eitaa logo
پیام معنوی
3.8هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
62 فایل
🍎نکته ها و پیام های معنوی🍎 🍒اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّآلِ مُحَمَّدٍوَّعَجِّلْ فَرَجَهُم🍒 🛑لطفا برای نشر مطالب با مدیر کانال هماهنگ باشید🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️﷽🔸️ ⚡(۷۶) ⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی 💢۳۲_تجربه ای جديد ص ۱۰۴ 🔹️...يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم. 🔹️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا مي شناخت! ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم و گفتم: شرمنده، خير. 🔹️گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.گفتم: بله، حال شما خوبه؟ 🔹️رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود. ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. 🔹️گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من داديد؟ درسته؟مي خواستم جواب ندهم ولي خيلي كرد. 🔹️گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار مي كنيد. از همکارانتان پي گيري کردم، ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.گفتم: با من چه كار داريد؟گفت: اين كتاب، ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع به فكر فرو برد. 🔹️اينكه يك روزي اين من هم تمام خواهد شد و من هم پير مي شوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام... ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @pmsh313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