« #تنکائور »
قسمت:2
«فلش بک»
جو هادسون:گروه بتا آمادن،
مایکل
مارکو
کیگان
جریکو
ایوان،گروه بتا همراه شما میان.
جریکو مدز:کجا باید بریم؟
جو هادسون:مقصدتون جایی به اسم (تمپلاره)
امواج رادیو اکتیوی اونجا هستش.گروه بتا توی اون منطقه میرن تا اونجارو پاکسازی کنن،در همین حین مایکل و کیگان،جریکو و ایوان و مارکو توی دوتا هواپیما میرن و گروه بتا رو اسکورت میکنن.
ایوان پیرس:کارمون به جایی کشیده که باید چند تا تازه کار رو اسکورت کنیم؟
جو هادسون:اونا نمیتونن تنهایی از پسشون بر بیان،باید بپاییدشون ... .
گروه بتا توی موقعیت مستقر میشن.
مایکل:وضعیت امنه،تیم بتا در حال پاکسازیه.
چند دقیقه ی بعد کل گروه بتا میفتن زمین!!!
جریکو:اوضاع بحرانیه،به نظر میرسه به گروه بتا حمله شده!!؛همشون افتادن زمین.
جو هادسون:چی؟سریع برید ببینین چه خبره!
مایکل،مارکو،کیگان و ایوان به تمپلار میرن تا ببینن چه بلایی سر گروه بتا اومده.
مارکو:فعلا هیچ خبری از هیچ مهاجمی نیس،یعنی چه اتفاقی میتونه براشون افتاده باشه.
ایوان:هرچی بوده،طبیعی نبوده؛یه عامل ماوراء طبیعی اینجاس.
چند متر جلو تر،اونا به تیم بتا میرسن که کف زمین افتاده بود.
مایکل:پوست اونا از بین رفته!
کیگان:شاید با رادیو اکتیو برخورد کردن.
مارکو:نه رادیو اکتیو ۵۰۰ متر جلوتره.
مایکل دستگاه هواسنجش رو در میاره:
مایکل:ماده ای که این بلا رو سرشون آورده اسمش ویزره؛این ماده از مواد رادیواکتیوی درست میشه اما کی این ماده رو درست کرده.
جو هادسون از طریق بی سیم به مایکل میگه:
جو هادسون:۲ سال پیش اینجا آزمایشگاه نازی ها بوده.
ایوان:شاید اونا این مواد و ساختن تا باهاش بتونن دشمنانشونو سرکوب کنن.
جو:درسته،هدفشون همین بوده.
یهو دوتا موشک به سمتشون میاد:
جریکو:دوتا موشک داره میاد به سمتتون.
مارکو:چی؟
و بعد موشک به اونجا اثابت میکنه.
«زمان حال»
مایکل و کیگان میرن به محل خرابه ای که قبلاً سازمان A.R.M بوده تا مدارک و سوابق بقیه ی بچه های گروه رو گیر بیارن.
اونا همه جا رو میگردن ولی هیچی جز یه مشت نقشه پیدا نمیکنن.
اونا به اتاق بایگانی میرن:
مایکل:هی اینجارو ببین،یه پرونده پیدا کردم.
روی اون پرونده نوشته بود«A.R.M All»
اونا اون پرونده روبرمیدارن و میرن به مخفیگاه کیگان که اسمش(K_Force)بود.
توی اون پرونده،۵۷ تا پرونده ی دیگه بود که ۳۴ تاش مال مامور های A.R.M بود؛بقیش هم مال گزارش عملیات ها و مکان های فاسد.
کیگان اول پرونده ی مارکو رو برمیداره و مایکل هم پرونده ی جریکو و ایوان.
اونا فهمیدن که ایوان توی جنوب آفریقا مشغول جنگیدن با تروریست های مالزیه.
کیگان و مایکل به اونجا میرن و سه روز طول میکشه تا اونا به آفریقا برسن؛
بعد از کلی پرس و جو از اهالی اونجا، مرکز فرماندهی به نام «Gear» رو پیدا میکنن.
«سازمانGear»
مایکل:اینجا خیلی بزرگه،بعید میدونم بتونیم به همین سادگی ایوانو پیدا کنیم.
کیگان:اونا گفتن اینجا میتونیم پیداش کنیم.
یهو مامورهای سازمان یه جا جمع میشن،
کیگان و مایکل جلو تر میرن تا ببینن چه خبر شده که یهو ایوانو میبینن که داره برای مامور های سازمان Gear صحبت میکنه.
بعد از تموم شدن صحبت های ایوان،اونا ایوانو میدزدن و میبرن توی انباری سازمان:
ایوان:هی اینجا چه خبره؟
کیگان:نترس ماییم.
ایوان:کیگان،میکل،شما اینجا چیکار میکنید.
مایکل:بهت نیاز داریم.
ایوان:برای؟
کیگان:یه عملیات فوق حساس.
ایوان:اما من دیگه ژنرال شدم.
مایکل:ژنرال؟تو هنوز درجه ی سرهنگی نداری اونوقت ژنرال شدی.
ایوان:خب میدونی،۵ سال بعد از اینکه از تیم جدا شدم؛رفتم به آفریقا و این سازمانو پیدا کردم؛الان دیگه ۲۰ سال میگذره که اینجام.
کیگان:برای ما تو همون سربازی.
ایوان:حالا این عملیاتی که میگین چی هست؟
یهو یه بمب توی سازمان منفجر میشه و سر و کله ی باند بلک هود پیداشون میشه:
رهبر بلک هود:خب خب،شنیدم ایجنت 10 اینجاست؟
کیگان:باید همین الان از اینجا بریم!!.
مایکل و کیگان به همراه ایوان سوار یه هلیکوپتر میشن و از آفریقا میرن.
«داخل هلیکوپتر»
ایوان:مثل اینکه بلک هود هنوز از ۳۰ سال پیش دنبالته.
انگار ایوان هم درباره ی بلک هود میدونه.
«فلش بک»
جو هادسون:چی شد؟بچه ها؟صدامو دارین؟
جریکو:ما زخمی شدیم،یه هلیکوپتر خبر کنین!!!.
جو هادسون:باشه تا ۱۰ دقیقه ی دیگه اونجاست.
هلیکوپتر نجات سر میرسه و تیم آلفا مایکل،کیگان،ایوان و جریکو رو با خودشون به سازمان A.R.M میبرن.
مایکل توی سازمان بهوش میاد:چه خبر شده؟
جو هادسون:مایکل،خوشحالم که بهوش اومدی ،دو روزه که بیهوش بودی.
مایکل:بقیه ی بچه ها کجان؟
جو هادسون:هیچ کدومشون به هوش نیومدن،فقط یه چیزی!!!.
مایکل:چی؟چی شده؟
جو هادسون:وقتی بمب ترکید،جریکو خبر داد که زخمی شدید و بعد از هوش رفت،موقع انتقالتون به هلیکوپتر،گفتن که هیچ خبری از مارکو نبوده.
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
« #تنکائور »
قسمت:3
«ادامه فلش بک»
مایکل:یعنی چی؟مارکو کجاس؟
جو هادسون:آروم باش مایکل،تیم آلفا رو فرستادم تا تمپلار رو خوب بگردن.
«فردا»
جو هادسون:مایکل،اوضاعت خوبه؟
مایکل:آره بهترم.
جو هادسون:راستی بقیه ی بچه ها هم امروز صبح به هوش اومدن.
مایکل ناراحت بود.
جو هادسون:میدونم که مارکو بهترین رفیقت بود،ولی فعلا ازش خبری نیست؛۴۸ نفر از مامور های آلفا توی تمپلارن؛تو باید قوی باشی،برای همین بهت میگن ایجنت 10.
«زمان حال»
مایکل و کیگان به همراه ایوان به مقر مخفی کیگان میرن تا دنبال جریکو بگردن.
مایکل:هیچ نشونه یا آدرسی توی پرونده ی جریکو نیست.
ایوان:یعنی چی؟مگه جریکو آزاد نشده؟
کیگان: آزاد شده ولی یه برگه از پرونده ی جریکو پاره شده.
مایکل:انگار یه نفر قبل ما اومده اینجا.
کیگان:اینجا امنه،من مطمئنم که کسی اینجا نیومده.
ایوان:درسته،این پارگی جدید نیست.
