eitaa logo
#محتوای_مربی_طرح_امین_پرورشی teacher plan Amin
1.5هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
11.3هزار فایل
محتوای مربی طرح امین و پرورشی ‌مقطع متوسطه اول و دوم . جهاد تبیین . نذر فرهنگی ، هدیه به شهدای اسلام و میهنم
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ دکلمه 💠 چکیده عشق بسیج عطری است آسمانی که از جوانه‌های لاله‌زارهای عشق تراوش می‏‌شود و پایگاهی است برای مُشت‌‏های گره شده. بسیج حنجره‌ای است سوزان بر ای سرودن حماسه‌های ستُرگ (بزرگ)، و خورشیدی است تابناک برای شب‌های سرد و تاریک و وحشت‏‌زا. بسیج سپاهی است مسلّح به ایمان، و مجهّز به عشق، و ریسمانی است برای بالا رفتن از شانه‌های خیس آسمان. بسیج لشگر حسین مظلوم علیه‌السلام است در روز عاشورا، و رگبار اللّه‏ اکبر و فریاد تکبیرها... بسیج میعادگاهی است برای کبوتران سرخ‌دلی که دل‌‏هایشان برای پرواز در اوج می‌‏تپد و بسیجی همان کبوتر سرخ‌دل است! بسیجی چکیده عشق است و نماد غیرت. سمبل تعصب است و پاسدار مکتب. بسیجیان، سروقامتانی هستند که سَرو در توصیف عظمتشان خمید و دریادلانی که دریا برای تفهیم وسعتشان خشکید. پروانه‌صفتانی که شمع از سوز و جمالشان آب شد، غیرتمندانی که کوه از هیبت غیرتشان فرو ریخت و طلایه‌‏دارانی که حق در سیمایشان متجلّی است. چه خالصانه جان در کف می‌‏نهند و چه عاشقانه زندگی را در طبق اخلاص! مگر جز این است که همه رنگ‌‏ها، در حضور سبز و عشقِ سرخ و رویِ سفید و نگاه آبی بسیجی خود را می‌‏بازد و همه فریادها از هیبت نام بسیج، در گلو خشک می‌‏شوند؟! مگر جز این است که: «سرِ مردان حق‏گو، پیشِ غیر و آشنا بالاست»؟ ای بسیج و ای بسیجی! ای دانش‌آموزانِ بسیجی و عزیز! همه مظلومان ایران با نام تو آشنایند و همه مردم این مرز و بوم وام‏دار تواَند... تو دریای خروشانی از قدرت، بخروش که پناه مستضعفانی و امید محرومان! تو پایه‌‏های استوار سرزمین پهناورمان هستی، برپا باش که تو تکیه‌‏گاه شانه‌‏های خسته مظلومانی! و ما همه تلاش‌‏هایت را در راه عمران، آبادی، امنیت و آزادی کشور اسلامی‏مان به قِدمَت هزاران بهار، ارج می‏‌نهیم، که این همه شکوه و عظمت و این همه مردانگی و غیرت را چگونه ببینیم و چگونه پاس نداریم، ای بسیجی سلحشور! تو سینه‏‌ای وسیع‏تر از اقیانوس داری. شانه‌‏های ستُرگت تابِ تحمّل تمامِ مظلومیت‏‌های تاریخ و محرومیت‌‏هایِ مظلومانه را دارد. در صنوبرِ قلبت، هر لحظه جوانه‏‌های ایمان می‌‏شکفد و در تاریخِ توفان‌‏خیز سرزمینمان هر لحظه شکوهشان حماسه می‏‌آفریند. تو فاتحِ دروازه‌‏های حقیقت و فاطر کاخ‏‌های خیالی هستی. و ما ... هرگز فراموش نمی‌‏کنیم که چگونه با دست توانا و پای پویای تو به اوج رسیدیم. و هرگز فراموش نمی‏‌کنیم ایستادن بدون سپرت را در برابر دنیای دونِ استکبار. ما و همه مظلومانِ میهن همیشه یاور توایم ای پایمرد صحنه‌‏های ستُرگ، ای بسیجی! 🌺 هفته بسیج مستضعفان، بر شما دانش‌آموزان و بسیجیان، شما سربازان صِدّیق ولایت و حماسه‌سازان با ایمان و ملت شهیدپرور ایران خجسته باد. خدایا، حقِّ پیغمبر، وَ آلش بسیجی را نگهدار از زوالش بسیجی آرزوی مؤمنین است بسیجی نور چشمان امین است 🕋 شاخصه: جهاد و ایثار 📎 📎 📎 📎 📎
