eitaa logo
پلاک 31 قطعه شهدای گمنام و مدافعان حرم
143 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
62 فایل
بزرگترین گلزار شهدای مدافعان حرم درکشور، قم بهشت معصومه (س )قطعه 31
مشاهده در ایتا
دانلود
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گریۀ شهید رئیسی با شنیدن رنج کشاورزان اصفهانی 🔹مرتضوی، استاندار وقت اصفهان داستان گریه شهید رئیسی را با شنیدن رنج کشاورزان اصفهانی روایت کرد. ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
📌شمارا سپردم دست امام رضا... 🔸شبی که فردایش قرار بود برود جبهه بُردمان حرم خدمت امام_رضا علیه‌السلام خودش یکی یکی بچه ها را برد دور ضریح طواف داد 🔹از حرم که آمدیم بیرون گفت: امشب سفارشتون رو به امام رضا(؏) کردم اگه یک وقتی کاری داشتید برید و کارتون رو به امام رضا(؏) بگید من شما رو سپردم دستِ امام رضا(؏) راوی:همسر شهید ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
504.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدابراهیم هادی می گفت:🙃🌱 اگر میخواهید الگویتان حضرت زهرا(س) باشد،باید کاری کنید ایشان از شما راضی باشند.🌱 🕊 ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
💕معرفی شهید💕 💠 عجله براى شهادت....! 🌷از رادیو شنیدم که پایگاه مالک اشتر اعزام داره. اتفاقاً همان شب سعید تازه از جبهه برگشته بود به باباش گفتم یک جعبه شیرینی بخره. 🌷....فردا صبح که راه افتادم برم بدرقه رزمنده ها. سعید بیدار شده بود منو که دید گفت: کجا داری [مى رى] مامان؟ گفتم: دارم می رم بدرقه رزمنده ها. گفت: صبر کن من هم دارم میام. 🌷هنوز بلند نشده بودم که دیدم با یک ساک برگشت. گفتم: این چیه؟ خندید و گفت: مگر نمی خواهی بری بدرقه رزمنده ها خب منم رزمنده ام دیگه. با تعجب گفتم: آخه تو همین دیروز اومدی! 🌷.... بر خلاف دفعات قبل با من روبوسی کرد و در همان عملیات یعنی کربلای ۵ به شهادت رسید. (راوى: مادرشهید) «یادی که دردلهاهرگزنمی میردیاد شهیدان است» طلبه شهید سعید رجبی فاضل✅ ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای فوق‌العاده شنیدنی از نوجوانِ گناهکاری که با عنایت امام‌رضا (ع) شهید شد... ‌‌‌‌‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شهید صنیع خانی: شهادتم رازیست بین من و خدا و امام رضا(ع) 🔹️ محسن رضایی: شهید صنیع خانی می‌گفت، در مشهد شهادتم را از حضرت رضا(ع) گرفتم. ‎ ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
.هر‌موقع‌مےخواست‌ . از‌فضاےمجازے‌استفاده‌ڪند؛ . وضو‌مےگرفت‌و‌معتقد‌بودڪہ‌ . این‌فضا‌آلوده‌است . و‌شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌مےڪند. 🌸 ‎‎‌ ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
فکر مهران خیلی مشغول بود.نمیدانست کدام راه را انتخاب کند.میخواست با روح الله مشورت کند و نظرش را بپرسد.پاتوقشان شب ها بعد از ساعت خاموشی در بالای ساختمان ممنوعه بود... -تومیگی بریم یا بمونیم درسمون رو ادامه بدیم؟من فکرم مشغوله نمیدونم کدوم انتخاب کنم -روح الله نگاه نافذش را به مهران دوخت و گفت:آره،باید زودتر وارد کار بشیم.معلوم نیست قضیه سوریه تا کی باشه،باید زودتر خودمون رو برسونیم.الان که سوریه پیش اومده وقت موندن و درس خوندن نیست.باید بریم و برسونیم خودمون رو.. روح الله خیلی نگران بود مدام به زینب میگفت:دعا کن اونجایی که دوست دارم بیوفتم. شهادت رسول خیلی چیز هارا برایش روشن کرده بود.از خدا خواست آنچه برایش صلاح است و دوست دارد نصیبش شود... ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