مایکل:پس یعنی یه نفر قبل از ما رفته سازمان A.R.M ؟
کیگان:هنوز هیچی معلوم نیست.
ایوان:پس حالا باید چیکار کنیم؟
مایکل:پیدایش بلک هود!!!!!!
«فلش بک»
بعد از گم شدن مارکو و مرگ تمام اعضای گروه بتا،تمام ماموران سازمان نا امید شده بودن،تا جایی که دیگه اسلحه های سازمان هم دیگه به کارشون نمیومد،همینطور نارنجک ها و خیلی چیزای دیگشون؛تا اینکه جو هادسون یه جلسه با تمامی ماموران A.R.M برگزار کرد:
جو هادسون:میدونم که توی آخرین ماموریتمون شکست بدی خوردیم،چون ما تا اون روز توی هیچ ماموریتی باختی نداشتیم؛ همین سبب شد که همه بابت مرگ خیلیا ناراحت و یا بد تر ناامید بشیم،اما از امروز به بعد دیگه از از ناراحتی خبری نیست؛چون میخوام شما رو با آقای [براندون وارنر]رئیس صنایع (بلک هود) آشنا کنم.
براندون وارنر:خیلی ممنون آقای هادسون،من طی صحبت هایی که با آقای هادسون داشتم از وضع تسلیحات و مهماتی سازمان A.R.M جویا شدم،برای همین قراردادی بین صنایع بلک هود و سازمان A.R.M بسته شد که تمامی تسلیحات و مهمات سازمان توسط این صنایع تهیه و ساخت بشه،امیدوارم که این امر موجب برگشتن سازمان به دوران اوج خودش بشه،
خیلی ممنون.
در همین حین کیگان به مایکل گفت:خوبه،بلاخره یکی دست سازمانو گرفت.
مایکل:نمیدونم چرا وقتی این یارو رو دیدم یه جوری شدم!!.
جریکو:قیافش غلط اندازه ولی این جوری که گفت دستش به کم نمیره.
«فردا»
مایکل که از خواب بیدار شد به سازمان رفت و دید که چند تا کامیون جلوی در سازمان هستن.
مایکل:جو،چه خبره؟
جو هادسون:مگه دیروز توی جلسه نبودی؟اینا از صنایع بلک هود فرستاده شدن،اسلحه های لیزری و سطح پنج با نارنجک های هولوگرامی.
مایکل:اما هنوز بعضی از اعضا نمیدونن چطوری باهاشون کار کنن!!.
جو هادسون:امروز جلسات تمرین کار با تسلیحات جدید شروع میشه.
مایکل رفت و وارد سازمان شد.
کیگان:هی مایکل این سلاح ها خیلی خوبن؛ خوش دست،خشاب پر تر،دوربین دید ۳۶۰ درجه؛دیگه چی از این بهتر؟
مایکل:نمیدونم.
و بعد رفت؛جلوی انبار سازمان مایکل چشمش به براندون افتاد که داره با تلفن حرف میزنه:
براندون وارنر{صحبت با تلفن}:میخوام همین امروز دستگاه های هوش جنگ آماده باشن،همین امروز.
مایکل یکم به براندون شک کرد و بعد پیش جو هادسون رفت:
مایکل:جو،قضیه ی این ماشینای هوش جنگ چیه؟
جو هادسون:امروز ساعت ۶ توی سازمان داریم ازش رونمایی میکنیم،باورت نمیشه وقتی شنیدم چه کارایی میتونه بکنه.
«ساعت ۶_سالن سازمان A.R.M»
کیگان،ایوان،مایکل و جریکو وارد سالن شدن و براندون شروع به سخنرانی کرد:
براندون وارنر:خب،امروز اینجا جمع شدیم تا ... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۶ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور »
قسمت:4
براندون وارنر:خب،امروز اینجا جمع شدیم تا از سلاحی که میتونه دنیا یا بهتر بگم،جهان رو تغییر بده رونمایی کنیم،یعنی هوش جنگ؛خب بزارین از کارایی های این سلاح براتون بگم،این کلاه هم مقاومت بالایی داره و هم در برابر اشعه ایکس مقاومه، این کلاه میتونه با تاثیر گذاشتن روی مغز سرباز ها اونارو قادر به تقویت انرژی درون بدن و انجام تکنیک ها و حرکات جنگی کنه که دشمنو بهتر شکست بدن.
براندون یکی از سرباز های آماتور سازمان رو آورد و این کلاه رو روی سرش گذاشت و یک ببر رو هم جلوش آزاد کرد:
براندون وارنر به سرباز گفت:بکشش!.
کلاه فعال شد و چشم های سرباز هم قرمز شد،یهو ببر پرید روی سرباز اما سرباز چاقوش رو درآورد و توی چشم ببر فرو کرد؛بعد از اون پرید و با یه چاقوی دیگه دم ببر رو برید و آنقدر با چاقو توی شکم ببر زد که روده ها و گوشت بدن ببر بیرون ریخت!!!!.
همه تعجب زده شده بودن.
براندون وارنر:خوب تماشا کردید،من پرونده ی این سربازی که دیدید رو خوندم،دیدم که از کل ۵۶ ماموریتی که رفته ۵۰ تاش رو توش زخمی شده بوده؛ولی الان دیدید که الان ببر رو تیکه تیکه کرد.
بعد از تموم شدن مراسم رونمایی،مایکل سریع میره پیش جو هادسون:
مایکل:جو باید همین الان درخواست لغو کلاه هوش جنگ رو بدی!!!
جو هادسون:دیوونه شدی؟مثل اینکه توی مراسم رونمایی هم نبودی!.
مایکل:اتفاقا بودم و دیدم که اون ببر نفله شد،برای همین میگم که باید لغوش کنی چون من خشمو توی چشمای اون سرباز دیدم؛این دستگاه میتونه روی دستگاه عصبی ما تاثیر خیلی بدی بزاره!!!.
جو هادسون:مثل اینکه فیلم تخیلی خیلی نگاه میکنی،این دستگاه یه کلاهه که میتونه ذهن انسان و تقویت کنه،تو از چی این میترسی.
مایکل:باشه ولی من به این کلاه نیازی ندارم.
و بعد رفت.
«پس فردا»
جو هادسون یه عملیات برای تیم امگا به رهبری جریکو و مایکل در نظر گرفته بود،جو دستور داده بود که تمام تیم امگا کلاه رو بپوشن،اما جریکو و مایکل قبول نکردن و عملیات شروع شد:
گروه امگا باید به سنگاپور میرفتن و مسیر حرکتشون از جنگل های رایفو رد میشد(مکان زندگی گوریل های جهش یافته)
جو هادسون:اون گوریل ها توی زمان جنگ جهانی دوم توسط نازی ها جهش یافته شدن،باید حواستون بهشون باشه.
مایکل:نیازی به کشتن گوریل ها نیست.
جریکو و مایکل به همراه تیم امگا بعد از ۳ ساعت به جنگل های رایفو رسیدن:
جریکو به مایکل گفت:باید سرباز هارو سینه خیز رد کنیم.
مایکل:نه،این طوری خیلی طول میکشه.
مایکل یه نگاه به دستبندش کرد و گفت:چرا زمان تخمینی ما برای رد شدن از جنگل های رایفو ۲۰ ثانیه درج شده؟
جریکو:نمیدونم،شاید اشتباه شده.
یهو کلاه روی سر سرباز های تیم امگا فعال شد و حمله تند تند رفتن توی جنگل های رایفو و تمام گوریل های جهش یافته رو با نارنجک کشتن.
مایکل سریع از طریق بی سیمش با جو ارتباط گرفت:جو چرا دستور حمله دادی؟؟؟!!
جو هادسون:دیوونه شدی؟کنترل کلاه ها دست توعه!!
مایکل:ولی من که ازش استفاده نکردم!!.
بعد از تموم شدن ماموریت تیم امگا به همراه جریکو و مایکل به سازمان برگشتن که یهو مایکل دید دو نفر دارن با جو صحبت میکنن؛
مایکل رفت جلو و فهمید که از ستاد حمایت از حیوانات جهش یافته اومدن تا مایکل رو به جرم کشتن گوریل های جهش یافته ببرن:
مامور ستاد:اون گوریل ها از زمان تموم شدن جنگ جهانی دوم تا به الان بی آزار بودن،به چه اجازه ای اونارو کشتین؟
مایکل:اما من اون کارو نکردم.
