eitaa logo
دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آ .ش
7.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
346 فایل
📣اطلاع رسانی اخبار آموزشی و فرهنگی دانشگاه پیام نور 🙋‍♂️پاسخ به سوالات آموزشی _تبلیغات _تبادل #ادمین_کانال👇 @adminpnuash 👨‍🎓درخواست ثبت #خدمات_آموزشی #کافی_نت کانال👇 @cafipnuash ✅ارتباط با مشاور مذهبی @gheshlaghiaghdam
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 💫اوايل دوران دبيرستان بود كه ابراهيم با ورزش باستانی آشنا شد. او شب ها به زورخانه حاج حسن می رفت. 💫حاج حسن توكل معـروف به حاج حسن نجار، عارفی وارسـته بود. او زورخانه ای نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. 💫ابراهيم هم يكی از ورزشكاران اين محيط ورزشی و معنوی شد. 💫حاج حسن، ورزش را با يك يا چند آيه قرآن شروع می كرد. سپس حديثی می گفت و ترجمه می كرد. 💫بيشتر شب ها، ابراهيم را می فرستاد وسط گود. او یک سوره قرآن، دعای توسل و يا اشعاری هم در يك دور ورزش، معمولاً در مورد اهل بيت می خواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمک ميكرد. 💫از جمله كارهای مهم در اين مجموعه اين بود كه هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب می رسيد، بچه ها ورزش را قطع می كردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت می خواندند. به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ايمان و اخلاق را در كنار ورزش به جوان ها می آموخت. 💫فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از ورزش در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظی بودند يكباره مردی سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت. بــا رنگی پريده و با صدائی لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نََفس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. 💫ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توی گود. خودش هم آمد وسط گود. آن شب ابراهيم در يك دور ورزش، دعای توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوز دل برای آن كودك دعا كرد. 💫آن مرد هم با بچه اش در گوشه ای نشسته بود و گريه ميكرد. 💫دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! 💫با تعجب پرسيدم: كجا !؟ 💫گفت: بنده خدائی كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. 💫بعد ادامه داد: الحمدالله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده برای همين ناهار دعوت كرده. 💫برگشتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسی که چيزی نشنيده، آماده رفتن میشد. اما من شک نداشتم، دعای توسلی که ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫بارها ميديدم ابراهيم، با بچه هائي که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دينی بودند رفيق ميشد. آنها را جذب ورزش ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند. 💫يکي از آن ها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دين نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چیز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلســه مذهبي يا هيئت نرفته ام. 💫به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت مياري!؟ 💫با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟! 💫گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين(ع) و کارهاي يزيد ميگفت. اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغ ها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحش هاي ناجور به يزيد ميداد!! 💫ابراهيم داشت با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. بعد هم گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين(ع)که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. 💫دوستي ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت. او يکي از بچه هاي خوب ورزشکار شد. 💫چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعد گفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... 💫ما هم بــا تعجب نگاهش ميکرديم. با بچه ها آمديم بيرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم. چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آنها را به مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين(ع). 💫ياد حديث پيامبر به اميرالمؤمنين(ع) افتادم كه فرمودند: يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن می تابد بالاتر است. 👇👇👇
