نذر خوب، سلیقه میخواهد که ما نداریم
برای کارهای آن طرفیمان هم
بی سلیقه و شتابزده شدهایم...
خب ادب، وقت میخواهد
و لابد ما وقت نداریم...!
حاجت را هم میخواهیم
زود تمام بشود برود پی کارش...
توقع داریم کارهای دیگر سو هم
با کارت کشیدن و اسکناس درآوردن راه بیفتد،
دیگر نهایتا با کشتن یک گوسفند...
ولی مردمان قدیم،
#عشق را بلد بودهاند...
نذر را بلد بودهاند...
مثلا درهای چوبی تراشیده شده
برای حرم در سالهای دور را
در موزه امام رضا (ع) نگه داشتهاند
و تا شعاع چند متریاش هنوز
بـوی عشـق میآید...
یا کاشیهایی هست که ذکرهای لب کاشیکار
هنوز توی اسلیمیهایشان میرقصد.
و یا قالیهایی را که دلت بخواهد
پوست صورتت را بچسبانی به خط ناشیانهای
که در آخرین رج نوشته:
اهدائی از طرف رباب رستم آبادی به حرم امام هشتم (ع)
میدانی رفیق،
مردمان قدیم، هُنـر نذر میکردهاند...
وقـت نذر میکردهاند...
شاید وقتش رسیده ما هم به نذرهای نو فکر کنیم.
ما که نسل پارچه بستن به قفلهای ضریح نیستیم؛
به پیشکشها و آئینهای تازه فکر کنیم.
«شاید بشود سکوت و فکر نذر کرد».
کلمه هم خوب است.
ترانههای نذری مثلا...
فکرش را بکن، آقا نذر میکنم
اگر این طور و آن طور شد
برای طُ ترانهای بگویم؛
که مردی که در ترافیکِ شبانگاهیِ خیابانها مانده،
بتواند آن را زیر لب تکرار کند و دلش تا سقاخانه و صحن عتیقت پرواز کند.
به یک چیز تازه باید فکر کنیم...
#صلی_الله_علیک_یا_ایها_الرئوف 💐
#چهارشنبہهایامامرضایـے
┅═════️◇◈◇
🏴 @khairolbashar 🏴
◇◈◇═════┅