتاب “حلوای عروسی” ؛ صفحه ۶۰
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
۲۷ اسفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
باید سلام کرد ،
به نمازهایی که تا خدا رسید ...
#نماز_سفارش_یاران_آسمانی
#شهید_قاسم_سلیمانی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
۲۷ اسفند
.
.
حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر برخوردیم که در آتش میسوخت.فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهخدا با بقیه همراه شدیم.گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری،میپاشیدیم روی آتش
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!»
بلند بلند فریاد میزد:خدایا...الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
خدایا!
الان سینهام داره میسوزه
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه...
خدایا!
الان دستهام سوخت
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم...نمیخوام دستهام گناهکار باشه!
خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه
برای #ولایته
اولین بار حضرت زهرا(س)اینطوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم
آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغلکرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:
ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه جواب اینا رو چی میدی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیس شد.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
۲۷ اسفند
#خاطره_شهید 📝♥️
یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم مصطفی این رفيقت که تهرانیه...
دلم ميخواد روش رو کم کنی!
یک جوابی داد که صد تا پهلوان باید فکر می کرد تا اون جواب رو بده...!:)
گفت دایی جمال! شاید خدا ظرفیت بردن او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره...🖐🏻
مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت.✨
#شهید_مصطفے_صدرزاده 🤍
راوی دایی شهید
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
۲۷ اسفند
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌حماسه های دیدنی پاسدار شهید حسین جوینده ( ابویاسین )
#شهید_حسین_جوینده
#مدافع_وطن
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
۲۷ اسفند