مامور ستاد:کنترل دست شما بوده آقای ساندرز!.
مایکل:ولی من حتی دست هم بهش نزدم،از جریکو بپرسین؛اون در تموم عملیات با من بوده.
مامور ستاد رفت سمت جریکو و ازش پرسید:شما دیدید که آقای ساندرز کلاه هارو فعال نکرده؟
جریکو به مایکل نگاه کرد و به خاطر مایکل،کشتن گوریل هارو گردن گرفت.
جریکو:بله من دیدم که فعال نکرده،من بودم که فعال کردم!!!!.
مایکل:چی؟
مامور ستاد:آقای جریکو مدز،شما به جرم کشتن گوریل های جهش یافته ی جنگل های رایفو بازداشت شدید،حق دارید سکوت کنید و هر حرف یا حرکت شما ممکنه در دادگاه عالی رتبه بر علیه شما استفاده بشه.
مایکل:اما من دیدم که اون کارو نکرده.
جریکو:مایکل،نمیخواد برای آزادیم تلاش کنی؛فقط بگرد دنبال اونی که این کارو کرده.
و بعد مامور های ستاد به دستای جریکو دستبند زدن و بردنش.
مایکل میخواست بره پیش کیگان که یهو براندون رو دید:
براندون وارنر:عصر بخیر آقای ساندرز،عملیات چطور بود.
مایکل که خیلی از دست براندون عصبانی بود گفت:خوب بود.
براندون وارنر:خیلیم عالی،خب اگه اجازه بدین من باید برم پیش آقای هادسون.
براندون از کنار مایکل رد شد.
مایکل رفت پیش کیگان و با هم فکر کردن که کی تقصیر کار این ماجراس.... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۷ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور »
قسمت:5
مایکل:باید از یکی از کلاه ها بفهمیم که قضیه چی بوده؛
کیگان رفت و یکی از کلاه هارو از اتاق تسلیحات و مهمات سازمان دزدید و یواشکی پیش مایکل رفت.
مایکل از ایوان کمک گرفت تا بتونه کلاه رو هک کنن.
بعد از هک کردن کلاه وارد سایت بلک هود شدن؛فهمیدن که یکی از کنترل ها پیش مایکل بوده ولی در اون موقع از یه کنترل دیگه کلاه ها فعال شده بودن.
مایکل و کیگان مختصات اون یکی کنترل رو پیدا کردن و فهمیدن که توی اون موقع پیش براندون بوده و در اصل براندون باعث کشته شدن گوریل ها شده.
مایکل:ایوان،یه عکس از این بگیر؛برای مدرک میخوایم.
یهو یکی از دستیار های براندون بهش خبر دادن که سایت هک شده و براندون فهمید کار مایکله؛سریع دستور داد که مایکل رو بگیرن و دستگیرش کنن تا نتونه مدرک رو نشونه جو هادسون بده.
مایکل:ولم کنین!من کاری نکردم.
یهو براندون میاد و میگه:عصر بخیر آقای ساندرز.
مایکل:همچنین.
براندون:میدونی که فضولی توی کارای من چه عواقبی داره؟
مایکل:فضولی توی کار حرومزاده ای مثل تو برای افت داره!!!.
براندون:ببین،وقتی تو داشتی توی عملیاتات با تفنگ بازی میکردی،من داشتم توی صنایعم همون تفنگو سطح به سطح ارتقا میدادم.
مایکل:من از کثافت کاری های تو زیاد شنیدم و میدونم،انتقام جریکو رو ازت میگیرم.
و بعد دستش رو باز کرد و مامور های بلک هود رو کشت و فرار کرد.
براندون:برین دنبالش،من زنده میخوامش.
مدرک دست براندون بود و مایکل رفت پیش ایوان و کیگان ولی ایوان اونجا نبود:
مایکل:ایوان کجاست؟
کیگان:چی شده چرا نفس نفس میزنی؟
مایکل:از دست مامورای بلک هود فرار کردم،اونا میدونن.
کیگان:ایوان خسته شد رفت خوابگاه سازمان.
مایکل:باید سریع پیداش کنیم،فقط اون میتونه دوباره سایت بلک هود رو هک کنه.
کیگان و مایکل رفتن توی خوابگاه سازمان A.R.M ولی دیدن که مامورای بلک هود دارن کل سازمانو میگردن تا مایکلو پیدا کنن.
کیگان:باید سریع از اینجا بریم.
کیگان و مایکل از سازمان فرار کردن و رفتن خونه ی ایوان:
ایوان تا مایکلو دید گفت:خوشحالم که زنده ای.
کیگان:وقت نداریم،باید دوباره سایت بلک هود رو هک کنی!!.
ایوان:یه مشکلی داریم!!
مایکل:چه مشکلی؟
ایوان:لب تابمو توی سازمان جا گذاشتم.
مایکل و کیگان فکر کردن که چیکار کنن و نقشه ی یه حمله ی عملیاتی رو کشیدن.
«فردا»
مایکل و کیگان و ایوان رفتن پیش ژنرال کایکو(دوست جو هادسون)
و ماجرا رو تعریف کردن،
ژنرال کایکو:من به شما ایمان دارم،میدونم که دارید راست میگید ولی باید با مدرک جلو بریم،فعلا تنها کاری که میتونم براتون بکنم اینه که یه تانک با چهار تا M4 براتون بفرستم.
ژنرال به همراه کیگان و مایکل رفتن خونه ی ایوان تا نقشه رو اونجا بکشن.
ژنرال کایکو:ببینید،ما یه ماهواره به نام تنکائور داریم،ایوان با وصل شدن به اون میتونه برق تمام سازمانو قطع کنه.
ایوان:خوبه،من از الان کارمو شروع میکنم.
مایکل:ژنرال،میشه باهاتون خصوصی حرف بزنم.
ساعت ۸ شد،
مایکل و کیگان به همراه ژنرال کایکو رفتن دم در سازمان A.R.M و تمام دوربین های جلوی در رو پوشوندن.
کیگان:ایوان،حالا.
ایوان برق های کل سازمانو قطع کرد و در سازمان باز شد،
مایکل و کیگان و ژنرال سوار تانک شدن و رفتن توی پارکینگ سازمان.
از تانک پیاده شدن و رفتن طبقه ی 3،
رسیدن به دفتر دستیار براندون،
دم در قایم شدن.
ژنرال:هر وقت علامت دادم میریم تو.
ژنرال علامت داد و مایکل و کیگان ریختن توی دفترش،
دستیار براندون تنفنگشو درآورد که بهشون شلیک کنه اما کیگان اونو کشت.
بعد مایکل سیم HDNP رو به کامپیوتر دستیار براندون وصل کرد و ایوان دوباره وارد سایت بلک هود شد.
مایکل و کیگان و ژنرال دیدن که چندتا مامور دارن به سمتشون میان و قایم شدن،مایکل به صحبت های بین دوتا مامور بلک هود گوش داد:
مامور بلک هود: مثل اینکه امروز جایگزین مایکل ساندرز رو آوردن میگن اسمش مارکوئه.
مایکل تا اسم مارکو رو شنید تعجب کرد و اون دوتا مامور بلک هود اونا رو ندیدن و از کنارشون رد شدن.
مایکل به کیگان گفت:شنیدی،مارکو رو آوردن.
کیگان:مایکل،برای پیدا کردن مارکو وقت نداریم.
ژنرال کایکو:اشکالی نداره،مایکل تو برو دنبال مارکو،من و کیگان میریم کلک تمام مامورای بلک هود رو بکنیم ... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۸ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور »
قسمت:6
مایکل داشت دنبال براندون میگشت که یهو یه اتاقی رو دید.
مایکل:اینجا کجاست؟قبلا این بخش توی سازمان نبود.!!
مایکل در رو باز کرد و دید که چند تا محفظه اونجاست،یهو چشمش به مارکو میخوره که توی یکی از اون محفظه ها بیهوشه و چند تا سیم به سرش وصل کردن.
مایکل سعی کرد که محفظه رو باز کنه که یهو آژیر خطر به صدا درومد و چند تا سرباز بلک هود وارد اتاق شدن.
کیگان و ژنرال با تانک داشتن تمام سرباز های بلک هود رو میکشتن و تموم مهمات اونجا رو نابود میکردن.
