محمد عربی آبروی هر دو سراست
کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او
شنیدهام که تکلم نمود همچو مسیح
بدین حدیث لب لعل روحپرور او
که من مدینهی علمم، علی درست مرا
عجب خجسته حدیثیست! من سگ در او
مجلس جشن بود، شد روضه. بغض عجیب سر یه ذکر اباعبدالله. جشن بشه عزا غم داره. غم این جلسه ماسید. ای آقا.
پلی لیست الم
توهم ریشه توحید را ترسم بسوزاند
به کوی شیر یزدان می برم از حق پناه امشب