توحیدی: ⭕️دکلمه خوانی 💠پنهان از چشم‌های بخیل روزگار فاطمه جان! تو ستون استحکام عرشی بانو! این‌گونه بر زمین نیفت! برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد. برخیز! همه زخم‌هایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد. هنوز باید باشی. هنوز اسلام نیازمند خطبه‌های توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) انقلاب و غیرت فاطمی تو را پشتوانه خویش می‌خواهد. برخیز و با همین نیمه‌جانِ مجروح، با همین پیکر زخم خورده در کوچه‌های شهر جاری شو. درِ تمام خانه‌های خواب برده را با دست‌های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنی؛ تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پای مال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند. امّا حیف... اکنون که تو رفته‌ای، تمام دردهایت به پایان رسیده‌اند. اینک در جوار پیامبر خاتم نشسته‌ای و بی‌شک، غصه‌هایت را سر بر دامان او از یاد می بری. امّا فاطمه جان! اندوه من از بی تو ماندن است…، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب…، از درد دل‌های تلنباری که پس از تو تنها قلب پرسکوت چاه، یارای شنیدنش را خواهد داشت. تو را پنهان از چشم‌های بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دل‌های گنه‌کارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بوده‌ای، دور از دست‌ها و چشم‌های نامحرم زمین دفن کردم. بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ کس نشان مزارش را بداند. بگذار این بی‌نشانی، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود. اینک من برای روزهای بعد از این غمگینم؛ روزهایی که باید بی تو نفس کشید و سکوت کرد و خون دل خورد. من برای این دنیای ستم کار و در غفلت غمگینم که از این پس قرار است نشانه‌های خداوند را بر روی زمین، یک به یک بیازارند و بر گمراهی خویش بیفزایند. از این پس اندوه من ابدی است؛ تا آن زمان که به تو بپیوندم. فاطمه جان... شانه‌ای که پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه بازمی‌گردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخی‌اش برای من تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمی‌توان سراغ گرفت. دیگر هیچ کس انگار در دنیا نیست؛ وقتی بین ازدحام مردم، بانوی بهشتی من حضور ندارد. آه بانو! این کلبه محقر با تو فردوس برین بود برای من…، برای منِ علی و فرزندانی که دیگر طاقت نگاه‌های سوگوارشان را ندارم. وقتی که تو بودی، سفره خالی و بی رونقمان گوارا بود؛ آنچنان که گویا مائده‌های آسمانی برایمان پهن بود و گرسنگی را کنار این سفره بی نان، با شمیم بهشتی تو از یاد می‌بردیم. بانوی من! یا حضرت زهرا... هنوز امّا زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده ات را انفاق کنی و با لب‌های روزه‌دار، از خداوند بشنوی که: «وَ یُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَی حُبّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً».[۱] ————— [۱]. انسان، آیه 8. (و غذا را در عین دوست داشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق می‌کنند). 📎 📎 📎 📎 📎