مایکل با همشون جنگید و اونا رو کشت و رفت توی دفتر هادسون،
جو هادسون:مایکل،اینجا چیکار میکنی؟
مایکل:وقت برای این حرفا نیست،بگو با مایی یا با براندون؟
یهو براندون درو باز میکنه:
براندون:تو عوضی تموم نقشه های منو خراب کردی تاوانش رو پس میدی.
یهو براندون با تفنگش به طرف مایکل شلیک کرد و جو هادسون خودشو پرت کرد جلوی گلوله و تیر خورد توی قلبش.
مایکل:نهههه،جو.
جو هادسون: من همیشه طرف تو بودم مایکل.
و بعد کشته شد.
مایکل که عصبانی شده بود به طرف براندون حمله کرد و با اون درگیر شد،براندون با تفنگش مایکلو زخمی کرد و میخواست کارو تموم کنه.
در همین حین ایوان توی بی سیم مایکل بهش گفت:مایکل،مایکل چه خبر شده.
و مایکل گفت:MCMC2.
این کلمه رمز شلیک موشک لیزری از بود که مایکل به ژنرال و ایوان گفته بود هر وقت رمز رو گفتم از تنکائور شلیک بشه به سازمان.
موشک شلیک شد و سازمان شروع به خراب شدن کرد،سقف بالای سر براندون ریخت و روی براندون افتاد و کشته شد.
ژنرال و کیگان مایکلو که زخمی شده بود برداشتن از سازمان فرار کردن.
ژنرال و کیگان و مایکل رفتن خونه ی ایوان:
کیگان:حالا باید چیکار کنیم.
مایکل:،بلک هود دیگه رهبری نداره.
ژنرال:جریکو چی شد؟
ایوان:تمام گزارشات به همراه عکسایی از سایت بلک هود رو برای ستاد فرستادم.
مایکل و کیگان و ایوان تصمیم گرفتن که از هم جدا بشن و مقصد بعدیشونو توی پروندشون بنویسن و توی سازمان خرابه ی A.R.Mقایم کنن.
«پایان فصل اول»
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور»
فصل دوم_قسمت:1
«زمان حال»
ایوان و مایکل و کیگان رفتن تا مقر بلک هود رو پیدا کنن و اول میرن به ساختمان (دی کورپ) که قبلاً صنایع بلک هود بوده،
استفان مورنو(رییس دی کورپ):درسته،حدودا 28 سال پیش آقای وارنر اینجا رو صنایع بلک هود کرده بودن،ولی خب شیش ماه بعدش اینجا رو به من واگذار کردن.
کیگان:برای چی؟
استفان مورنو:نمیدونم،مثل اینکه میگفتن آقای وارنر مرده و به خاطرش میخوان صنایعیو مصادره کنن.
مایکل:جدیدا کسی اینجا نیومده؟
استفان مورنو:چرا جدیدا یه آقایی اومد اینجا.
ایوان:کی بود؟برای چی اومده بود؟
استفان مورنو:وقتی ازش پرسیدم گفت یکی از فامیلای آقای وارنره،اومده بود تا از توی انبار خرت و پرتای صنایع بلک هود رو ببره.
مایکل و کیگان و ایوان به فکر فرو رفتن و بعد رفتن به ستاد حمایت از حیوانات جهش یافته تا یه خبری از جریکو بگیرن:
رییس ستاد:بزارین ببینم،خب پرونده ی آقای جریکو مدز نشون میده که ایشون در تاریخ
8 آگوست 2006 به دلیل اشتباه گرفتنشون آزاد شدن.
ایوان و مایکل تعجب میکنن،
ایوان یواشکی به مایکل میگه:ولی من اطلاعاتو ۶ سال زودتر فرستادم،چطور ۲۰۰۶ آزاد شده؟
مایکل:نمیدونم.
کیگان به رییس ستاد میگه:اون مدارک آزادی جریکو رو چه کسی براتون ارسال کرده؟
رییس ستاد:شخصی به نام بلک هود.
مایکل و ایوان و کیگان تا این اسم رو شنیدن تعجب کردن و میرن توی مقر کیگان،
ایوان:من حاضرم قسم بخورم که اون مدارکو از حساب کاربری ARM_IVAN فرستادم،اون حساب کاربری منه!!!
کیگان:یه جای کار میلنگه،یعنی اون کسی که رفته دی کورپ کی بوده؟
مایکل:نمیدونم؟یه لحظه بزارین فکر کنم.
در همین حین دوباره توی نیویورک انفجار هایی اتفاق میفته.
کیگان:بلک هود؟
ایوان:نه،تجهیزات بلک هود در حد اینجور انفجارهایی نیست،یه چیز خیلی قویتر.
مایکل و ایوان و کیگان میرن به محل برخورد:
مایکل:ایوان میتونی رد موشکارو بزنی؟
ایوان:آره مشکلی نیست.
ایوان میره سر لب تاب خاک خوردش و وارد سیستمش شد.
مایکل و کیگان رفتن یه گوشه ای تا با هم صحبت کنن،
مایکل یکم فکر کرد و گفت:میریم دی کورپ دوربین های اونجارو چک میکنیم،شاید بفهمیم اون نفری که اومده چیزای بلک هود رو برده کی بوده.
در همین حین ایوان با صورت غمگین میاد طرف کیگان و مایکل:
کیگان:چی شد؟
ایوان کمی مکث کرد:اون موشکا از ماهواره ی تنکائور شلیک شدن.
مایکل تعجب کرد:باورم نمیشه،یعنی اونا ... .
ایوان:درسته،اونا کنترل تنکائور رو به دست گرفتن و هر وقت که اراده کنن میتونن کل اروپا رو نابود کنن.
کیگان:باید بریم سراغ تنکائور.
ایوان:اما چطوری؟
مایکل:ژنرال کایکو.
«پادگان نظامی ۴۲ ارتش بریتانیا»
ژنرال کایکو:مایکل خوشحالم میبینمت،چطور شده فیلت یاد هندستون کرده؟
مایکل:ببخشید که نتونستم بعد از اون اتفاق بهتون سر بزنم،خب،چطوری بگم،بلک هود دوباره پیداش شده.
ژنرال کایکو:بلک هود؟ولی اونا الان زیر آوارن.
مایکل:مثل اینکه دوباره اومدن سراغ من،تا الان هر جا رفتم دنبالم اومدن.
ژنرال کایکو:نترس من نمیزارم دستشونم بهت نمیرسه،چه کاری از دستم بر میاد؟
مایکل قضیه رو برای کایکو تعریف کرد و کایکو به دوستش که توی ناسا کار میکنه زنگ زد تا یه فضاپیمای جنگی برای مایکل بفرستن.
ژنرال همراه با مایکل به مقر کیگان میاد،
کیگان:ژنرال،از این طرفا.
ژنرال کایکو:مایکل تمام قضیه رو بهم گفت،هر چی باشه درسته اون ماهواره مال شماست اما اونو ارتش بریتانیا ساخته،نمیزارم دست حرومزاده هایی مثل بلک هود بیفته.
مایکل و کیگان و ژنرال و ایوان سوار فضاپیما ی جنگی شدن و رفتن سراغ تنکائور؛
بعد از مدتی،وقتی از جو زمین خارج شدن،با یه چیز غیر ممکن روبهرو شدن.
مایکل:اون پایگاه فضایی،اونجا چیکار میکنه؟
کیگان:فکر کنم مال بلک هود باشه ... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور »
فصل دوم_قسمت2
ژنرال و مایکل و کیگان میرن به سمت اون پایگاه فضایی و میبینن که چند نفر دارن میرن به سمت تنکائور.
ایوان فضاپیما رو یه جا نگه می داره که غیر قابل دید باشه،در همین حین ژنرال به همراه مایکل و کیگان از فضاپیما پیاده میشن و یواشکی وارد پایگاه فضایی میشن.
کیگان:درست حدس زدم،اینجا پایگاه بلک هوده.
مایکل:باید از نقششون سر در بیاریم.
ژنرال کایکو:پس اونا به نیویورک حمله کردن،شانس آوردن که تانک فضایی وجود نداره،ولی با همین یه فضاپیمای جنگی هم میشه کارشونو ساخت.
ژنرال و کیگان و مایکل تصمیم میگیرن همه از هم جدا بشن تا هرکس به یه بخش از پایگاه بره.
مایکل اتاق هجوم بلک هود رو پیدا کرد و داشت نقشه های تنکائور رو نگاه میکرد که یه نفر از پشت بهش حمله کرد و اونو بیهوش کرد.