👇👇👇 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫از ديگر کارهائی که در مجموعه ورزش باستانی انجام ميشد اين بود که بچه ها به صورت گروهي به زورخانه هاي ديگر ميرفتند و آنجا ورزش ميکردند. 💫يک شب ماه رمضان ما به زورخانه اي درکرج رفتيم. آن شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش ميکرد. مدتي طولاني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانه اي بود. چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسي توجه نميکرد. 💫پيرمردي در بالاي سكو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه ميکرد. پيش من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! 💫با تعجب گفتم: چطور مگه!؟ 💫گفت: من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من با تسبیح، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا شنا! تو رو خدا بيارش بالا الان حالش به هم ميخوره. 💫وقتی ورزش تمام شد ابراهيم اصلا احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته!البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شدن انجام ميداد. 💫هميشه ميگفت: براي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشيم. 💫مرتب دعا ميکرد كه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن. 💫ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه کرد. حسابي سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي بچه ها چنين کارهائي را انجام نداد! 💫ميگفت: اين کارها عامل غرور انسان می شه. 💫ميگفت: مردم به دنبال اين هستند كه چه کسي قوي تر از بقيه است. من اگر جلوي ديگران ورزش هاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم ميشوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و اين کار اشتباه است. 💫بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و ميديد که شخصي خسته شده و کم آورده، سريع ورزش را عوض ميکرد. 💫اما بدن قوي ابراهيم يکبار قدرتش را نشان داد و آن، زماني بود که سيد حسين طحامي قهرمان کشتي جهان و يکي از ارادتمندان حاج حسن به زورخانه آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد. 🆔 @nahadpnuash
هدایت شده از KHAMENEI_IR
EmamHasanAsgari.mp3
3.35M
🎙 بشنوید | رهبر انقلاب: این روزها متعلق به امام عسکری (سلام‌اللّه‌علیه) است، که میتواند الگوی همه‌ی مؤمنان، بخصوص باشد. ▪️ پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس میکند یک نمونه‌ی عالی در مقابل چشم دارد. 💻 @Khamenei_ir0
هدایت شده از مهدی قشلاقی
▪️ای یازدهم امام شیعه ای مفتخر از تو نامِ شیعه ▪️بر سامره و حریمِ پاکت بر مهدی تو سلامِ شیعه 🌹هشتم ربیع‌الاول سالروز شهادت جانگداز حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را به ساحت قدس فرزند گرانقدرش، صاحب منصب ولایت و امامت، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ،همچنین نایب بر حقشان و به تمام شیعیان جهان تسلیت عرض می‌نماییم. @nahadpnuash
هدایت شده از مهدی قشلاقی
🌹 امام حسن عسکری علیه السلام به یارانش ▪️امام حسن عسکري عليه ‏السلام چند روز پيش از شهادت، به دوستان خود در مجلسي که چهل تن از ياران وفادارش حضور داشتند و از جمله آنان محمد بن عثمان و معاوية بن حکيم و محمد بن ايوب بودند، بعد از نشان دادن جمال زیبای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنين فرمود: ▪️◾️ او - اشاره به حضرت مهدي - بعد از من صاحب و خليفه شماست، او قائمي است، که گردن‏ها منتظرانه، به سوي او کشيده مي‏شود. هنگامي که زمين از ستم و ناروا پر شد، خروج مي‏کند و زمين را از قسط و عدل سرشار مي‏سازد. ▪️سپس امام حسن عسکري عليه ‏السلام، به شيعيان و تابعينشان وصيتي فرموده که در آن، مکارم اخلاق و تقواي الهي و مصالح عمومي مطرح گرديده ايشان فرموده‏ اند: ◾️شما را به تقواي الهي سفارش مي‏کنم و پرهيزگاري در دينتان و اجتهاد براي خدا و سخن راست گفتن و اداي امانت براي کسي که به شما اعتماد کرده است چه آدم خوبي باشد و چه آدم بدي، سجده‏هاي طولاني داشته و همسايه خوبي باشيد چون محمد صلي الله عليه و آله اين رسالت را آورده است ▪️بين عشاير آنان نماز بخوانيد و در تشييع جنازه آن‏ها شرکت کنيد و مريض‏هاي آنان را عيادت و حقوق آن‏ها را ادا کنيد. چون اگر يک نفر از شما در دين خود پرهيزگار و سخنش راست باشد و به امانت خيانت نکند و اخلاقش با مردم خوب باشد مي‏گويند اين مرد شيعه است و اين سخن مرا خوشحال مي‏کند. از خدا بترسيد و براي اهل‏بيت زينت باشيد و دوستي را براي ما بياوريد و هر زشتي را از ما دور کنيد. هر چيز خوبي که درباره‏ ي ما گفته شود درست است ولي همه چيزهاي بدي که درباره‏ ي ما گفته مي‏شود، ما اهل آن نيستيم. ما در کتاب خدا حقي داريم و اولاد رسول خدا صلي الله عليه و آله هستيم و از سوي خدا مأموريت داريم که مردم را پاکيزه کنيم و هيچ کس غير اين را ادعا نمي‏کند، مگر اين که دروغگو باشد. ▪️خدا و مرگ را زياد ياد کنيد و قرآن را زياد تلاوت کنيد و به پيامبر صلي الله عليه و آله زياد صلوات بفرستيد چون صلوات بر رسول خدا صلي الله عليه و آله ده حسنه دارد. چيزهايي را که به شما وصيت کردم حفظ کنيد من شما را به خدا مي‏سپارم و بر شما سلام مي‏دهم. 