⭕️دکلمه خوانی 💠سرشار از نور و لبخند بهاری تازه در گریبانِ زمان نفس نفس می زند ـ جوانه ها و شکوفه های جاری در شریان تاریخ ـ هوایی منبسط سرشار از نور و لبخند کدام مسیر، به سرانگشتِ تاریخ پیچیده می شود تا چشم های از تحیّر گشوده آسمان به پیشواز آمدنش خاک را به تپش وا دارد؟ ملایک، دست افشان کدام حادثه شگفت اند که گاهواره غرق نورش را در عرش، دست به دست می چرخانند؟ کدام نهر در توازی قدم هایش بر دیواره ها و جداره ها می کوبد؟ کدام خورشیدِ روشن در پیشانیِ میلادِ شکفتنش آسمان و زمین را در نور شناور می سازد؟ دست هایش ستون هفت آسمانند که شکوفه های یقین داده اند. دریچه های بسته جهل، روبروی نگاهش به سمت آسمانی از معرفت گشوده می شوند و تمام منابر، بوی حکمت می گیرند تا کلمات، بال و پر بگیرند در هوایی گسترده. می آید و چشم های روشنش می جوشد از بطن آسمان ها و جاری می شود بر گستره خاک لابلای نارنجستان ها، عطر گام هایش می پیچد. انارستان های دوردست، در سرانگشت هایِ اشارتش روشن و خاموش می شوند و درختان گیسو رها در نسیم می پیچند از اشتیاق آمدنش. دریچه های آسمان باز می شود تا آبروی زمین، «باقرالعلوم» هرچه روشنایی را با خویش به ارمغان بیاورد. هرچه پروانه بر پیله های هیجان بال می کوبند و در آسمان جاودانگی، پرواز را پر می زنند. می آید؛ با دستاری از سبز، از جوانه، از رویش، با بهاری شکفته در آستین، با خوشه های سرشار شکوفه در گریبان. کبوتران رها در کنار چشمه مهتاب، در سرشاری لطفش غبار از بال های پرواز می شویند و بر آستانِ کرامتش بال می گسترند. نفس هایش مردگیِ خاک را به حیات وا می دارد. می آید؛ هوا بوی پونه های باران خورده می گیرد و هر آن چه روزن، رو به آسمان پر می گیرند و نور را در آغوش می فشارند. جذبه نگاهش نور است و نور؛ زان ازلی نور که پرورده اند... 📎 📎 📎 📎 علیه السلام 📎 📎
⭕️دکلمه خوانی 💠الفبای دانش تکمیل شد مدینه از بوی بهشت آکنده است، از بوی خوش افلاک، انگار تمام ملائک، یکباره از آسمان به زمین هبوط کرده اند و زمین را به عطر خوش انفاس قدسی شان میهمان شاید آمده اند تا بال هایشان را به قدوم آسمانی پنجمین آفتاب ولایت، متبرک سازند. شاید آمده اند تا زمین، با شکوه هرچه تمام تر، به پیشواز گل برود. سال، سال 58 هجری است، ماه، ماه رجب، ماه بخشش و مغفرت شهر، شهرِ پیامبر رحمت و خانه، خانه چهارمین خورشید امامت... * * * چه اصالتی، چه پیشینه مبارکی، چه تباری! پدر، حجّت خداوند و مادر، دختر بزرگوار امام حسن مجتبی علیه السلام پدر، خورشید و مادر، ماه پدر، نور و مادر، نور، و تو، فرزند دو نور؛ نورٌ علی نور و تو ذوالنّورین و تو فرزند بهشت و تو فرزند زمزم. دیری است، دنیا، گوش خوابانده و صدای دلنواز آمدنت را بی تاب گشته دیری است زمانه، لحظه مقدّس شکوفایی بهشت وجودت را به انتظار نشسته. دیری است، وعده آسمانی آمدنت، دل ها را مشتاق کرده. نمی دانم چه رازی در حضور تو جاری است که قرن ها پیش، وعده ات دادند... تو آن واقعه بی بدیلی که لحظه وقوعت را دقیقه ها و ثانیه ها، چشم انتظار بودند... تو از قدیم، حضور داشتی و اینک به زمین هدیه شدی... تو آن ستاره دنباله داری که از قرن ها پیش، آسمان در هیجان ظهورت می سوخت... و امشب همان شب است؛ شبی که باید اتّفاق بیافتی، شبی که باید پلک بگشایی و آینده انسان را به موازات نگاه روشنت، به نور ختم کنی...