مایکل چشمش رو باز میکنه و میبینه که به یه صندلی با طناب های لیزری پیشرفته بسته شده.
ناگهان یه نفر درو باز میکنه و میگه:از دیدنتون خوشحال شدم اینجنت 10 یا بهتر بگم آقای ساندرز.
مایکل:تو دیگه کدوم لعنتی هستی؟
مت وارنر:اوه،بی ادبی منو ببخشید،مثل اینکه من ۳ سالم بود وقتی جسد پدرمو از آوار ساختمون A.R.M کشیدن بیرون و برای مادرم اوردن،گوشت سرش چروک شده بود؛تمام چشمش پر خون شده بود؛اون صحنه برای من وحشتناک بود اما برای مادرم یه دنیای دیگه ای بود؛برای همین همونجا جا در جا افتاد زمین،دیگه نفهمیدم چی شد؛هرچی به مادرم گفتم مامان پاشو مامان پاشو بلاخره بعد ۲ سال بابا رو دیدی؛اما پا نشد،همونجا بود که به خودم قول دادم قاتلشو یه روزی پیدا کنم و پوستشو زنده زنده بکنم.
مایکل:حدس میزدم که تو هم مثل پدرت کینه ای باشی.
مت وارنر:زمین گرده آقای ساندرز،چاره ای ندارم.
و بعد به سربازا گفت:بیاریدشون.
سربازای بلک هود کیگان و ژنرال رو در حالی که زخمی شده بودن آوردن تو،
مایکل:با اونا کاری نداشته باش طرف حساب تو منم.
مت وارنر:به نظرت با کشتن اینا من با تسویه حساب میکنم؟اشتباه فکر کردی،منتقلتون میکنم به اتاق پرتاب تا همتون توی فضا بپوسید،ببریدشون.
مامورای بلک هود مایکل و کیگان و ژنرال رو میبرن به اتاق پرتاب:
مامور بلک هود:زمان معکوس برای شروع پرتاب7,8,6,5,4,3,2,1 ... .
یهو پایگاه میترکه و چند نفر میریزن توی پایگاه فضایی و مایکل و کیگان و ژنرال رو میبرن به فضاپیمای ایوان.
ایوان یه مردی رو دید که ماسک روی صورتش داشت،
ایوان:تو کی هستی؟
مرد ماسک رو از روی صورتش بر میداره
جریکو:حالا دیگه منم فراموش کردی؟
ایوان:جریکو،خیلی دنبالت گشتیم،کجا بودی؟
قصه اش طولانیه؛باید بریم به سازمان.
ایوان:کدوم سازمان؟
جریکو:.A.R.M!!!!
جریکو،ایوان و بقیه رو میبره روی کره ی ماه که سازمان A.R.M اونجا بود.
مایکل با جریکو دیدار میکنه و همو بقل میکنن،
جریکو:به قولت وفا کردی مایکل.
مایکل:این همه سال کجا بودی؟
جریکو:داستانش طولانیه .... .
«فلش بک»
«۸ آگوست ۲۰۰۶»
مامور ستاد درو باز میکنه،
مامور ستاد:جریکو مدز،بلند شو آزادی!!.
جریکو:هعیی مایکل،میدونستم که انجامش میدی.
(وقتی ازادم کردن،میخواستم بیام سازمان،با جو تماس گرفتم دیدم گوشیش خاموشه.همونجا بود که نگران شدم و اومدم سازمان؛دیدم چیزی جز یه خرابه هیچ چیزی از سازمان نمونده.با شماها هم تماس گرفتم اما همتون گوشیتون خاموش بود،مجبور شدم برم به نیروی ویژه ی ارتش بریتانیا تا استعلامتونو بگیرم که همونجا بود که فهمیدم جو کشته شده،همینطور براندون وارنر؛ولی وقتی فهمیدم شماها زنده هستین امیدوار شدم.
رفتم پیش دوست قدیمی جو تا با کمکش حق امتیاز سازمان A.R.M رو بگیرم،حدود ۲سال طول کشید تا سازمان A.R.M جدید ساخته بشه ولی هر طوری بود فقط میخواستم که سازمانو دوباره سرپا کنم،وقتی سازمان ساخته شد رفتم دنبال مامورای قدیمی A.R.M که دوباره جمعشون کنم. هعی،سه سال به طور نامحسوس کار کردیم ولی خبری از بلک هود نبود تا اینکه دو روز پیش خبر حمله ی بلک هود به نیویورک رو شنیدم،میدونستم که برگشتی اونجا و اونا هم دنبالتن،اون موقع بود که میخواستم باهم دیگه عملیات«فروپاشی بلک هود» رو شروع کنیم.
البته منم قبلش بیکار ننشستم،رفتم در مورد بلک هود تحقیق کردم ... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور »
فصل دوم_قسمت:3
رسیدم به فردی به نام /راموس/فهمیدم اون دستیار پسر براندونه،
اون الان توی یکی از دکل های نفت بلک هود توی آمریکای جنوبیه؛
اون دکل مهمترین مخزن درآمد بلک هوده.)
مایکل:خب،پس اینطور؛حالا چطوری وارد اونجا بشیم؟
جریکو:فردا شب،رأس ساعت ۸ میریم اونجا،اون زمان ساعت کاریه مامورای بلک هود تموم میشه اما راموس به همراه دوتا از مامورای بلک هود اونجا میمونن.
«فردا شب ساعت ۷:۳۰»
کیگان:مایکل،اماده ای؟
مایکل:همیشه بودم.
جریکو:خب نقشه اینه،ایوان از توی سازمان یه پهبادو کنترل میکنه که همراه میاد و مارو کاور میکنه،ما میریم و راموس رو از اونجا میاریم بیرون،دیگه بقیش با تیم زیر دریایی A.R.M هستش.
کیگان:تیم زیر دریایی A.R.M؟؟
جریکو:دو دقیقه بعد از اینکه راموس رو دزدیدیم و بردیمش اونجا میره روی هوا چون وقتی ما توی عملیاتیم زیر آب اونجا بمب گذاری میشه،پس خوب حواستون باشه،نه یک ثانیه کمتر نه بیشتر.
مایکل:خب،فاز فرماندهی بسه،بریم شروع کنیم!!!.
مایکل و کیگان و جریکو میرن به آمریکای جنوبی و دکل نفت بلک هود،
جریکو:ایوان،پهبادو بفرست.
ایوان پهباد رو میفرسته،
کیگان:ایوان چی میبینی؟
ایوان:مثل اینکه خیلی زود اومدید،مامورا هنوز ساعت کاریشون تموم نشده.
جریکو یه نگاه به ساعتش نگاه میکنه و میبینه ساعت ۷:۴۵ دقیقه اس
و میگه:ای واااای،یه ربع زودتر اومدیم🤦♂.
مایکل:عیبی نداره،اگه کارمونو یکم تمیز تر انجام بدیم میتونیم راموسو بدون اینکه بفهمم ببریم.
ایوان:یه مشکلی هست!!!.
جریکو:چه مشکلی؟
ایوان:نمیتونم پهبادو جلوتر بیارم،سنسور داره،اگه بیارم آژیر میزنه.
کیگان:دیگه از این بدتر هم میشه؟
مایکل: باید یکی از ماموراشونو بگیریم تا لباس شو بپوشیم.
جریکو:نه اینطوری باید سه تا مامورو بزنیم،اونا سریع متوجه نبودن سه تا مامور میشن.
کیگان:پس چیکار کنیم؟
مایکل یه فکری به سرش زد و به ایوان گفت:ایوان،برام از توی نقشه ی دکل نفت،جای کنتر برق رو پیدا کن!!!.
ایوان:بزار ببینم،اهان پیداش کردم؛۱۲۰ متر جلوتره.
جریکو:تو نابغه ای مایکل.
جریکو و مایکل آروم آروم رفتن سمت کنتر و برق اونجارو قطع کردن و سریع برگشتن سر جاشون.
راموس که متوجه قطعی برق میشه،سه نفر رو میفرسته تا کنتر رو چک کنن.
کیگان و مایکل و جریکو،بی سر و صدا اون سه تا مامور رو بی هوش میکنن و لباسشون رو میپوشن.
کیگان و مایکل و جریکو به عنوان مامورای بلک هود میرن پیش راموس،
مایکل:قربان،کنتر برق سوخته.