📚[1] الحراني، تحف العقول عن آل الرسول، ص 367، چاپ پنجم [ صفحه 183] . @nahadpnuash
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم ۱ #قسمت شش پهلوان🌹 🗣حسین الله کرم 👇👇👇
💫سيد حسين طحامي کشتي گير قهرمان جهان به زورخانه ما آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد. هر چند مدتي بود که سيد به مسابقات قهرماني نميرفت، اما هنوز بدني بسیار ورزيده و قوي داشت. 💫بعد از پايان ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره؟ 💫حاج حسن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد؛ برو وسط گود. 💫در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود ميبازد. 💫کشتي شروع شد. همه ما تماشا ميکرديم. مدتي طولاني دو کشتي گير درگير بودند. اما هيچکدام زمين نخوردند. فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتي پيروز نداشت. 💫بعد از کشتي سيد حسين بلند بلند ميگفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعي، ماشاءالله پهلوون! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت ابراهيم نگاه ميکرد. 💫ابراهيم آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟ 💫حاج حســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديم هاي اين تهرون، دو تا پهلوون بودند به نام هاي حاج سيد حسن رزّاز و حاج صادق بلور فروش، اون ها خيلي با هم دوست و رفيق بودند. توي کشــتي هم هيچکس حريفشــان نبــود. اما مهم تر از همــه اين بود که بنده هاي خالصي براي خدا بودند. هميشه قبل از شروع ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر و با چشمان اشک آلود براي آقا اباعبدالله(ع) شروع ميکردند. نََفس گرم حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا ميداد. 💫بعد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوون ميدونم مثل اونها! 💫ابراهيم هم لبخندي زد و گفت: نه حاجي، ما کجا و اونها کجا. 💫بعضي از بچه ها از اينکه حاج حسن اينطور از ابراهيم تعريف ميکرد، ناراحت شدند. 💫فرداي آن روز پنج پهلوان از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند. 💫قرار شد بعد ازورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن داور شود. 💫بعداز ورزش کشتي ها شروع شد. چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچه هاي ما بردند، دو تا هم آنها. اما در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد! آنها سر حاج حسن داد ميزدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود. 💫من دقت کردم و ديدم کشتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان است. 💫آنها هم که ابراهيم را خوب ميشناختند مطمئن بودند که ميبازند. براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور! همه عصباني بودند. 💫چند لحظه اي نگذشت که ابراهيم داخل گود آمد. با لبخندي که بر لب داشت با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت. 💫بعد هم گفت: من کشتي نميگيرم! 💫همه با تعجب پرسيديم: چرا !؟ 💫كمي مكث كرد و به آرامي گفت: دوستي و رفاقت ما خيلي بيشتر از اين حرف ها و كارها ارزش داره! بعد هم دست حاج حسن را بوسيد و با يك صلوات پايان کشتي ها را اعلام کرد. 💫شايد در آن روز برنده و بازنده نداشتيم. اما برنده واقعي فقط ابراهيم بود. 💫وقتي هم ميخواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و گفت: فهميديد چرا گفتم ابراهيم پهلوانه!؟ 💫ما همه ساکت بوديم. 💫حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد. ابراهيم امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و پيروز شد. ابراهيم به خاطر خدا با اونها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي کينه و دعوا را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد. 👇👇👇