، درست لحظه رویش گل وجودت، پایه های جهل، به خود لرزید و تارهای سست نادانی از هم گسیخت. تا که نام بلند تو را، فرشته ها زمزمه کردند، گمراهی به پایان رسید و نور دانش، جهان را به روشنی فرا خواند که تو باقرالعلومی و شکافنده همیشه علوم! ای وارث بر حقّ علم نبوی! خدا، جرعه جرعه علم خویش را در درونت ریخت و دروازه های بسته معرفت را تو در تو، بر روی سینه ات گشود و تو را عالم اسرار عیان و نهان، قرار داد. تا به معجزه انگشت خرد خویش، گره از جهل و نافهمی بشر بگشایی ای پنجمین حجّت بزرگ خدا! روز میلاد تو، میلاد تمام خوبی هاست! روز میلاد تو، مرگ تمام نادانی هاست روز میلاد تو، معلومی تمام مجهول هاست، انقراض نسل نداشتن ها و شروع فهم و ادراک روز میلاد تو، روز بلوغ انسان ها و روز کمال اندیشه هاست روز میلاد تو، الفبای دانش بشر، تکمیل شد. 📎 📎 📎 📎 علیه السلام 📎 📎
⭕️دکلمه خوانی 💠گم‌کرده‌ای عجیب آن شب که على تو را غسل می‌داد وقتى اشک‌هاى جانسوز او را دیدم، وقتى ضجه‌هاى حسن و حسین را شنیدم، وقتى مو پریشان کردن و صورت خراشیدن زینب و ام‌کلثوم را دیدم، دیگر تاب نیاوردم. نه من، که کائنات بی‌تاب شد و چیزى نمانده بود که من فرو بریزم و زمین از هم بپاشد و کائنات سقوط کند. تنها یک چیز، آفرینش را بر جا نگاه داشت و آن تکیه على بود بر عمود خیمه خلقت، ستون خانه تو. على سرش را گذاشته بود بر دیوار خانه‌ی تو، و زار زار می‌گریست. این اگر چه اوج بی‌تابى على بود اما به آفرینش، آرامش بخشید و کائنات را استقرار داد. چه شبى بود دیشب! سنگینى بار مصیبت دیشب تا آخرین لحظه حیات، بر پشت من سنگینى می‌کند. همچنان که این قهر بزرگوارانه تو، کمر تاریخ را می‌شکند فاطمه جان. از على خواستى که تو را شبانه دفن کند و مقبره‌ات را از چشم همگان مخفى بدارد. می‌خواستى به دشمنانت بگویى دود این آتش ظلمى که شما برافروخته‌اید، نه فقط به چشم شما، که به چشم همه تاریخ می‌رود و انسانیت، تا روز حشر از مزار دُردانه خدا، محروم می‌ماند. چه سند مظلومیت جاودانه‌اى! و چه انتقام کریمانه‌اى! دل من به راستى خنک شد وقتى که صبح، دشمنان تو با چهل قبر مشابه در بقیع مواجه شدند و نتوانستند بفهمند که مدفن دختر پیامبر کجاست؟! من شاهد بودم که در زمان حیاتت آمدند براى دغلکارى و نیرنگ‌بازى، اما تو مجال ندادى و آنها باقىِ مکر و سیاست را گذاشته بودند براى بعد از وفات، و تو آن نقشه‌های شوم را هم نقش بر آب کردى. اما همیشه خشک و تر با هم می‌سوزند، مؤمنان و مریدان آینده تو نیز اشک حسرت خواهند ریخت، گم کرده عجیبی خواهند داشت و در فراق مزار تو خواهند گداخت. چهل قبر مشابه! چهل قبر همسان! و انسان‌ها بعضى والِه و سرگشته، برخى متعجب و حیران، عده‌اى مغبون و شکست خورده، گروهى از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودى از خواب پریده و هشیار شده... آه یا فاطمه، تو کیستی که خدا فرمود اگر تو نبودی پیامبر و علی را هم نمی‌آفریدم! امروز داغ یتیمیِ سخت و سنگینی بر جانمان نشسته ... برایمان دعا کن مادرجان😔😭 🥀السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ الزَّهراءُ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ🥀 🖤هدیه به قلب داغدار امام زمان علیه‌السلام، صلوات🖤 🕋شاخصه: محبت و عشق به اهلبیت علیهم السلام https://eitaa.com/planAmin