راموس: لعنتی.
و بعد گوشیشو در میاره و به یکی زنگ میزنه و میگه:کنتر اینجا خراب شده،دو نفرو بفرستین.
مدتی میگذره و
راموس میره توی اتاقش،همون موقع اعلام میکنه که ساعت کاری تموم شده و همه ی ماموران سوار هلیکوپتر بشن و برن به صنایع بلک هود.
مایکل یواشکی به جریکو میگه:نقشه عوض شد،من با بقیه میرم توی صنایع بلک هود،شما راموسو بگیرین.
جریکو:نمیدونم،میترسم گیر بیفتی!!!.
مایکل:نترس،بیخود که ایجنت 10 نشدم.
مایکل سوار هلیکوپتر بلک هود میشه و همون موقع جریکو و کیگان راموسو خفت میکنن،
کیگان:ایوان،راموسو گرفتم،یه قایق بفرست تا منتقلش کنیم.
بعد از فرار کردن از دکل،اونجا منفجر میشه.
«صنایع بلک هود»
در همین حین مایکل که همراه بقیه ی مامورا سوار هلیکوپتر بلک هود بود،به صنایع بلک هود رسیدند.
دم گیت تمام افراد شمرده شدن و همونجا بود که فهمیدن دو تا مامور نیستن.
در سمت دیگه،جریکو در حال بازجویی از راموسه.
«سازمان A.R.M»
جریکو:بگو نقشه ی بعدیتون چیه حرومزاده.
راموس:من هیچی نمیدونم.
جریکو یه مشت میکوبه توی دهن راموس و میگه:تو دستیار متئوس وارنری،چطور هیچی نمیدونی؟
راموس:اگرم بدونم چیزی بهت نمیگم.
جریکو:پس باید از راه دیگه ای استفاده کنم!!!.
جریکو،ماده ی حقیقت گویی رو میریزه توی تزریق کننده ی ژنتیکی و میره که به راموس بزنه که:
راموس:باشه،باشه؛میگم ... .
ایوان با مایکل ارتباط میگیره.
ایوان:مایکل،چی میبینی؟
مایکل:فهمیدن دوتا از مامورا نیستن،دارن چند نفرو میفرستن دکل.
ایوان:پس هنوز نفهمیدن که دکل ترکیده؟
مایکل:هنوز نه ... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور »
فصل دوم_قسمت:4
«صنایع بلک هود»
یکی از ژنرال های بلک هود به نام(ژنرال هایمر)
میاد و مأمورای بلک هود رو که از دکل اومدن،به پادگان بلک هود میبره.
اما مایکل میره توی یه اتاق و لباس بلک هودیشو در میاره.
همونجا بود که دوباره به ایوان وصل میشه:
مایکل: ایوان،میتونی مختصات اینجارو پیدا کنی؟
ایوان:از طریق ردیابی که به اسلحت وصله آره.
مایکل:خوبه،اینطوری میتونیم اینجا رو محاصره کنیم.
ایوان مختصات جغرافیایی ساختمان بلک هود رو به جریکو داد و جریکو گروه عملیاتی FBH رو فرستاد تا اونجا رو محاصره کنن.
در همین حین مایکل میبینه متئوس وارنر داره میاد طرفش و قایم میشه،
اون به صحبت های متئوس با یکی از سربازانش گوش میده:
سرباز بلک هود:قربان،یکی از دکل های متاسفانه ترکیده.
متئوس وارنر:کدومشون؟
سرباز بلک هود: آمریکای جنوبی!!!.
متئوس وارنر: لعنتی،اون تنها درآمد ما بود،همین الان تنکائور رو فعال کن،هدف رو روی کاخ سفید بگیر.
سرباز بلک هود:بله قربان.
و بعد متئوس میره توی اتاقش.
مایکل:از اونجا میاد بیرون و دوباره با ایوان ارتباط برقرار میکنه:ایوان،ایوان،به جریکو بگو سربازارو بفرسته سمت تنکائور.
ایوان به جریکو میگه که بلک هود میخواد به کاخ سفید شلیک کنه و سربازا رو بفرسته سمت تنکائور،تیم عملیاتی FBH به سمت تنکائور اعزام میشن اما سربازای بلک هود از دور اونارو میبینن و همشونو میکشن.
مایکل با حواس پرتی بلک هود به A.R.M بر میگرده و خیلیم عصبانیه:
مایکل:ما خیلی کارمونو سخت کردیم،برای همین عملیات خوب پیش نرفت.
جریکو:ولی ما تونستیم دکل نفتشونو منفجر کنیم.
مایکل:مشکل همینجاست،
ما از همون اولش میتونستیم دکلشونو منفجر کنیم بدون اینکه حتی بریم به اونجا،بدون اینکه حتی راموس رو بدزدیم میتونستیم بریم به صنایع بلک هود و خودمون اطلاعات رو گیر بیاریم،بدون اینکه بفهمیم که کی رییس بلک هوده بریم دوربینهای دی کورپ رو چک کنیم،حتی میتونستیم بریم تنکائور رو پس بگیریم یعنی انقدر سخت بود؟مگه از سازمان تا تنکائور چقدر راهه،ما توی کره ی ماهیم،فوقش 1 ساعت یا شایدم کمتر!!!!
کیگان:مایکل،آروم باش؛درسته ما 30ساله که سابقه ی عملیاتی داریم ولی باور کن که این کار مثل ای خوردن نیست،این سازمان بلک هوده یعنی از سال ۲۰۰۰ تا الان که ۲۰۱۶هستیم مارو زیر نظر داشته،ماهم یه مشت پیرمردیم،ولی داریم تلاش خودمونو میکنیم.
مایکل:تلاشمونو کردیم که الان کاخ سفید همراه با نصف دولت آمریکا الان روی هواس؟
جریکو:مایکل،این تقصیر همه اس،هیچکس تنکائور رو دو دستی تقدیم بلک هود نکرد،ما بودیم که حواسمون بهش نبود.
مایکل:هه،تو به من بگو جریکو،تا کی باید فقط بشینیم و بگیم تقصیر من و اون یا همه بود؟قبول کن که ما از همون اولش هم برنده بودیم اما کارمونو سخت کردیم.
و بعد مایکل رفت به نیویورک.
کیگان:این روزا خیلی حالش خوب نیست.
جریکو:میدونم،درکش میکنم.
کیگان:راستی،راموس بهت چی گفت؟
جریکو:همه چیو گفت،حتی الان میدونم که متئوس کجاس.
کیگان:خب معلومه اینو که منم میدونم،صنایع بلک هود.
جریکو:نه.
کیگان:پس کجاس اگه اونجا نیست؟
جریکو:منطقه ی 52 !!!!!!!!
«نیویورک»
کلارنس:بابا کجا بودی؟نگرانت شده بودیم.
فلیکس:دزدیده بودنت؟
مایکل:نه،با چند تا دوستام رفته بودم یه جایی.
فلیکس:آهان.
کلارنس:خوش گذشت؟
مایکل:اصلا!!
کلارنس: چرا؟چیزی شده؟
مایکل:کلارنس،اصلا حوصله ندارم.
فلیکس:اههههم،فقط یه نفر امروز یه کاری باهات داشت!.
مایکل:کی بود؟چه کاری داشت؟
کلارنس:نمیدونم،نگفت چه کاری داشت فقط گفت به بابات بگو ایجنت 10 کجاست؟
مایکل تا این حرفو شنید رفت پیش ژنرال کایکو و رفت کره ی ماه پیش کیگان و جریکو و ایوان.
«سازمان A.R.M»
کیگان:مایکل،میدونستم که بر میگردی.
جریکو:ببیین،ما میدونیم که الان حالت خوب نیست،پس یکم استراحت کن تا یکم بهتر شی.
مایکل:متئوس اومده بود نیویورک،اون میدونه که کلارنس و فلیکس کجان!!!!.
کیگان:این یعنی که هر لحظه بخوان .... .
مایکل:میتونن با تنکائور بهشون شلیک کنن ... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور»
فصل دوم_قسمت:5
مایکل برای جون پسراش هم که شده به سازمان بر میگرده.
مایکل:خب،یه بار دیگه بگو که راموس چی بهت گفت.
جریکو:راموس گفت که متئوس مدارک آزادی منو 6 سال به تعویق انداخته،چون توی اون شش سال توی منطقه ی 52 داشتن یه آزمایشاتی انجام میدادن.