💫داستان پهلواني هاي ابراهيم ادامه داشت تا ماجراهاي پيروزي انقلاب پيش آمد. 💫بعد از آن اکثر بچه ها درگير مسائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش باستاني خيلي کمتر شد. 💫تا اينکه ابراهيم پيشنهاد داد که صبح ها در زورخانه نماز جماعت صبح را بخوانيم و بعد ورزش کنيم و همه قبول کردند. 💫بعد از آن هر روز صبح براي اذان در زورخانه جمع ميشديم. نماز صبح را به جماعت ميخوانديم و ورزش را شروع ميکرديم. بعد هم صبحانه مختصري و به سر کارهايمان ميرفتيم. 💫ابراهيم خيلي از اين قضيه خوشــحال بود. چرا که از طرفي ورزش بچه ها تعطيل نشده بود و از طرفي بچه ها نماز صبح را به جماعت ميخواندند. 💫هميشه هم حديث پيامبر گرامي اسلام را ميخواند: اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شب زنده داري تا صبح محبوب تر است. 💫با شروع جنگ تحميلي فعاليت زورخانه بسيار کم شد. اکثر بچه ها در جبهه حضور داشتند. 💫ابراهيم هم کمتر به تهران مي آمد. يکبار هم که آمده بود، وسائل ورزش باستاني خودش را برد و در همان مناطق جنگي بساط ورزش باستاني را راه اندازي کرد. 💫زورخانه حاج حسن توکل، در تربيت پهلوان هاي واقعي زبانزد بود. 💫از بچه هاي آنجا به جز ابراهيم، جوان هاي بسياري بودند که در پيشگاه خداوند پهلوانيشان اثبات شده بود! آنها با خون خودشان ايمانشان را حفظ کردند و پهلوان هاي واقعي همين ها هستند. 💫دوران زيبا و معنوي زورخانه حاج حسن در همان سال هاي اول دفاع مقدس، با شهادت شهيد حسن شهابي مرشد زورخانه( شهيد اصغر رنجبران) فرمانده مدل، حسن تيپ عمار (و شهيدان سيدصالحي، محمدشاهرودي، علي خرمدل ، حسن زاهدی ، سيد محمد سبحاني، سيد جواد مجد پور، رضاپند، حمدالله مرادي، رضا هوريار، مجيد فريدوند، قاســم كاظمي و ابراهيم و چندين شهيد ديگر و همچنين جانبازي حاج علي نصرالله، مصطفي هرندي وعلي مقدم و همچنين درگذشت حاج حسن توکل به پايان رسيد. 💫مدتی بعد با تبديل محل زورخانه به ساختمان مسکوني، دوران ورزش باستانی ما هم به خاطره ها پيوست. @nahadpnuash
💠کانون قرآن و عترت و کانون الزهرا دانشگاه پیام نور تبریز برگزار میکند: 💐جشن آغاز امامت حضرت مهدی (عج) 💐 🔸سخنران : حجت الاسلام والمسلمین قدوسی 🔹با نوای : کربلایی محرم محمودی ⏰ زمان : شنبه مورخه 98/08/18 ساعت 12:45 🏛 مکان : سالن علامه جعفری دانشگاه پیام نور مرکز تبریز 🆔 @nahadpnuash
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف): اراده ى حتمى خداوند بر این قرار گرفته است که (دیر یا زود ) پایان حق، پیروزى، و پایان باطل، نابودى باشد. 📚بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۹۳ 🌸سالروز آغاز امامت حضرت مهدی (عج) مبارک🌸 ✅ @nahadpnuash
✅ #هدف امام زمان(عج) #تکمیل_عقول بشر است 🔸خداوند که حضرت آدم(ع) را آفریده، برای اداره عالَم و خلافت عالم کافی نیست تا فرشته‌ها بگویند «نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک»، محور بحث تنها این که انسان، مدنی بالطبع است و قانون و رهبر می خواهد نیست، این ذرّه‌ای از آن مسائل است، اگر محور بحث این ها بود نه ملائکه می گفتند «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» نه سخن از تعلیم اسما بود نه لازم بود خدا بفرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» محور بحث این است که شما که فرشته هستید نمی‌توانید معلّم بشر باشید، بشر اُسوه می‌طلبد. 🔸با #ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) که هم اکنون مصداق کامل خلیفه الهی هستند، #عقل_جامعه_کامل می شود، وقتی حضرت با آن جلال و شکوه ظهور می‌کند عقل جامعه کامل می‌شود، مگر با کشتن می‌شود جامعه را اصلاح کرد؟! با عقلانیّت، جامعه اداره می‌شود آن وقت اصلاح جامعه خیلی سهل است، عدل، عالَم را پر می‌کند عقل، عالَم را پر می‌کند اگر بنا بشود جامعه به سمت عقل و عدل حرکت کند هیچ مشکلی در جامعه پیش نمی‌آید ما چنین امامی داریم. 🔸به جای تلاش و اصرار بر #دیدن_امام_معصوم، تلاش کنیم تا مورد نظر امام(ع) قرار گیریم، ما اصرار نکنیم امام(ع) را ببینیم تمام تلاش و کوشش ما این باشد که امام، ما را ببیند وگرنه کسانی بودند که مدت‌های مدید پیغمبر(ص) را دیدند، پشت سرش نماز پنج وقت را می‌خواندند، آن هم در مسجدالنبی که بعد از مسجدالحرام بهترین مسجد روی زمین است، ولی مشکلشان حل نشد. ✅ #آیت_الله_جوادی_آملی 💻 @nahadpnuash
هدایت شده از مهدی قشلاقی
✍ امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف کارهای ما را می‌بیند عج بر شما مبارک باد 🌹 اعمال ما بر امام زمان عرضه می‌شود... امام زمان از هر آنچه که نشانه‌ی مسلمانی و عزم راسخ ایمانی در آن هست و از ما سر میزند، خرسند می‌شود. اگر خدای نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند می‌کنیم. ۸۴/۶/۲۹ ┄┅┅✿💠🌺🌼🌺💠✿┅┅┄ @nahadpnuash