14.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید ناظری: اینجا خلیج همیشه فارس است 🔹شهید حاج قاسم سلیمانی: ما جهادی را به یاد نداریم که «شهید ناظری» در آن شریک نبوده باشند و بنده که از سال ۵۸ که نیروی آموزشی ایشان بودم، تا کنون تغییر یا خستگی در ایشان ندیدم. 🔸به مناسبت ۲۱ اردیبهشت، سالروز شهادت سردار حاج محمد ناظری فرمانده یگان تکاوری نیروی دریایی سپاه ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
📌لحظه‌ء سخت خداحافظی آرمان با امام رضا(ع) 🔸آخرین سفری که خانوادگی به مشهد مقدس داشتیم، تقریباًدو ماه قبل شهادتش بود که تا روز تاسوعا مشهد بودیم و قرار بود روز عاشورا برگردیم 🔹شب آخر که برای خداحافظی رفته بودیم، جای همیشگی آرمان "صحن گوهرشاد" را انتخاب کردیم و تا اذان صبح همان‌جا نشستیم. ◾️ آن شب آرمان با پدر و محمد امین و دایی‌اش در مراسم عزاداری و دسته‌های سینه‌زنی و مداحی حاضر بودند. ▫️وقتی زیارت همه تمام شد، در مسیر برگشت مدام آرمان را می‌دیدم که هر چند قدمی که بر می‌دارد به رسم ادب مدام برمی‌گردد و رو به گنبد با امام رضا(ع) نجوا و دعا می‌کند و اشک می‌ریزد... □ این کار را تا هنگامی که دیگر از حرم دور شده‌ بودیم و گنبد معلوم نبود، ادامه داد؛ باز اشک می‌ریخت و دعا می‌کرد... 🔸️ من هم که همچنان چشمم به آرمان بود که چرا اینطور بی‌تابی می‌کند، رو کرد به من و گفت: مامان! می‌دونی سختی زیارت امام رضا (ع)چیه؟ گفتم: چی؟ ○گفت: اینکه هرچه که ذوق زیارت داری و خوشحالی که به حرم مشرف شدی، موقع برگشت و خداحافظی از این اماکن متبرک، همونقدر سخت و دلتنگ میشی... 🔻من هیچ‌وقت آن صحنه‌ی زیارت و خداحافظی و اشک او را که مدام جلوی چشمانم هست را از خاطر نمی‌برم و نمی‌دانم آرمان در آن زیارت از امام رضا(ع) چه خواست و چه راز و نیازی در آن شب داشت که دو ماه بعد شهادت روزیش شد... راوی: مادر شهید ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
📌رفاقت تا بهشت... 🔸عبـاس دربه دردنبال سعید می گشت وازهمه سراغش رو می گرفت. گفتم: «عبـاس! یه سربرو اون پتورو بزن کنار!» نگاهی بمن کردو سراسیمه رفت. پتـو را که کنـار زد، نـاله اش بلنـد شـد. 🔹محاصره شده بودیم. دستور بود که برگردیم. هرچه به عبـاس اصـرار کردیم نیومد. کنـار پیکـر سعید نشسته بود. جمـلاتش نامفـهوم بـود؛ فقـط هق هقش رو می شد فهـمید. ▪️عبـاس نیومد و مـا برگشتیم. هـر قـدمی که برمی داشتم، نگـاهی به اونـا می انداختـم. عبــاس سـرسعـید را بـه زانـو گـرفته بود و نوازشش می کرد و نالـه میزد. مـن برگشـتم و بچـه ها هـم. ▫️انفجار خمپاره ای در پشت سر، من و بقیه رو به خیز واداشت. در همان حالِ دراز کش، نگاهی به پشت سرم انداختم. دود و خاک همه جاروگرفته بود. چیـزی دیـده نمی شد و صـدایی نمی اومد. حتـی هـق هـق گــریه عبــاس. 🔻پانـزده سـال بعـد؛ پیکـر استخوانی عبـاس و سعـید، هر دو با هـم بازگشتند. ‎‎┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31