کیگان:چه آزمایشاتی؟
جریکو:خودشم نمیدونست،ولی هر چی هست نمیتونه چیز خوبی باشه.
ایوان:حالا چطوری بریم اونجا؟
مایکل به ژنرال زنگ میزنه و از ژنرال میخواد که مجوز برای ورود به منطقه ی 52 رو ازشون بگیره.
ژنرال کایکو:ببین مایکل،کاری که از من میخوای کار ساده ای نیست،باید از طرف دولت نامه برسه دستم،حدود ۱ ماه وقت میبره،شایدم بیشتر.
مایکل:ژنرال،نمیشه یکم زودتر انجامش بدی؟وضعیتمون اصطراریه،اگه دیر بجنبیم ممکنه جون فلیکس و کلارنس هم به خطر بیفته.
ژنرال کایکو:متاسفم مایکل،اما همین کار بیشتر از دست من بر نمیاد.
مایکل: باشه،در هر حال ممنون.
و بعد تلفن رو قطع کرد،
ایوان:چیشد؟
مایکل:گفت یک ماه وقت میبره.
کیگان:تا مجوزش صادر بشه نقشه ی بلک هود هم عملی شده.
مایکل:ایوان،کوادکوپترت آمادس؟
ایوان:آره ولی اونجا منطقه ی حساسیه،حتما کلی سنسور کار گذاشتن.
کیگان:با ماشین کنترل از راه دور چی؟
مایکل:نه،سنسور روی اون هم تاثیر داره،اگه به سنسور ها نزدیک بشه اونجا آژیر میزنه.
جریکو:اصلا خود بلک هود چطوری تونستن برن اونجا؟
مایکل:نمیدونم،حتما از دولت نامه گرفتن.
کیگان: اگه نامه گرفته باشن،حتما به اونا گفتن برای چه کاری میرن اونجا.
ایوان:نه،اونا هرگز به کسی نمیگن برای چه کاری رفتن،حتما یه دروغی سر هم کردن.
مایکل یه فکری به سرش زد و سریع رفت تلفنش رو برداشت و به ژنرال زنگ زد و بهش گفت که استعلام اونایی که برای مجوز ورود به منطقه ی 52 رجوع کردن رو براش گیر بیاره.
بعد از یک ساعت ژنرال لیست رجوع کنندگان برای مجوز ورود به منطقه ی 52،رو برای سازمان A.R.M فرستاد و مایکل با جریکو و ایوان و کیگان رفتن تا لیستو چک کنن.
جریکو:همه ی این اسم ها متفرقه هستن،باید وجود داشتنشون رو بررسی کنیم.
ایوان اسم همشون رو توی سیستم زد و همشون وجود خارجی و داخلی داشتن.
کیگان:حوصلم سر رفت،آخه ما چطوری بفهمیم که کدوم از این آدما از بلک هوده؟
مایکل لیست رو خوب نگاه کرد و دید که جلوی اسم یه نفر،دلیل گرفتن مجوز؛(تحقیق و بررسی روی بقایای سفینه ی BH_2015)درج شده،
مایکل:ایوان،توی سیستم سفینه ی BH_2015 رو جست و جو کن.
ایوان اسم سفینه رو سرچ کرد:هیچ اسم سفینه ای با این نام وجود نداره.
جریکو:گفتی اسمش چیه؟
مایکل:BH_2015.
جریکو یکم فکر کرد و گفت:BH مخفف بلک هوده.
مایکل: و 2015 هم سالیه که اونا ظهور کردن.
کیگان:اسم اونی که این مجوز رو گرفته(آنتونی بایرونته).
ایوان آدرس آنتونی بایرونت رو پیدا کرد و جریکو یه تیم رو فرستاد که دستگیرش کنن.
وقتی مامورای سازمان آنتونی رو گرفتن،فرستادنش توی اتاق بازجویی و جریکو رفت که ازش بازجویی کنه.
جریکو:خودتو معرفی کن.
آنتونی هیچی نگفت،
جریکو یه سیلی توی گوشش زد.
جریکو:گفتم خودتو معرفی کن.
آنتونی بایرونت:آنتونی بایرونت،۲۷ سالمه،توی شرکت صدور مجوز کار میکنم.
جریکو:با بلک هود چه ارتباطی داری؟
آنتونی بایرونت:این اسم تا حالا به گوشم نخورده،من هیچی نمیدونم.
جریکو:خفه شو حرومزاده،من هفت خط این ماجراهام،بیش از ۲۰ سال سابقه دارم تو این کار،پس فکر دور زدن من به سرت نزنه،بگو ارتباطت با بلک هود چیه؟
آنتونی بایرونت:من هیچی نمیدونم،منو اشتباهی گرفتین!!! ... .
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور»
فصل دوم_قسمت:6
جریکو عکس خانواده ی آنتونی رو بهش نشون میده.
آنتونی بایرونت: باشه،باشه،همه چیو میگم فقط به اونا کاری نداشته باشین،روز یازدهم آگوست بود،شرکت تازه تعطیل شده بود،همه داشتن میرفتن؛منم همینطور؛تا پامو گذاشتم بیرون از شرکت یه ون سیاه پیچید جلوم،دو نفر اومدن منو گرفتن و به زور بردنم توی ماشین،چشامو بستن،یه نفر اومد و یه پیشنهاد بهم داد که براشون یه مجوز برای ورود به منطقه ی 52 جور کنم،بهشون گفتم که این کار غیرقانونیه ولی اونا تهدید کردن که خانوادمو میکشن،مجبور شدم😞،بعدشم بهم گفتن اگه به کسی بگم خودم هم میکشن.
جریکو:پس که اینطور،چطوری باهاشون در ارتباط بودی؟
آنتونی بایرونت:فقط یه شماره تلفن به من دادن.
جریکو:بنویسش.
جریکو دستور داد که آنتونی بایرونت رو ببرن و بندازم توی یه سلول و بعد همه چیو به کیگان و بقیه گفت و شماره تلفن رو به ایوان داد که ردیابیش کنه اما سیم کارت شماره تلفن سوخته بود.
ایوان استعلام اونی که این سیم کارت رو خریده بود،پیدا کرد و جریکو مامورای سازمان رو فرستاد تا به آدرسش برن،
وقتی مامورا رسیدن،اون اونجا نبود و صاحبخونش گفت که خیلی وقته از اونجا رفته.
کیگان:حالا چیکار کنیم؟،هرکاری کردیم به راه بسته خورده.
ایوان:چرا نمیریم یکی از مامورای بلک هود رو بدزدیم؟،ما که میدونیم پایگاهشون کجاس!.
مایکل:اونایی که توی پایگاه فضایی بلک هود هستن از نقشه ی منطقه ی 52شون چیزی نمیدونن،باید یکی از مامورای اونا که توی منطقه برای بلک هود کار میکنه رو دستگیر کنیم.
کیگان:حتما میخوای بری جلوی در منطقه بخوابی تا یکیشون بیاد بیرون و بگیریش😐.
جریکو:هر هر هر خندیدیم،اولا که اونا شب رو هم توی منطقه ی 52 میخوابن تا روزی که کارشون تموم بشه.
کیگان:پس چیکار کنیم خب؟،نه میتونیم هکشون کنیم،نه میتونیم بریم اونجا،نه میتونیم پهباد بفرستیم،رسما رفتن تو لونه ی گرگا.
مایکل: نتایج چهره نگاری صاحبخونه چی شد؟
جریکو:نتونستن شناساییش کنن.
ایوان:حتی حفاری هم جواب نمیده؟
جریکو:متاسفانه نه.
مایکل یه فکری به کلش زد:میتونیم به اونجا از طریق سازمان سیگنال ارسال کنیم.
جریکو:مایکل تو نابغه ای،البته باید قبلش چک کنیم ببینیم که ماهوارشون به سیستم اطلاعاتی منطقه ی 52 وصله؟
ایوان:میرم تو کارش.
ایوان از طریق سازمان A.R.M،سیگنالی به ماهواره ی منطقه ی 52 ارسال کرد و دید که سیستم اونجا به ماهواره اتصال داره،ایوان تمام اطلاعاتی که مربوط به بلک هود می شد رو کپی گرفت و چاپ کرد و به کیگان و جریکو و مایکل داد.
