♦️#حسینیه_پیام_معنوی(۸)
🏴 عبادتهایی برای#محرم
🔸علامه امینی(ره )در عشق به ابیعبدلله(ع) به اندازهای حالش منقلب بود که ظرف آب، در مقابل ایشان قرار نمیدادند، زیرا آب که میدید اشکش جاری میشد.
💢@pmsh313
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان بسیار شنیدنی از تشرف سید ابوالحسن اصفهانی خدمت امام زمان(عج)
🔴 #استاد_عالی
🔹️••✾❀🕊⭐🕊❀✾••🔹️
☜【پیام_معنوی】
✅ @pmsh313
🔸️••✾❀🕊⭐🕊❀✾••🔸️
آیا چنین چیزی داریم که انسان برای مشکلاتش سر کتاب باز کند؟.mp3
1.37M
⚡#سر_کتاب!
❓ آیا چنین چیزی داریم که انسان برای مشکلاتش سر کتاب باز کند؟
🔹️#پرسمان_اعتقادی
🔸️#استاد_محمدی
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @pmsh313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
💢#پیام_معنوی
💌تنها راه جهنمی شدن💌
✍برای رفتن به بهشت راه های متعددی هست و اقدامات متنوعی می شود انجام داد،ولی برای رفتن به دوزخ یک راه بیشتر نیست و آن اینکه خلاف عقل رفتار کنی!
••✾❀🕊⭐🕊❀✾••
☜【پیام_معنوی】
✅ @pmsh313
••✾❀🕊⭐🕊❀✾••
⚫️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟❓
در پاسخ، سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! 😭
در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1⃣ ستمگران در شام، اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.😭
2⃣ سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیهماالسلام ) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیهما السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.😭
3⃣ زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.😭
4⃣ از طلوع خورشید تا نزدیک غروب، در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!!»😭
5⃣ ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.😭
6⃣ ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.
7⃣ ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...😭😭
📚سوگنامه آل محمد، محمدی اشتهاردی، ص۴۵۹
الا لعنة الله علی القوم الظالمین 😭🏴
#ماه_صفر #صفر
••✾❀🕊⭐🕊❀✾••
☜【پیام_معنوی】
✅ @pmsh313
••✾❀🕊⭐🕊❀✾••
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۲۷)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۱۱_بيت المال ص ۴۲
🔹️اما در يكي از صفحات اين كتاب قطور، يك مطلبي براي من نوشته بود كه خيلي وحشت كردم! يادم افتاد كه يكي از سربازان، در زمان پايان خدمت، چند جلد كتاب خاطرات شهدا به واحد ما آورد و گذاشت روي طاقچه و گفت: اينها اينجا بماند تا سربازهايي كه بعداً مي آيند در ساعات بيكاري استفاده كنند.
✅ @pmsh313
🔹️كتابهاي خوبي بود. يكسال روي طاقچه بود و سربازهايي كه شيفت شب بودند يا ساعات بيكاري داشتند استفاده مي كردند.بعد از مدتي، من از آن واحد به مكان ديگري منتقل شدم. همراه با وسايل شخصي كه مي بردم، كتابها را هم بردم.
🔹️يك ماه از حضور من در آن واحد گذشت، احساس كردم كه اين كتابها استفاده نمي شود. شرايط مكان جديد با واحد قبلي فرق داشت و سربازها و پرسنل،
كمتر اوقات بيكاري داشتند.
✅ @pmsh313
🔹️لذا كتابها را به همان مكان قبلي منتقل كردم و گفتم: اينجا بماند بهتر استفاده مي شود.جوان پشت ميز اشاره اي به اين ماجراي كتابها كرد و گفت: اين
كتابها جزو#بيت_المال و براي آن مكان بود، شما بدون اجازه، آنها را به مكان ديگري بردي
🔹️اگر آنها را نگه مي داشتي و به مكان اول نمي آوردي، بايد از تمام پرسنل و سربازاني كه در آينده هم به واحد شما مي آمدند، حلاليت مي طلبيدي!واقعاً ترسيدم.
✅ @pmsh313
🔹️با خودم گفتم: من تازه#نيت_خير داشتم. من از كتابها استفاده شخصي نكردم. به منزل نبرده بودم، بلكه به واحد ديگري بردم كه بيشتر استفاده شود، خدا به داد كساني برسد كه بيت المال را ملك شخصي خود كرده اند!!!
🔹️در همان زمان، يكي از دوستان همكارم را ديدم. ايشان از بچه هاي بااخلاص و مؤمن در مجموعه دوستان ما بود.او مبلغي را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخي از اقلام را براي واحد خودشان خريداري كند.
✅ @pmsh313
🔹️اما اين مبلغ را به جاي ُ قرار دادن در كمد اداره، در جيب خودش گذاشت!او روز بعد، در اثر سانحه رانندگي درگذشت. حالا وقتي مرا در آن وادي ديد، به سراغم آمد و گفت: »خانواده فكر كردند كه اين پول براي من است و آن را هزينه كرده اند. تو رو خدا برو و به آنها بگو اين پول را به مسئول مربوطه برسانند.
🔹️من اينجا گرفتارم. تو رو خدا براي من كاري بكن.«
تازه فهميدم كه چرا برخي بزرگان اين قدر در مورد بيت المال حساس هستند. راست مي گويند كه مرگ خبر نمي كند.من بعدها پيغام اين بنده خدا را به خانواده اش رساندم. ولي نتوانستم بگويم كه چطور او را ديدم. الحمدلله مشکل ايشان حل شد.
✅ @pmsh313
💥در سيره پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل است: روز حرکت از سرزمين خيبر، ناگهان به يكي از ياران پيامبر تيري اصابت کرد و همان دم شهيد شد. يارانش همگي گفتند: بهشت بر او گوارا باد. خبر به پيامبر گرامي اسلام(ص)رسيد. ايشان فرمودند: من با شما هم عقيده نيستم، زيرا عبايي که بر تن او بود از بيت المال بود و او آن را بي اجازه برده و روز قيامت به صورت آتش او را احاطه خواهد کرد.
🔸️در اين لحظه يکي از ياران پيامبر(ص)گفت: من دو بند کفش بدون اجازه برداشته ام. حضرت فرمود: آن را برگردان و گرنه روز قيامت به صورت آتش در پاي تو قرار مي گيرد.
⚡فروغ ابديت ج ۲ ص ۲۶۱
🔹️••✾❀🕊⭐🕊❀✾••🔹️
☜【پیام_معنوی】
✅ @pmsh313
🔸️••✾❀🕊⭐🕊❀✾••🔸️