مایکل و بقیه تمام اطلاعات چاپ شده رو میخونن و فهمیدن که یک هفته پیش،یه نفر رو به اونجا آوردن و دارن روش آزمایشاتی انجام میدن،اونا از طریق کلاهک هایی که چند سال پیش ساخته بودن،دارن روی اون فرد آزمایش میکنن.
مایکل و جریکو و کیگان که به یکمی از نقشه های بلک هود پی برده بودن،رفتن به نزدیکی منطقه ی 52 و از طریق دوربین اونجا رو دید زدن ولی هیچ خبری نبود،
جریکو:از اینجا هیچی پیدا نیست،اونا آزمایشاتشون رو توی سوله ها انجام میدن.
کیگان:من دوربین حرارتی دارم.
مایکل دوربین حرارتی کیگان رو میگیره و باهاش منطقه رو دید میزنه:دارن به یه نفر شک الکتریکی وارد میکنن.
کیگان:این شبیه به شکنجس تا آزمایش.
مایکل:یه کسی اومد جلوش،داره یه چیزایی بهش میگه.
کیگان:کاش یه میکروفون خیلی قوی داشتیم.
مایکل:دوباره دارن بهش شک الکتریکی وارد میکنن.
جریکو:چیزی هم بهش وصل کردن؟
مایکل:اره،به غیر از چند تا سیم که به دست و پاها و بدنش وصل کردن؛یه کلاه هم روی سرش گذاشتن.
جریکو:پس درست حدس میزدم.
کیگان:چیو؟
جریکو:بریم سازمان بهتون میگم.
مایکل و جریکو و کیگان به سازمان رفتن،
جریکو:حتما اون کلاه هایی که براندون چند سال پیش وارد سازمان کرد رو یادتونه؟
کیگان:خب آره،همونایی که الانم دارن ازش برای آزمایش روی اون یارو استفاده میکنن.
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
« #تنکائور»
فصل دوم:قسمت:7
جریکو:درسته،ولی اونا نقششون اینه که با کمک قدرت اون کلاه که روی دستگاه عصبی تاثیر میذاشت،روی مغز اون نفر هم پیاده کنن.
مایکل:شاید برای امتحان کردن باشه.
جریکو: احتمالاً!!!.
کیگان:حالا چیکار کنیم؟
مایکل:کیگان،شد یه دفعه به جای اینکه بگی ما چیکار کنیم خودت یه نظری بدی؟
کیگان:هیچ ایده ای ندارم خب،به جز اینکه بگم بریم بریزیم سرشون.
جریکو:همینه،دقیقا باید بریم به سازمانشون حمله کنیم.
مایکل:ما حتی از چند وقت پیش هم میتونستیم حتی کل صنایعشون همراه با پایگاهشون رو نابود کنیم.
جریکو:درسته،ولی اون موقع متئوس جای پسرات رو میدونست،راستی اونا الان کجان؟
مایکل:یه جای امن،خیلی خیلی امن!!!!.
کیگان:خب پس بریم توی کارش.
جریکو نقشه ی حمله رو برای بقیه توضیح میده،همه ی گروهان و ماموران A.R.M به پایگاه فضایی بلک هود حمله میکنن و از هفت گروه،سه گروه به سمت تنکایو. میرن تا کنترل اونجارو دست بگیرن.
عملیات شروع میشه و مایکل و جریکو و ایوان و کیگان به پایگاه بلک هود حمله میکنن مایکل و بقیه میرن تا متئوس رو پیدا کنن ولی خبری ازش نبود،
ایوان:شاید توی منطقه باشه!!.
مایکل:شاید،ولی حتما یه نقشه ای توی کلشه.!!
جریکو: گروه های عملیاتی خبر دادن که 40 درصد تنکائور رو گرفتن!!!.
مایکل:خوبه ولی باید صد در صدش کنن.
جریکو:دارن سعی خودشونو میکنن،از پنج تا ژنرال های بلک هود،دوتاشون رو کشتیم.
ایوان:کاش از کایکو هم کمک میگرفتیم.
جریکو:خودمون هم میتونیم کل اوضاع رو دست بگیریم.
کیگان:بچه ها اسلحه خونشونو پیدا کردم.
جریکو:یه نارنجک بنداز توش.
کیگان یه نارنجک توی اسلحه خونه ی بلک هود میندازه و اونجارو منفجر میکنه.
ایوان:بچه ها،باید بریم به اتاق کنترل پایگاه،اونجا میتونیم پایگاه رو به خود نابودسازی برسونیم.
کیگان:خوبه خوشم اومد.
در همین حین جریکو یه خبر دریافت میکنه که به سازمان A.R.M حمله شده و اونجا رو منفجر کردن.
مایکل:یعنی چی که سازمان ترکیده،باید سریع عقب نشینی کنیم.
یهو متئوس وارد پایگاه میشه و با یکی از سربازانش،کل مامورای A.R.M رو در عرض ۱۰ دقیقه نابود میکنه.
مایکل و بقیه با متئوس رو به رو میشن،
متئوس:خیلی وقت بود ندیدمتون،همینطور تو،ایجنت 10!!!!
مایکل:دیگه منو به این اسم صدا نکن عوضی.
متئوس:اوه،راستی بذارید شمارو با مامور جدیدم یعنی(ایجنت 11 )آشنا کنم،جناب آقای /مارکو سادنلی/.
مایکل رفت جلو:مارکو،خوشحالم که میبینمت.
یهو مارکو یه لگد توی پای مایکل میزنه و اونو پرت میکنه.
ایوان:مارکو،شوخیت گرفته،چرا کنار اون وایسادی.
مارکو:اسم من مارکو نیست،اسمم ایجنت یازدهه!!!!!!!!!!.
جریکو:اونو شست و شوی مغزی دادی حرومزاده.
متئوس:خوشحالم که فهمیدین،پس خیلی هم خنگ نیستید،بعد از پیدایش مارکو توسط پدرم،اون میخواست که مارکو رو به یخ آب انسان تبدیل کنه ولی شما ها مانعش شدین و نداشتین که کارش تکمیل بشه؛اما الان من کار پدرم رو کامل کردم،همین الان که دارم با شما صحبت میکنم،دیگه نه سازمان A.R.M وجود داره و نه دیگه هیچ سربازی،به لطف ایجنت11
همشونو کشتیم و سازمان رو به خاکستر تبدیل کردیم،جوری که از ترکیدن سازمان A.R.M نصف کره ی ماه از بین رفت،حتی اونایی که فرستاده بودین تنکائور رو آزاد کنن،ولشون کردیم توی فضا تا همونجا بپوسن.
کیگان:ای حرومزاده!!!.
و بعد به سمت متئوس حمله کرد ولی مارکو با رفلکس سریع یه مشت توی صورت کیگان زد و اونو پخش زمین کرد.
مایکل:مارکو،به من گوش کن،تو ایجنت 11 نیستی،تو مارکو سادنلی هستی،مامور 26 سازمان A.R.M،ما 134 تا عملیات با هم رفتیم.
مارکو:خفه شو،در ضمن دیگه منو به این اسم صدا نکن.
و بعد مایکل رو حسابی زخمی کرد و به هوا پرتاب کرد و با یک پرش با مشت اونو به زمین پرتاب کرد.
متئوس:محاصرشون کنید.
جریکو و ایوان که دیدند هیچ چاره ای ندارن تسلیم شدن و مامورا کیگان و مایکل که زخمی شده بودن رو دستگیر کردن.
بلک هود مقصر ماجرای شلیک به کاخ سفید رو سازمان A.R.M اعلام کرد.
اخبار:به گزارش خبرگزاری BBC اینترنشنال،دولت آمریکا مقصرین اصلی ماجرای واژگونی کاخ سفید را شناسایی و انها را محکوم به گذراندن ۱۰ سال حبس در زندان آلکاتراز محکوم کرد،رییس جمهور جدید آمریکا ضمن تشکر از متئوس وارنر،مدیر صنایع شرکتی بلک هود،او را به مقام سرهنگ نیروی ویژه ی بریتانیا منصوب کرد.
صبح روز بعد،متئوس به همراه چند تا از مامورای بلک هود؛جریکو و مایکل و ایوان و کیگان رو به دولت آمریکا تحویل داد و شبانه اونها رو با هلیکوپتر راهی آلکاتراز کرد ... .
«پایان فصل دوم»
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop
۲۶ شهریور ۱۴۰۲